آهنگسازان کلاسیک که ما را به سفر وادار کردند

Anonim

بنای یادبود جوزپه وردی در مقابل Pallavicino Rocca در پارما ایتالیا

سفری در میان نامهای بزرگ موسیقی

زمانی بود، برگشت در قرن نوزدهم، که در آن اروپا شاهد بود که چگونه کشورهای جدید ایجاد شدند، چگونه ایتالیا و آلمان تحت یک پرچم واحد دوباره متحد شدند و چگونه هویتهای قدیمی و جدیدی ظهور کردند که جایگاه خود را در جهان ادعا کردند.

را نوازندگان آن زمان، رومانتیسم و ناسیونالیسم درهم تنیده، مورد بررسی قرار گرفت اشکال بیانی توصیفی و شاعرانه تر، مانند سوئیت یا شعر سمفونیک در حین بهبودی ملودی ها و سنت های رایج برای گفتن داستان های سرزمینشان

اما نه تنها از سرزمین او. برخی از آهنگسازان نیز فرصت سفر و کشورهای دیگر را بشناسید که بعداً از طریق موسیقی خود به آنها ادای احترام کردند.

میخائیل گلینکا را پدر ناسیونالیسم موسیقی روسیه می دانند. به لطف آثاری مانند اپرای میهنی او زندگی برای تزار اما تعداد کمی این را می دانند از طریق اسپانیا سفر کرد و مجذوب صداها و سنت های ما شد. اورتور اسپانیایی شماره 1 هوس درخشان در جک آراگون و اورتور اسپانیایی شماره 2 شب تابستانی در مادرید گواه خوبی برای آن هستند

گلینکا به عنوان الهام بخش برای گروه معروف خدمت می کرد پنچمی، که از پنج آهنگساز جوان ملی گرا تشکیل شده بود: میلی بالاکیرف، سزار کوی، مودست موسورگسکی، نیکولای ریمسکی-کورساکوف و الکساندر بورودین.

همه آنها خودآموخته بودند، آنها در سن پترزبورگ ملاقات کردند و هدف مشترک آنها بود نوعی موسیقی بساز که از ریشه های مردمی برخاسته و از آموزش آکادمیک فاصله گرفته است از هنرستان های اروپایی از معروف ترین آثار او می توان به مجموعه سمفونیک اشاره کرد شهرزاده از ریمسکی-کورساکوف یا یک شب در کوه لخت از موسورگسکی که تصاویری از او در فیلم دیزنی قرار گرفت تفننی (1941).

اگرچه به چایکوفسکی او را بیشتر رمانتیک می دانند تا ناسیونالیست، غیرقابل انکار است که او یکی از شناخته شده ترین آهنگسازان تمام دوران با باله هایی مانند دریاچه قو، فندق شکن یا زیبای خفته، همچنین توسط دیزنی در سال 1959 تصویرسازی شد.

با این حال، اثری که میتوانیم ملیگرایانهترین آن را در نظر بگیریم، این خواهد بود اورتور 1812، اولین بار در سال 1882 برای به مناسبت سالگرد پیروزی روسیه بر ارتش ناپلئون. اثر برای ارکستری از سازهای کم و بیش سنتی و یک توپ. بله قربان یک دره یا چندین. متأسفانه به دلایل عملی بارها و بارها صدای تماشایی آن با صدای شلیک گلوله جایگزین شده است. اما در اینجا ما ضبطی با توپ برای شما می گذاریم که در آن می توانید از یک اوج با بوی اصیل باروت لذت ببرید.

و صحبت از آپوتئوز. فینال بزرگ فیلم v برای وندتا این اوورچر را به عنوان موسیقی متن خود دارد. نماد رهایی از ظلم.

نوادگان اسکاتلندی، ادوارد گریگ به ساخته های خود کمک کرد ایجاد هویت ملی نروژی با اقتباس در آثار خود بسیاری از رقص ها و آهنگ های محبوب از فولکلور کشورش.

