سفر به اتاق یک نویسنده

Anonim

مسیر خلاقیت

آلخاندرا جی. رمون کتاب جدید خود را با عنوان "علیرغم همه چیز، من به تو فکر می کنم" کالبدشکافی می کند.

امروز به کتابفروشی ها می رسد با وجود همه چیز به تو فکر می کنم ، رمانی معرفتی بافته شده از مجموعه ای از کلاژ عکس ظریف ، حروف تایپی و گل های فشرده. با نویسنده اش، آلخاندرا جی. ریمون ما تمام گوشه و کنار صفحات آن را بدون خروج از اتاق او می شناسیم: اتاق نویسنده.

"نوشتن ذخیره شد. نوشتن ذخیره شد"

«ارائه رمان برای اوایل آوریل برنامه ریزی شده بود . در بحبوحه بحران انجام این کار به نظرم مناسب نبود. وقتی کتابی را منتشر می کنید، می خواهید آن را در جمع خوبی جشن بگیرید . حالا زمانش فرا رسیده. و به زودی می توانم آن را با شما به اشتراک بگذارم. در روند بازگشایی، با عنوانی که شما را دعوت می کند بدون عجله و در جمع خود را حبس کنید، آلخاندرا جی رمون (لا ریوجا، 1985) او صفحه اسکایپ خود را برای پذیرایی از ما در خانه اش در مادرید باز می کند. از دست نویسنده وقتی کسی نگاه نمی کند Y تمام آن زمان ها و دیگر کارهای ناتمام (Lunwerg)، ما به شما سفر می کنیم جهان گرانبها پر از آثار هنری، رمز و راز، گل های وحشی، عکس های پولاروید، احساسات و یکی داستان عاشقانه معرفتی در زمان Tinder تقریبا هیچی.

مسیر رمانتیک

«من اغلب اصرار دارم که من رمانتیک نیستم . بعداً به من گل می دهند و اصل من از وزن خودش می افتد. درست است که رمانتیسم به عنوان یک مفهوم، هک شده است. همانطور که ممکن است در مورد "دوستت دارم" اتفاق بیفتد، که بیشتر به احساسات مربوط می شود که در بسیاری از مواقع حتی ما آنها را کنترل نمی کنیم. یک «من به تو فکر میکنم»، جدای از احساسات کاملاً احساسی، شاید منطقیتر و بالغتر باشد».

مسیر عاشقانه

مسیر عاشقانه

جاده و مالیخولیا

"من دوست دارم به خودم زمان کافی برای تفکر بدهم. با کتاب های من اینطوری کار می کند. ابتدا به داستان فکر می کنم و در پایان عنوان آن می آید . در این مورد، عبارتی است که در لحظه ای کلیدی از کتاب بیرون می آید. این تیتری است که کمی در مورد من صحبت می کند، از غم و اندوه، خوش بینی و رمانتیسم بیرون می آید.

جاده و مالیخولیا

جاده و مالیخولیا

گریز به ادبیات

"من همیشه در مورد آن خیال پردازی کرده ام از طریق کارت پستال یک رمان در مورد یک رابطه عاشقانه بسازید . پس از امتحان نثر شاعرانه، تصمیم گرفتم خیالاتم را به این واقعیت منتقل کنم. من از نتیجه بسیار خوشحالم."

سفری به ادبیات

سفری به ادبیات

راهنمای عاشق شدن بدون تلنگر

"ما زندگی می کنیم یک لحظه عجله در روابط اجتماعی . ما با چنان سرعتی پیش می رویم و آنقدر سر و صدا به پا می شود که برای فکر کردن به آنچه می خواهیم متوقف نمی شویم. من روابط طولانی مدت داشته ام دلم برای کشف آهسته آهسته آدم تنگ شده است. نوشتن نامه یک حرکت متفکرانه است یک روش ارتباطی نزدیک، ارگانیک و سنجیده. برای رمان، اجازه دادم داستان بین شخصیت ها به طور طبیعی پیش بیاید. ابتدا نامه را نوشتم و چاپ کردم. بعداً همان روز جوابش را می دادم یا می گذاشتم چند روز استراحت کند تا به جواب فکر کنم. تقریباً تا آخرین لحظه نمیدانستم پایان چگونه خواهد بود.»

