در رد پای جین آستن در باث

Anonim

حمام

نمایی از حمام

جین آستین 1801-1805 در اینجا زندگی می کرد. تنها پلاکی که به یاد اقامت رمان نویس در باث است و بدتر از آن تاریخ ها اشتباه است: او در مکان شماره 4 سیدنی به مدت سه سال، از 1801 تا 1804. خانه به چهار تقسیم شده است “آپارتمان های زیبای گرجی” ، برای اینکه طرفداران نویسنده بمانند. حدود دویست پوند در شب. گزینه دیگر Bed & Breakfast است که بی بی سی در آن فیلمبرداری کرده است اقناع, خانه سر والتر الیوت ، در شماره 95. مهمانی هایی که به سبک ریجنسی برگزار می کنند معروف هستند. در یکی از خیابان های نزدیک، او همچنان به سرو پیت ادامه می دهد پولتنی آرمز . از سال 1759 در همان مکان بوده است، اما هیچ مدرک مستندی وجود ندارد که نشان دهد نویسنده توسط میخانه رفته است.

سپس به ساختمان پارک سبز شرقی، و از آنجا به خیابان گی 25، کمی بالاتر از جین مرکز آستن . پدر نویسنده به تازگی فوت کرده بود - قبر او در کلیسای سنت سوئیتین است - و همسر و دو دخترش را از حقوق بازنشستگی که به عنوان کشیش محله استیونتون دریافت می کرد، رها کرد. درمانده، آنها به تنها مردان باقیمانده در خانواده، برادران جین و کاساندرا، و 460 پوند در سال که از آنها می گذشت، وابسته شدند.

مکان سیدنی

مکان سیدنی

«عشق مطلوب است. پول کاملا ضروری است.»

آنها وقتی به آنجا نقل مکان کردند فقط می توانستند یک خدمتکار را بپردازند تریم خیابان º7 . در شماره 14 آپارتمان های معمولی گرجستانی دیگری برای اقامت وجود دارد، اگرچه رمان نویس اصلاً این خیابان را دوست نداشت... او هم آن را دوست نداشت. پاراگون ، اما به این دلیل که عمه پولدارش در شماره 1 زندگی می کرد و او چیزی برای او داشت. او به مناسبت از آنجا دیدن کرد - خانه تعطیلات دیگری - و همچنین در 13 میدان ملکه.

خانه شهری پاراگون

خانه شهری پاراگون

"خانه مورد علاقه او بود مکان سیدنی بدون شک" می گوید. مویرا رودولف . راهنمای تور به خانم بنت : کلاه، چتر آفتابی و اسپنسر. از پنجره میتوانستم باغ سیدنی را ببینم. قدیمی ترین پارک شهر. "برای ورود باید پولی پرداخت میکردی، اما جین مشترک بود، او هر روز میرفت. مکان خوبی برای پیادهروی بود، با آبشارهای باشکوه، غارهایی برای پنهان شدن عاشقان و ویرانههای قلعه رمانتیک." همه نادرست " این تزئینات افسانه ای ناپدید شده اند . معبد Minerva باقی مانده است و پل های چینی بر روی کانال. اما نه پیچ و خم، که جاذبه اصلی بود." حدود نیم مایل بود... "برنامه ای برای بازسازی آن وجود داشت...". گم شدن در داخل آن سه پنس هزینه داشت. درهم تنیدگی. "ساعت ده صبح یک صبحانه عمومی سرو شد، ظهر رقص و ساعت پنج عصر شروع شد. شراب، آبجو، سیب و پری. مهمانی در ساعت ده با آتش بازی به پایان رسید. . امروز می توانید در کافه غذا بخورید موزه هولبرن ، که قبل از به نمایش گذاشتن تابلوهای نقاشی و قاشق چای خوری، یک هتل بود. وقتی بیرون باران می بارید از اتاق آنها برای راه رفتن استفاده می شد، زیرا در هوای بد، خانم ها بیرون نمی رفتند. این مشکل در کشوری مانند بریتانیای کبیر با احتمال زیاد باران است.

پارک سبز

پارک سبز

"-اوه خدا! فکر کنم قراره بارون بباره

"آنچه من فکر می کردم ...

"در این صورت، من امروز برای پیاده روی بیرون نمی روم، اگرچه ممکن است نتیجه ای نداشته باشد، یا ممکن است قبل از دوازده تمام شود."