یکی از شناخته شده ترین آثار او، پیر گینت، از دو مجموعه چهار حرکتی تشکیل شده است که او به سفارش آنها را ساخته است کار هنریک ایبسن نویسنده را به تصویر می کشد. این درام خارق العاده داستان Peer را روایت می کند، ماجراجویی که اغوا می کند و سپس Solveig زیبا را رها می کند، سپس برای جستجوی ثروت خود به آفریقا می گریزد.

ماجراهای او بسیار متنوع است و باعث پیدایش ملودی های شناخته شده ای شده است، مانند در غار پادشاه کوه ، هنگامی که Peer از دست ترول هایی که از غار محافظت می کنند فرار می کند. موسیقی در ابتدا مخفیانه است زیرا سعی می کند بی سر و صدا فرار کند، اما بعد همه چیز پیچیده می شود و اوج و شتاب ملودی نشان می دهد که Peer باید فرار کند با ترول های داغ روی پاشنه هایش.

آنقدر تنش این امتیاز را ایجاد می کند که فریتز لانگ از آن برای تصویرسازی صوتی فیلم استفاده کرد ام، خون آشام دوسلدورف ، گروه متال فنلاندی آخرالزمانی او آن را در حالت هارد راک و حتی پوشش داد کسانی که اقتباس خودشان را انجام دادند.

یکی دیگر از بهترین حرکات شناخته شده است صبح ، که فلوت و ابوا را به عنوان قهرمانان برای توصیف مخلوط می کند چگونه نور به چشم انداز سرازیر می شود و به تدریج تبدیل به روز می شود.

با این حال، برخلاف تصور بسیاری، Morgenstemning در یک آبدره اتفاق نمیافتد، بلکه بیشتر اتفاق میافتد طلوع خورشید در صحرا را در یکی دیگر از ماجراهای Peer بازگو می کند، قبل از بازگشت به خانه وقتی بالاخره برمی گردد، سولویگ پیر خوب او را می بخشد و آهنگی برای او می خواند که در آن به او می گوید که در تمام این مدت او منتظر او بوده است. و بنابراین داستان پایان خوشی دارد.

ژان سیبلیوس مشهورترین آهنگساز فنلاند تا به امروز و یکی از مروجین اصلی ناسیونالیسم در کشورش بوده است. سمفونی ها، سوئیت ها و شعرهای سمفونیک او کمک کرد تقویت هویت ملی در برابر حاکمیت امپراتوری روسیه. دو اثر معروف و میهن پرستانه او شعر سمفونیک است فنلاند و سوئیت کارلیان.

در فنلاند، صداهای متلاطم، خشن و سنگین که نماد ظلمی است که مردم فنلاند در معرض آن قرار گرفته اند و در حال تکامل هستند اوج رهایی و امید در آخرین دقایق. بارها پیشنهاد شده است که سرود ملی باشد و در نتیجه جایگزین Maamme شود که به معنی سرزمین ما و آن را یک آلمانی با اشعار به زبان سوئدی ساخته است.

سوئیت کارلیا به منطقه ای بین فنلاند و روسیه که در آن زندگی می کردند اشاره دارد کارلی ها، یک گروه قومی بالتیک که از دریای سفید تا خلیج فنلاند ساکن بودند و در حال حاضر بخشی از فدراسیون روسیه است. استفاده از بسیاری از سازهای برنجی الف می دهد شخصیت حماسی، سریع و جشن، به خصوص در ابتدا، که با پیشرفت آن نرم تر می شود تا توصیفی تر شود.

اگرچه در آن زمان جمهوری چک هنوز وجود نداشت، حتی چکسلواکی که اکنون منقرض شده است، می توان از آن صحبت کرد. ناسیونالیسم موسیقی در قرن نوزدهم بوهم، که پس از آن متعلق به امپراتوری اتریش-مجارستان.

