پاتریشیا هایسمیت: سفر (ادبی) به سمت تاریک ما

Anonim

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

پاتریشیا هایسمیت در قطاری از لوکارنو به زوریخ، در سال 1987.

تام ریپلی با دو چمدان در سفر بود. مال خودش و مردی که کشته و جانشینش کرده بود. پاتریشیا هایسمیت ایده این شخصیت را که قادر به قتل، فریب و بدون پشیمانی است، در اولین سفر خود به اروپا در تابستان 1952 تصور کرد. یک روز صبح هنگام سیگار کشیدن در بالکن اتاقش در هتل رمانتیک آلبرگو میراماره، در پوزیتانو دید «یک مرد جوان تنها با شلوارک و صندل، حوله روی شانه اش، در امتداد ساحل قدم می زند. همانطور که در سال 1989 برای مجله گرانتا به یاد می آورد، او هوای متفکرانه داشت، شاید بی قرار.

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

پوستر «در آفتاب کامل»، اقتباس آزاد رنه کلمان از «آقای با استعداد ریپلی» با آلن دلون در نقش ریپلی.

نویسنده در آن زمان 31 سال داشت و رمان غریبههای او در قطار توسط آلفرد هیچکاک در فیلمی اقتباس شده بود. حقوق فیلم به او اجازه داده بود تا با دوست دخترش الن بلومنتال هیل این سفر را انجام دهد. که با او رابطه طوفانی داشت. دو سال بعد، برای نوشتن استعداد آقای ریپلی (1955) که شاید خاص ترین و متفاوت ترین کتاب او باشد، آن تصویر خاطره انگیز را به دست آورد. به گفته زندگینامهنویسش، جوآن شنکار، که خودش از آن آگاه بود. ضد قهرمان، یک روان پریش و وسواس به صعود اجتماعی، او کار خود را در چهار رمان دیگر انجام داد، تسخیر مخاطبی که هنوز با قاتلان پیچ خورده و جذاب به سبک دکستر یا تو آشنا نیست.

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

گوئینت پالترو و جود لا در اقتباس سینمایی «آقای با استعداد ریپلی» اثر آنتونی مینگلا (1999).

همدردی با این جنایتکار تا حدودی زن ستیز و بداخلاق، خودآگاه و متظاهر، می تواند یک زندگی "محترمانه" داشته باشد و حتی عاشقانه از همسرش مراقبت کند. تقریبا غیر قابل اجتناب است. شاید به این دلیل که ما یک چیز را از صمیم قلب با او در میان می گذاریم: اشتیاق او برای زیبایی، عشق او به سفر. چه کسی می تواند ریپلی را سرزنش کند که می خواهد یک تعطیلات بی پایان زندگی کند، لذت بردن از جزایر ایتالیایی و یونانی، بهترین هتل ها، منحصر به فرد ترین جامعه اینجا و آنجا، جمع آوری سوغاتی را انتخاب کنید، از شراب، ابزار و آثار هنری گرفته تا کفش های گوچی؟

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

جلد رمان معروف "استعداد آقای ریپلی" (1955).

"فکر این که آنها به رم بازگردند فوق العاده بود (...) و از تمام موزههایی که این بار نتوانسته بودند ببینند دیدن میکردند، و شگفتانگیز بود که فکر کنیم امروز بعدازظهر میتوانند در ساحل دراز بکشند. نویسنده تگزاسی، که میلیونها خواننده را مجبور کرد دست در دست یک کلاهبردار، دزد و قاتل بدون مجازات به آن شهر خیالی، مونگیبلو سفر کنند، نوشت. آلن دلون و مت دیمون، در میان دیگران، آن را در پرده بزرگ تجسم کرده اند و برای همیشه میل گم شدن در میان خانه ها و صخره های رنگارنگ را در ما القا می کنند. بر فراز آب های فیروزه ای اگر رنه کلمان نسخه جدید مبهم خود را در سال 1960 در جزیره ایسکیا فیلمبرداری کرد، آنتونی مینگلا در سال 1999 با اضافه کردن پروسیدا به معادله همین کار را کرد. هر دو جزیره جذابیت وحشی خاصی را حفظ می کنند و می توان آنها را با وسپا کاوش کرد. مانند جود لاو در نسخه دهه 90.

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

پرتره نویسنده.