"شاید، اما پس از آن بسیار گل آلود خواهد بود، عزیز من.

-این برای من مهم نیست. من از گل ناراحت نیستم.

"میدونم...میدونم گلی برات مهم نیست..."

"در حال سقوط سخت تر و سخت تر است!"

-بله، اگر بارندگی ادامه پیدا کند، خیابان ها بسیار خیس خواهند شد.

- من قبلاً چهار چتر باز می بینم. چقدر از دیدن چتر متنفرم!

شریل کورکوران او آن را آویزان از بازوی خود حمل می کند، فقط برای هر موردی. "بسیاری از انگلیسی ها دوست دارند به پیاده روی بروند، صرف نظر از آب و هوا، به خصوص افراد مسن تر...". در حال حاضر مشخص است ... "اما شاید برای جوانان نه چندان!". جین آستن از پیادهروی طولانی لذت میبرد... «قوانین خاصی برای پیادهروی وجود داشت: مردان باید در کنار جاده میرفتند تا زنان از پیادهرو نیفتند و از نشت آب خیس نشوند.» سوار شو صخره راش و شهر را از جاری بیندیش پارک الکساندرا ; دور از مرکز، به Charlcombe، به Lyncombe، به…

هفته گذشته به وستون رفتیم و من واقعاً آن را دوست داشتم. خیلی خوشم اومد؟ غرب؟ نه، پیاده تا وستون بروید.»

وستون

وستون

«او هم دوست داشت هلال سلطنتی ". حدود سی خانه پلکانی در قسمت بالای شهر. منظم، هوشیار، شیک. آنها لباس بژ دایه های نورلند را می پوشند. همه آنها یکسان هستند." این برجسته ترین اثر معماری گرجستان است . این توسط جان وود طراحی شده است، و آنها می گویند که شکل او از معابد دروید اختصاص داده شده به ماه الهام گرفته شده است." سیرک، شهرنشینی دیگری که در دایره کشیده شده است. "او نماینده خورشید بود. او یک ماسون بود...". او در شماره 13 زندگی می کرد دیوید لیوینگستون ; در 27، کاوشگر قطب شمال ویلیام ادوارد پری و در شماره 7، نیکلاس کیج . صفحه دومی هنوز قرار نیست. " می گویند جانی دپ هم همین اطراف خانه خریده است . من هرگز آن را ندیدهام، و نگاه کنید به چه چیزی نگاه میکنم!» این برای او حداقل چهار میلیون پوند هزینه خواهد داشت؛ 400000 اگر او برای یک آپارتمان سکونت داشته باشد. «این منطقه همیشه منطقهای بسیار گران بوده است…». یورک زمانی که در سال 1796 بلوک 16 را خرید هلال سلطنتی . اکنون بخشی از یک هتل است. از 300 پوند در هر شب.

شما باید یواشکی وارد خانه-موزه همسایه شوید، در شماره 1 . این بنا مانند زمانی است که خانواده سندفورد در قرن هجدهم در آنجا زندگی می کردند. یک بانوی مسن مشتاق تلاش می کند تا شرم آورترین رازهای صاحبان قبلی را در هر اتاق فاش کند. "این یک پست خراش است: خانم خانه از آن برای تسکین خارش شپش استفاده کرد. او صبح در حالی که آماده می شد در اتاق خوابش از بازدیدکنندگان پذیرایی کرد. او پودر سرب سفید روی او ریخت تا رنگ پریده تر به نظر برسد؛ بدترین چیز. این است که آنها سمی بودند، باعث آلوپسی و پوسیدگی دندان شدند، حتی برخی مردند! یکی دیگر از ترفندهای زیبایی آن زمان، موهای موش برای ابروها بود که ضخیم و مشکی می پوشیدند. " آقایان گرجی از اتاق غذاخوری بیرون نمی آمدند تا خیالشان راحت شود به همین دلیل پشت پرده یک توالت است... و در اتاق نشیمن جایی است که خانم ها بعد از شام برای صرف چای بازنشسته می شوند...».