بدریچ اسمتانا یکی از پدران موسیقی چک بود و به خاطر اپرای خود شناخته شده است عروس فروخته شده ، اما بالاتر از همه برای چرخه شعرهای سمفونیک بیشتر vlast (وطنم) که توصیف می کند مناظر و افسانه های سنت بوهمی.

هر کدام از آنها داستان متفاوتی را روایت می کنند. الف) بله، ویشهراد (قلعه مرتفع) محل اقامت پادشاهان سابق چک را توصیف می کند. ولتاوا (مولداوی) از مسیر رودخانه از سرچشمه تا دهانه آن در البه، عبور از جنگل ها، مراتع، قلعه ها و حتی عروسی دهقانی می گوید. شعر سوم می گیرد نام جنگجوی آمازون Šárka ، قهرمان جنگ دوشیزگان که پس از مرگ پرنسس لیبوسه، یکی از بنیانگذاران پراگ در قرن هشتم، اسلحه به دست گرفت. اتاق با عنوان Z českých luhů a hájů ، که به معنی از جنگل ها و مراتع بوهمیا است. و پنجمین تابور با اشاره به شهر بوهمی جنوبی که توسط پیروان اصلاح طلب پروتستان یان هوس تأسیس شده است. آخرین شعر است بلانیک، کوهی که طبق افسانه، لشکری از شوالیه ها را می خواباند که در راس آن ها سنت ونسلاس قرار دارد، زمانی که سخت ترین لحظه فرا رسد کشور را نجات خواهد داد.

آنتونین دووراک یکی دیگر از پدران موسیقی چک است که آثاری با شور ملی مانند سرود میهن پرستانه دارد وارثان کوه سفید یا مجموعه شما رقص های اسلاوی که شامل اشکال محبوبی مانند فوریانت، دمکا، پولک، مازورکا یا پولونیز است.

با این حال، شهرت بین المللی برای دوورژاک پس از حضور او در این پست به دست آمد مدیر کنسرواتوار نیویورک، زمانی که او آهنگسازی کرد سمفونی شماره 9 او که بیشتر به عنوان سمفونی دنیای جدید شناخته می شود که تحت تاثیر آهنگ های معنوی آفریقایی-آمریکایی و ریتم سرخپوستان بومی آمریکای شمالی قرار داشت. اتلاف انرژی چندفرهنگی که به خوبی مورد استقبال عموم قرار گرفت و در نهایت به این نتیجه رسید یکی از بزرگترین پیروزی های دووراک به عنوان آهنگساز.

فردریک شوپن پیانیست خودآموخته و مشهورترین آهنگساز لهستانی تمام دوران بود. موسیقی او که بیشتر برای پیانو ساخته شده است، با الف حساسیت عالی، صمیمی و ظریف و یک تفریح زیبایی شناختی، به همان اندازه دقیق که پرشور است، که از هر چیز زشت، مبتذل، گستاخ و فضولی که ممکن است در دنیا وجود داشته باشد می گریزد.

شوپن از نزدیک با م موسیقی سنتی لهستانی، از زمانی که من نوجوان بودم رقصید، رونویسی کرد و حتی سازهای محلی را نواخت در جشنواره های دهقانی الف) بله، پولونیزهای آنها آنها روح حماسی و ریتم های پر جنب و جوش کشورشان را در نمونه هایی اسطوره ای مانند پولونیز در یک آپارتمان جمع آوری کردند (Op. 53) قهرمان ، در اف تیز مینور (Op. 44) و the پولونیز بزرگ درخشان برای پیانو و ارکستر اپوس 22، با یک اسپیاناتو آندانته.

همین اتفاق برای او افتاد 58 مازورکا، بر اساس رقص محلی لهستانی، و بقیه کارهای او که در آن به وضوح مورد قدردانی قرار می گیرند ریتم ها، فرم ها، هارمونی ها و ملودی های معمولی فولکلور لهستانی.