اگرچه اینها سناریوهایی هستند که بیشتر در شبکیه چشم ما ثبت شده است، های اسمیت نه تنها ما را به سفری به دریای آبی مدیترانه برده است. برلین، هامبورگ، پاریس، لندن، خیابان های نیویورک، محله های مسکونی آن و عمارت بوکولیکی و شیک ریپلی در جنوب فرانسه – شامل جسد در باغ – مقاصد و سناریوهای دیگری است که او به تصویر کشیده است در رمان هایش

این 2021 صد سال از تولد هایسمیت می گذرد که در 19 ژانویه در فورت ورث تگزاس با نام مری پاتریشیا پلنگمن متولد شد. که بعداً نام خانوادگی ناپدری خود را برگزید. نویسنده کمیک میگل گالاردو که از دو داستان خود برای بزرگداشت او الهام گرفته است در کمیک قتل عجیب و داستان های دیگر (Fnac)، نشان می دهد که روحیه "بد" او کاملاً با بیماری همه گیر مطابقت دارد. و حصر

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

St. Regis Venice یکی از مراحلی است که ریپلی طی می کند.

کمیسیون همچنین زمانی که او به دلیل تومور مغزی تحت عمل جراحی قرار می گرفت به او رسید. میگوئل به ما می گوید: "این به موهای من رسید زیرا در نقشه های آنها همه چیز بسیار روانی است و در موقعیت من همه چیز از سرم گذشت." همچنین خاطرات جنجالی های اسمیت در ماه های آینده منتشر خواهد شد. خواننده ای مشتاق داستایوفسکی و پو، که مطمئناً از روانپزشک کارل منینگر این ایده را دریافت کرده است که «همسایگان همسایه» ممکن است از یک روان پریشی عجیب و غیرقابل درک رنج ببرند. او همیشه رابطه پیچیده ای با مادرش داشت، ممکن بود در کودکی مورد آزار قرار بگیرد و او یکی از دوستان ترومن کاپوتی بود که در آغاز از او حمایت کرد.

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

ویگو مورتنسن در اقتباس سینمایی «دو چهره ژانویه» ساخته حسین امینی (1393) بازی کرد.

او شغل ثابتی به عنوان نویسنده کتاب های مصور داشت، چیزی که او با همان دقتی که ریپلی با "امور" خود انجام می داد پنهان کرد. او همچنین مظنون به کلاهبرداری مالیاتی و مانند او بود و قهرمان رمان او خاطرات ادیت (1977) که در نوشته های شخصی خود فوق العاده افسانه است. پنهان شدن در معرض دید، روش زندگی او بود: سالها، نویسنده کتاب «بهای نمک»، رمانی با مضامین زندگینامهای درباره یک عاشقانه لزبین، پنهان کرد. که بعداً به عنوان مال خودش اعتراف کرد و به کارول تغییر نام داد. شوم ترین چیزهای بیوگرافی او شامل خلق کردن است لیستی از توصیه ها برای پسرانی (که از آنها متنفر بود) که می خواستند والدین خود را به قتل برسانند و به تحقیر خود نسبت به زنان اعتراف کنند. در مصاحبه ای برای نیویورک تایمز، زیرا "آنها به خانه، به کسی گره خورده اند، آنقدرها برای سفر مستقل نیستند و قدرت بدنی لازم را ندارند.»

صدمین سالگرد پاتریشیا های اسمیت

رمان «بهای نمک» (1952) با نام مستعار منتشر شد. سپس آن را «پذیرفت» و آن را با عنوان «کارول» مجدداً منتشر کرد.

بدبینی بیمارگونه او در ایالات متحده پیروز نشد (و گرایشات کمونیستی او نیز چنین نشد) و سرانجام به تبعید رفت، ابتدا به بریتانیا و فرانسه، سپس به سوئیس، جایی که رژیم غذایی خود ویرانگر شامل بی خوابی، ویسکی، آبجو و سیگار را دنبال کرد و اطراف آن را گربه ها و حلزون ها احاطه کردند. او در سال 1995 در لوکارنو درگذشت و مجموعهای از رمانهای جنایی ضروری را پشت سر گذاشت، **پیادهروی به تاریکترین قسمت ما. **

این مقاله در شماره 144 مجله Condé Nast Traveler (ژانویه تا فوریه 2021) منتشر شده است.

ادامه مطلب