هلال سلطنتی

هلال سلطنتی

توضیحاتش بوی چای با شیر می دهد. "من یکی را فقط برای بیدار شدن، دیگری را با صبحانه و دو بعد از ظهر را میخورم. نه قبل از خواب، وگرنه یک چشمک نمیخوابیدم، اما پدرم این کار را کرد." ملتی از تئومانیاها. «در زمان گرجستان، فنجانهای چای نوشیده نمیشدند، بلکه نعلبکیهای چای مینوشیدند، زیرا فنجانها دسته نداشتند، طبق مد چینی». آستن ها خرج کردند برند Twinings و جین مسئول تهیه و نگهبانی آن بود. "آن را زیر قفل و کلید نگهداری می کردند، زیرا محصول بسیار گران قیمتی بود. به همین دلیل خدمتکاران برگ چای استفاده شده را خریداری کردند."

"...من نمیخواهم چیزی بنوشم جز چای..."

را چای بعد از ظهر آستن حدوداً شش و نیم شب بود و شامل یک بشقاب چای بود که با آن سرو می شد. شیرینی مافین انگلیسی . این مافین استورباکس نیست، مافین برشته شده با کره است. یکی دیگر از بریوش های معمولی برای میان وعده است نان حمام . یا چند اسکون شکم پر بحث برانگیز: بحث جدی بین دوون و کورنوال در مورد نحوه صحیح خوردن این اسکون وجود دارد: در دوون نان را ابتدا با خامه و سپس با مربای توت فرنگی پخش می کنند و در کورنوال، برعکس، ابتدا مربا و سپس خامه را به سبک دوونشایر عملی ترین است و رستوران اتاق پمپ ، مکان خوبی برای بررسی آن است. ناهار با تریو و پیانو. آنها از اوایل قرن هجدهم در حال پیچیدن آن ساعت عظیم تامپیون بودند. زمانی که تالار افتتاح شد، حمام رومی زیر آن هنوز کشف نشده بود.

رستوران اتاق پمپ

بهترین چای، آلا آستن

از زمانی که امپراتور کلودیوس اولین مورد را نصب کرد، این شهر یک معیار در گردشگری پزشکی بود کلداریوم. روزانه بیش از یک میلیون لیتر از چشمه های آب گرم جاری می شود ، در دمای چهل و شش درجه. آنها تنها طبیعی هستند که در بریتانیای کبیر جریان دارند. اعجوبه ای که از روماتیسم گرفته تا گرفتگی عضلات کمر، ناباروری، اضافه وزن و افسردگی را درمان کرد.

"مریم چطوره؟" و... چه چیزی کرافت را به حمام می آورد؟

"آنها برای دریاسالار می آیند." فکر می کنند نقرس دارد.

"نقرس و زوال!" بیچاره پیرمرد!

برادرش هم نقرس داشت. جین آستن وقتی برای معالجه به باث آمد و درمان شامل غوطه ور شدن در استخرهای آبگرم و نوشیدن بسیاری از لیوان های آب داغ در آب بود. اتاق پمپ . شهرت این آب چنان بود که در سراسر انگلستان به عنوان داروی بطری شده توزیع می شد. در اتاق غذاخوری یک فواره برای آزمایش آن وجود دارد. ممکن است بیش از چهل ماده معدنی داشته باشد، اما طعم خوب جزو هیچ یک از خواص آن نیست. اگر مجبورید آب بنوشید، اجازه دهید از ** Thermae Bath Spa،** یک مرکز سلامتی مدرن باشد که در آن می توانید با هیدروماساژ استراحت کنید.

در قدیم بیماران با صندلی های سدان به حمام می آمدند». آنجلا ناتبراون سعی می کند توضیح دهد که این صندلی سدان بسته با در و پنجره چگونه به نظر می رسید. "اگر آن را در گوگل قرار دهید، ایده ای دریافت خواهید کرد." دو باربر بار را نگه داشتند. آنها رانندگان تاکسی آن زمان بودند. به گریه از "صندلی، صندلی!" آنها را صدا زدند. "آنها به بی ادب بودن شهرت داشتند..." فکر می کردند استاد پیاده رو هستند. «آنها همیشه مست بودند…». آنها به طور منظم به میخانه ها می نوشیدند تا انتظار بین مسابقه را از بین ببرند. "شب با یک پسر لینک روشن می شدند." پسر فانوس دریایی که با مشعل جلویش می دوید. هنوز در برخی از پورتال ها شمعدان وجود دارد. «از آنجایی که آنها وسایل نقلیه باریکی بودند، میتوانستند وارد خانهها شوند و مسافران معلول را مستقیماً از روی تختهایشان بیاورند. خانمها در هنگام گلآلودگی هم از آنها استفاده میکردند تا زیر آنها کثیف نشود. این وسیله نقلیه ای است که کاترین مورلند یا لیدی راسل برای رفتن به توپ در اتاق های مجمع استفاده می کنند ".