وقتی برای مدت طولانی به موسیقی واگنر گوش می دهم، احساس می کنم که به لهستان حمله می کنم. با این کنایه وودی آلن در فیلم معمای قتل در منهتن شور و شوق میهن پرستانه آلمانی را که توسط آهنگساز برانگیخته شده است توصیف کرد. ریچارد واگنر.

و شاید درست باشد. تعداد کمی از ساختهها (در صورت وجود) برای سوار شدن بر اسب و شرکت در یک نبرد حماسی بزرگ تر از آن انگیزه میدهند سواری والکیری ها ، که متعلق به اپرای دوم از چهار گانه او حلقه نیبلونگ.

واگنر برای سرودن آن از اسطوره ها و افسانه های اساطیر آلمانی، نوردیک و اسکاندیناوی الهام گرفته و در آن روایت می کند. مبارزه بین خدایان، قهرمانان و سایر موجودات برای به دست آوردن یک حلقه جادویی که با آن می توانید بر کل جهان تسلط پیدا کنید.

در فیلم آخرالزمان اکنون توسط فرانسیس فورس کاپولا، هلیکوپترهای آمریکایی در طول جنگ ویتنام به روستایی با ریتم والکیری حمله می کنند.

خنده داره که برخی از بزرگترین نمایندگان موسیقی مجارستان از ملیت های دیگر بودند، اما چیزی در غم و اندوه پاره شده ویولن های کولی و گلیساندوهایشان هست که تو را می گیرد بدون اینکه بتوانی از آن اجتناب کنی.

یوهانس برامس آلمانی بود اما آنها رقص های مجارستانی آنها به یکی از صداهایی تبدیل شده اند که به بهترین وجه منظره مجاری را توصیف کرده اند و روح متروک و غیر مهمان نواز Puszta را به تصویر می کشند. 21 رقص او بود در اصل برای پیانو چهار دست ساخته شده است، اما برخی از آنها برای ارکستر اقتباس شدند و نتایجی به همان اندازه هیجان انگیز داشتند رقص مجارستانی شماره 5

زارداها یا czardas یک رقص معمولی از موسیقی رومی هستند که در مجارستان رایج شد. بلکه در سایر کشورهای همسایه مانند اسلواکی، اسلوونی، کرواسی یا اوکراین. ویتوریو مونتی ایتالیایی او چند آهنگ برای ویولن و پیانو ساخت که بعدها ارکستر شدند و همه چیز شدند. چالشی از مهارت برای ویولونیست های شجاع.

در مورد آهنگسازان محلی، پدران ناسیونالیسم مجارستانی بدون شک فرانتس لیست، بلا بارتوک و زولتان کودالی بودند. لیست شگفتی هایی مانند راپسودی مجارستانی شماره 2 برای نشان دادن پیانیست های ماهر به دلیل دشواری فنی قابل توجه آن، اما او همچنین نوشت 18 راپسودی دیگر (Magyar rapszódiák)، همه آنها با الهام از verbunkos، یک رقص محبوب منسوب به کولی ها.

بارتوک و کدالی بودند محققان بزرگ موسیقی محلی و در آغاز قرن بیستم به تور پرداختند مناطق روستایی مجارستان و رومانی برای جمع آوری ملودی های سنتی برخی از برجسته ترین کارهای میهنی او بودند اپرای فولکلور مجارستانی هری یانوش د کودالی، که ماجراهای یک هوسر کهنه کار ارتش اتریش را بازگو می کند و رقص های محلی رومانیایی توسط بارتوک.

در بسیاری از خانه ها شروع سال با آن سنتی است کنسرت سال نو که در آن جشن گرفته می شود تالار طلایی موزیکوراین وین.

