همه برلینی های خود را نابود کنید

Anonim

نمای ساختمانی در تپه Prenzlau برلین، شهر نمونه اصیل سازی

نمای ساختمان در تپه Prenzlau، برلین، شهر پارادایم اصیل سازی

که در بت هایت را بکش (کتاب های K.O.)، لوک سانته این را توصیف می کند فرآیند اصیل سازی از نیویورک از دهه 70 . اول، او با نثری حاوی اما لطیف پساآخرالزمانی، منظره محلههایی را که جوانیاش را در آن گذرانده و خود را بهعنوان نویسنده ساخته است، در میان معتادان، آتشسوزیها و آپارتمانهای متروکه تداعی میکند. بدون مالیخولیا، اما با تعجب: «نیویورکی که من در آن زندگی می کردم، برعکس، یک پسرفت سریع را تجربه می کرد. این یک ویرانه در حال ساخت بود و من و دوستانم در میان ترکش ها و گوردخمه های آن اردو زده بودیم. من را اذیت نکرد، بلکه برعکس. پوسیدگی من را مجذوب خود کرد و آرزوی چیزهای بیشتری را داشتم: ماگنولیاهایی که از شکافهای آسفالت رشد میکردند، حوضها و جویبارها که به بلوکهای بلند تبدیل میشدند و به آرامی راه خود را به ساحل میرسانند، حیوانات وحشی که پس از قرنها تبعید بازمیگشتند.

سپس روایت کنید تبدیل مجدد شهر ، دست در دست جنگ صلیبی مسیحایی و فاسد شهردار جولیانی: «در همین حال، میراث او شهر نیویورک بوده است که بسیاری از هویت خود را از بین برده است. این شهر دارای امتیازات و کلبههای میلیون دلاری، حداقل خدمات شهری و مالیاتهای مورد علاقه، میدان تایمز شرکتی و هارلم سفید رنگ است. گفت و گو و تبادل بین طبقات کمتر از همیشه وجود دارد و زندگی، نشاط و رنگ کمی که از شهر باقی مانده است، ارتباط زیادی با ناتوانی جولیانی در کنار گذاشتن کلی قوانین کنترل اجاره دارد. در یک یا دو نسل، شهری که او باقی مانده را می توان با فونیکس یا آتلانتا عوض کرد، به جز موارد عجیب و غریب جغرافیایی. با این حال باید گفت که قطارها قبلاً به موقع حرکت کرده اند.»

Gentrification یک فرآیند پیچیده است که تمام شهرهای اروپایی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد . این روند که به طرز عجیبی ساده می شود، همیشه از یک الگو پیروی می کند: فراخوان غیرمتعارف جوانان ثروتمند فزاینده ای را جذب می کند، که به افزایش قیمت اجاره، ناپدید شدن مشاغل قدیمی و جایگزینی آنها با بوتیک ها، اغذیه فروشی ها و هتل های طراحی تبدیل می شود. سطح اقتصادی محله بالا می رود، جرم و جنایت کاهش می یابد و ساکنان سابق محله را در جستجوی مناطق مقرون به صرفه تر ترک می کنند. گفته می شود که این فرآیندی به قدمت خود تمدن است. . در اسپانیا، موارد پارادایماتیک میتوانند عبارتند از: چوکا، در مادرید، ال بورن در بارسلونا یا ال کارمن در والنسیا.

اما اگر شهری باشد پیشگام در دگردیسی شهری ، به این معنا که برلین . پس از سقوط دیوار، شهر مملو از شورشیان جوان از سراسر قاره شد که محله های مرکزی برلین شرقی سابق را اشغال کردند. کنه, پرنزلاور-برگ ، و به میزان کمتر فردریششاین ، منظره ای منحط و فریبنده ارائه می دهد: خانه های قدیمی با سقف های بلند، پنجره های بزرگ و کف چوبی، خیابان هایی با پیاده روهای ناهموار و جاده های سنگفرش. اجاق های زغال سنگ برای تغذیه همانطور که در افسانه کارگری نوشته چارلز دیکنز هیچ ربطی به رادیاتورهای سفید و ریاضی خونه بابا نداره. بارهای مخفی در زیرزمین خانه ها، غذای ارزان، افسانه های همیشگی، جمعیت یونیفرم پوش با لباس های دست دوم، چمباتمه زدن، مکالمات تنبل بعد از شام، غذاهای محبوب، تراموا و سوسیس.