آبگرم Thermae Bath

آبگرم Thermae Bath

لباس پوشیدن خانم آلن آنقدر طول کشید که تا دیروقت به کلاس ها نرسیدند. فصل اوج بود، بنابراین آنها مملو بودند و این دو خانم باید به بهترین شکل ممکن وارد میشدند. در مورد آقای آلن، او مستقیماً به سمت اتاق کارت حرکت کرد…»

را اتاق های مجمع آنها سالن های چندتایی بودند که در آن حداقل یک مهمانی در هفته برگزار می شد. «تا هزار نفر در فصل اوج جمع شدند...» فقط کلاه های شلوغ خانم ها را می شد تشخیص داد. طبقات اجتماعی مختلط بودند...». روسری از زردآلو، انگور، توت فرنگی. «مستر تشریفات مقدمات را انجام داد…». دیگری با پرهای شترمرغ، حواصیل، لک لک. رقص ساعت شش باز شد، با یک دقیقه. خارجی ها معتقد بودند که بیان یک انگلیسی در یک کوادریل مانند یک تشییع جنازه است. علاوه بر رقص، مردم برای خواندن روزنامه، نوشیدن چای، صحبت و معاشقه میرفتند. به ویس، به لاف زدن، به vingt-un. حدس و گمان بازی مورد علاقه جین بود. این شانس خوبی بود که با ژاکت خود قمار کنید. جایی برای دیدن و دیده شدن بود.» اقتباس های تلویزیونی از رمان های او برای بی بی سی فیلمبرداری شده است. "هنوز برای جشن ها، نمایشگاه ها، کنفرانس ها، کنسرت ها ... استفاده می شود." بالا بودن پنجره ها به صراحت انجام می شود تا رهگذران چفریده نشوند. این ساختمان عملاً در جنگ جهانی دوم تخریب شد». به سختی قابل توجه است..." در زیرزمین موزه مد قرار دارد".

خیابان میلسوم

خیابان میلسوم

من زیباترین کلاهی را که میتوانید تصور کنید، در ویترین مغازهای در خیابان میلسوم دیدهام، بسیار شبیه کلاه شما، اما با روبان قرمز خشخاش به جای سبز. خیلی دلم میخواست بخرمش…”

خیابان میلسوم خیابان اصلی خرید است. جایی است که شما هستید جولی قدیمی ترین مرکز خرید باث. خیابان طولانی شده و اتحادیه و استال را دنبال می کند. در یک مغازه کلاه فروشی در همان حوالی بود که عمه پولدار جین -کسی که نمی توانست تحمل کند- متهم به دزدیدن یک تکه توری سفید شد. حتی او را به زندان انداختند. و اگر ارزش چیز دزدیده شده بیشتر از یک شیلینگ بود ممکن بود به اعدام محکوم شود. اگرچه فرستادن به استرالیا به عنوان یک محکوم شیک تر بود. شاید او قربانی اخاذی شده بود، اما وکیل مدافع خودش او را دزد ستیزی نامید . در واقع، او مظنون به تکرار توهین است: آنها می گویند که او سعی کرده است یک گیاه را از گلخانه بدزدد، اگرچه ممکن است فقط شایعه باشد ...

جورج بینتون

جورج بینتون

"بد بو، سکسی و جالب" ترین فروشگاه Bath است عتیقه جات دیوار . حداقل این چیزی است که فروشنده می گوید. "ما قطعات رومی، کروکودیل های پر شده، جمجمه داریم..." مورد علاقه او: "همیشه آخرین چیزی است که فروخته ام." یک بطری آرسنیک "اما خالی." او یکی دیگر روی بوفه دارد، همراه با گلدانی از اتیوپی و یک آویز سیصد ساله. Beau Nash یکی دیگر از مغازه های عتیقه فروشی همسایه است: دو طبقه قدیمی پر از مبلمان، پوستر، چمدان، لامپ... اما جایی که بیشترین تمرکز دلالان در آن جمع می شود. مرکز خیابان بارتلت و مرکز عتیقههای بانک اولد. این آخرین دلال عتیقه در خیابان والکن، محله غیرمتعارف صنعتگران واقع شده است. هر شنبه بازاری برپا می شود. علاوه بر فروشگاههای کنجکاوی و بوتیکهای مد و طراحی، کافههایی مانند Made by Ben برای خوردن یک ساندویچ یا یک کیک (آنها برنده چندین جوایز غذای خوب ) . چوب پنبه برای شراب و تاپاس عالی است.