اگرچه آنها خود را ناسیونالیست نمی دانند، زیرا در آن زمان هویت امپراتوری اتریش بیش از حد شناخته شده بود، اما روح این کشور بدون آن درک نمی شد. والس های ساخته شده توسط خانواده اشتراوس. مخصوصا اونی که از دانوب آبی ، که جریان رودخانه را در اراضی خود روایت می کند و تبدیل شده است دومین سرود ملی اتریش

اولین اپراها جوزپه وردی به عنوان الهام بخش خدمت کرد ریسورجیمنتو ایتالیایی، که هدف آن اتحاد کشور و کسب استقلال از امپراتوری اتریش بود. گروه کر باشه فکر میکنم از نابوکو به عنوان در نظر گرفته شده است شاهکار آهنگساز است و از تبعید قوم یهود به بابل می گوید با اشاره روشن به وضعیت ایتالیا در آن زمان.

مردم این استعاره را کاملاً درک کردند "آه، وطن من، چقدر زیبا و گمشده!" و بلافاصله آن را تبدیل کرد سرود برای میهن پرستان ایتالیایی در واقع روز اکرانش در اسکالای میلان، حضار، در پاسخ به آن شور ناسیونالیستی، فوراً خواستار اجرای موسیقی شدند.

اپراهای بعدی وردی نیز شخصیتی انتقام جویانه و میهن پرستانه داشتند. اگرچه برخی از مورخان تردید دارند که آیا این واقعاً به دلیل تمایلات سیاسی خود آهنگساز بوده است یا به این دلیل که مردم ایتالیا به قهرمانی نیاز داشتند که بتوانند با او همذات پنداری کنند.

در اسپانیا ما نمی توانستیم کمتر باشیم و حداکثر نمایندگان ملی گرایی موسیقیایی ما بودند ایزاک آلبنیز و انریکه گرانادوس کاتالان ها، خواکین تورینا و مانوئل دی فالا از اندلس و خواکین رودریگو مادریدی ها.

بدون شک شناخته شده ترین اثر آلبنیز است سوئیت ایبریا، یکی از بهترین قطعات آهنگسازی پیانو در تمام دوران که در چهار دفتر، هر کدام سه قطعه، که به مکان های مختلف جغرافیای اسپانیا ادای احترام می کند، ساخته شده است. بندر (سانتا ماریا)، کورپوس کریستی در سویل، آلمریا، تریانا یا لاواپیس برخی از این عناوین هستند.

سوئیت اسپانیایی شماره 47 همچنین از طریق اسپانیا از طریق گرانادا، کاتالونیا، آستوریاس، آراگون یا کاستیل سفر می کند.

انار او از ستایشگران بزرگ فرانسیسکو دی گویا نقاش آراگونی بود و از آثار او برای آهنگسازی الهام گرفت. گویسکاس عاشقان دوست داشتنی ، که مهم ترین اثر او محسوب می شود. اولین نوت بوک این سوئیت پیانو برای اولین بار در Palau de la Música در بارسلون و دومی در سالن Pleyel در پاریس به نمایش درآمد. عناوین آثار نمی توانند سنتی تر باشند: تعارفات , کلاس درس در دروازه یا فاندانگوی لامپ.

از تورین آنها را برجسته کنید رقص های فوق العاده ، تشکیل شده توسط تعالی (جک آراگونی)، رویا (زورتزیکو باسکی) و عیاشی (فروکا اندلسی) و نیز شعر سمفونیک راهپیمایی روسیو.

از مانوئل دی فالا ما باید باله های از جادوگر عشق Y کلاه سه گوشه ، هفت آهنگ محلی اسپانیایی و بتیک فانتزی.

در نهایت، ما نمیتوانیم این بررسی از ساختههای ملی را بدون اسطوره به پایان برسانیم کنسرت آرانخوئز توسط استاد رودریگو، در پاریس در سال 1939 نوشته شده است تا زیبایی باغ های کاخ سلطنتی آرانخوئز را منعکس کند.

ادامه مطلب