بار Bierhof Rudersdorf در منطقه Friedrichshain

بار Bierhof Rudersdorf در منطقه Friedrichshain

با این حال، اصیلسازی برلین، محیطی ظریفتر، شاید کمی بدبینانهتر، هرچند از نظر زیباییشناختی استقبالکنندهتر ارائه میدهد. با گذشت دو دهه از فروریختن دیوار، در این محلهها برند فرنچایزهای بینالمللی همچنان مورد تحقیر قرار میگیرد، اما در جای خود زنجیرهای از پیتزا فروشی با زیبایی های ناهارخوری محبوب با گرافیتی روی دیوارها و اعلامیه های انقلابی; اما حق رای دادن، پس از همه. تقریباً هیچ استارباکس وجود ندارد، اما قهوهها همان صدای ایتالیایی این قهوهها و همان عدم وجود کافئین را تقلید میکنند. نمای خانه ها قبلاً بازسازی شده و رادیاتورها جایگزین اجاق های زغال سنگ شده اند. عوارض لازم برای رفتن از بوهمیا به راحتی.

شمایلنگاری کمونیستی یک اعلان پاپ است و غرفهی خیابانی کوچک کاری وورست (سوسیس کاری شده، آن شوق غذای شگفتانگیز محلی که غذای ناسالم را به شگفتانگیزی جهانی میآورد) اتاق ناهارخوری زمستانی کوچکی را زیر یک برزنت پلاستیکی، با چند صندلی عجیب و غریب یکپارچهسازی با سیستمعامل آیندهنگر اضافه کرده است. شبیه چیزی از یک چایخانه مینیمالیستی در استکهلم است.

برخی از خشکشوییهای قدیمی به زیرزمینهای شراب شیک با دکور روانگردان تبدیل شدهاند، به طوری که مدرنها میتوانند لباسهای خود را مانند یک روشنفکر فرانسوی از سال 68 بشویند. شگفتانگیزترین و خوشآمدترین اثر این دگرگونی، انفجار غیرعادی جمعیت در محلههایی مانند پرنزلاور بوده است. برگ و کارت پستال شما از پدران جوان فرزندان خود را به داخل ببرند چرخ دستی هایی که توسط دوچرخه در راه بازار زیست محیطی کشیده می شوند . خارج از تاریک ترین ماه های زمستان، محله های خاصی در برلین مانند یک آرمانشهر جایگزین طبقه متوسط رو به بالا به نظر می رسند. تدبیر عجیبی که باعث می شود بخواهید بمانید و زندگی کنید.

منطقه میته در برلین

منطقه میته در برلین

در همین حال، محلههای حاشیهای دیگر، غافل از اصیلسازی، همچنان با زیباییشناسی تخریبناپذیر دهه هشتاد نصب میشوند و میتوانند حتی به قلب مدرن شهر در قالب ویترین داروخانه یا تابلوی نئون آژانس املاک نفوذ کنند.

در بارهایی که غذا سرو نمیشود، هنوز سیگار کشیدن را مجاز میدانند و به راحتی میتوان یکی از این کافهها را در هر ساعت از صبح و هر روز هفته باز کرد. شما می توانید مردی تنها را بیابید که زیر نور شمع مشغول خواندن است، زوجی که نقشه می کشند، در اطراف آنها لیوان های آبجو به عنوان ستون های خیالی احاطه شده اند، و پیشخدمت که لباس فرشته جهنمی را پوشیده است، شما را با ظرافت و رسمی بودن یک دربان خطاب می کند. سالامانکا کلمات شما مانند موسیقی هوی متال که به سختی قابل درک است، نرم به نظر می رسند، در آن چیزی که صدایی با صدای بلند را تشکیل می دهد که کاملا مشخص می کند اسراف های متعالی از این شهر

سالنهای دانشگاه هومبولت هنوز بوی مخلوطی از سفیدکننده و پوره سیبزمینی را میدهد که هنوز به نظر من دلپذیرترین عطر دنیا ، در اوج حریره میان وعده مادربزرگم. همانطور که عبارت مارکس می گوید که با حروف طلایی روی راه پله اصلی دانشگاه هومبولت نوشته شده است: فیلسوفان تاکنون خود را به تفسیر جهان محدود کرده اند، زمان تغییر آن فرا رسیده است.

شهرها تغییر می کنند. و من جرات تفسیر و قضاوت آنها را ندارم. من فقط آنها را توصیف می کنم.

ادامه مطلب