"فکر کنم دیشب زیاد شراب خوردم..."

برای تقویت خماری، در جین بار قناری آنها منوی کاملی از کوکتل ها را بر اساس دنیای جین آستن ارائه می دهند، مانند Lizzy B یا Darcy. و در آرت بار (بار در هتل ابی) یک کوکتل با الهام از ابی نورثگانگر تهیه کنید: صومعه نورثانگور.

«در پایان، من متقاعد شدهام که هیچ لذتی بالاتر از خواندن نیست. چقدر زود آدم از هر چیزی جز کتاب خسته می شود!

برای جین آستن، کتابفروشی جورج بینتون می شد بهشت. ما رمانهای زیادی از او داریم، زیرا روی اولین نسخههای کلاسیک ادبیات انگلیسی تمرکز میکنیم.» منسفیلد پارک، لیدی سوزان، اما... 2650 پوند برای رمان های کامل. در طبقه دوم پیشنهادات وجود دارد. و یکی از معدود مغازههای صحافی دوره ویکتوریایی در انگلستان است که پشت در بسته شده است. دان رئیس مرمت آنهاست. ما به سمت نسل سوم می رویم. همه چیز با دست انجام می شود. " ارزشمندترین اثری که روی آن کار کرده ایم، دومین برگه شکسپیر بوده است ". سرخابی و جلد سبز رنگ... "و امیدوارم به زودی بتوانیم روی اولین فولیو کار کنیم!" کاغذ مرمر داخل آن... "برای تعمیر و صحافی حدود سه میلیون پوند هزینه خواهد داشت." ورق طلای خالص و حکاکی... "به علاوه به جای ساختن آن. زیباست، از کتاب محافظت میکند." اندرو مسئول تذهیب است. نولا سر میزش، یک جلد کهنه را برمیدارد. او صفحات فرسوده را تمیز میکند. آنها را بازسازی میکند. دستمال کاغذی برای تقویت آنها. مرتب میکند. با کتان میدوزد. "ما پزشکان کتاب هستیم" . اسپایک به تازگی بخشی از ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب را به پایان رساند. "این برای یک مشتری از هنگ کنگ است." در سال 1975 20 نفر در کارگاه حضور داشتند. امروز فقط شش اما آنها با همان دقتی که در سال 1894 شروع کردند به کار خود ادامه می دهند.

"هنرمند نمی تواند هیچ کار افتضاحی انجام دهد."

"رمان مورد علاقه من این است غرور و تعصب ". این سومین بار است که ویکتوریا در جشنواره جین آستن که برگزار خواهد شد شرکت می کند از 8 تا 17 شهریور . انگار شاه جرج دوباره بر باث حکومت می کرد هزاران آستنوفیل لباس دورهمی پوشیده اند . او مانند دختر برترام ها به نظر می رسد. فکر می کنم دوست نداشتم در آن سال ها زندگی کنم...». لباس مسلین. "زنان اگر نمی توانستند شوهر پیدا کنند، شرایط پیچیده ای داشتند...". روی شانه ها، شال ترمه. "آنها باید زیبا باشند..." یقه مروارید. «داشتن پول و زمین…». دستکش جیر. "تعلق به یک خانواده خوب..." کلاه گره خورده با روبان. "و بعد این لباس ها! تو هیچ آزادی حرکتی نداری. حتی برای بستن دکمه های کت و شلوارت به کمک نیاز داری. دویدن با این چتر غیرممکن است. بیش از یک هفته، نتوانستم تحمل کنم!"

"اوه، چه کسی می تواند از باث خسته شود؟"

درباره Bath at Visit Britain اطلاعات بیشتری کسب کنید.

جین بار قناری

جین بار قناری

ادامه مطلب