راهنمای عاشق شدن بدون Tinder

راهنمای عاشق شدن بدون Tinder

مواجهه در گذشته

مارتینا و گونزالو شخصیت های این رمان هستند . مارتینا گونزالو نام مادربزرگ من است. این یک ادای احترام به او است، زیرا من هرگز نتوانستم او را ملاقات کنم. مارتینا من زیادی دارد، زیرا او ناامنی و شجاعت را به همان اندازه از خود جاری می کند. گونزالو اگرچه با شخصیت خودش نفس می کشد، اما همچنان در همان ثبت است. دوست داشتم در هر دو شخصیت دیده شوم”.

مواجهه با گذشته

مواجهه با گذشته

روزهای قفل و گل سرخ

«هفته اول حبس خیلی ترسیده بودم و اعصابم به هم ریخته بود. کم کم به خودم آتش بس روحی دادم. سر کاملاً عاقل است. به خودم گفتم چی کم داری تماشای فیلم؟ خواندن؟ خوب، حالا شما این فرصت را دارید. به خودم اجازه داده ام که آزادانه از زمان لذت ببرم و حتی با فیلمنامه ای برای کتابم شروع کردم”.

روزهای حبس و گل رز

روزهای حبس و گل رز

مسیری به سوی خلاقیت

«وقتی از قبل نوشته شده بود، به ذهنم رسید عناصر گرافیکی ایجاد شده توسط من را درج کنید . من چاپ کردم به کارت های اندازه واقعی و همه تصاویر من داشتم (در اندازه پولاروید و اندازه واقعی). بنابراین از دیوارهای خانه ام برای آویزان کردن تمام مواد استفاده کردم. کتاب خلاصه ای از نامه ها، کلاژها، ارجاعات بصری هر شخصیت (به عنوان مثال، فونت های مختلفی را به هر شخصیت اختصاص دادم: Martina، Remington و Gonzalo، Olivetti). بخش مهمی از فرآیند خلاقیت کلاژ بود. چسباندن تمام آن مجموعه باورنکردنی از عناصر ارگانیک از Taller Silvestre که به تجارت نجیب پرس گل اختصاص دارد بسیار پر زحمت بود.

مسیر خلاقیت

مسیر خلاقیت

در مسیر نوشتن

«این کتاب، با این قالب بسیار خاص، اکنون وارد شده است، زیرا فکر میکنم به عنوان یک نویسنده از این امنیت برخوردارم. کتاب اول مثل یک توهم بیرون آمد . اغلب از من می پرسند: "مگر نمی خواستی نویسنده شوی؟" من از شهری می آیم که در آن به من آموختند که برای کسب درآمد باید کار کنی. در خانواده ام نمی توانستم بگویم که می خواهم نویسنده شوم. اما از زمانی که به یاد دارم، نوشتن خروجی من بوده است. . من از هشت سالگی با یک دفتر خاطرات شروع کردم. به نظر من یک ایده عاشقانه بود."

در راه نوشتن

در راه نوشتن

پیاده روی در اینستاگرام

بعد از دفترچه خاطرات، یادداشت هایم را به عکس، سپس به وبلاگ و در نهایت به اینستاگرام منتقل کردم. کتابهای من در شبکههای اجتماعی بسیار خوب کار میکنند، زیرا دنبالکنندگان یکدیگر را تگ میکنند و به من توصیه میکنند. اینستاگرام ابزار بسیار قدرتمندی است که در آن تصویر نقش اساسی را ایفا می کند، همانطور که در کارهای گرافیکی و نوشتاری من اتفاق می افتد. همه چیز بخشی از جهان من است . اینکه شخصی وقتش را به خواندن من اختصاص می دهد بسیار جذاب است و اگر علاوه بر این، زحمت گفتن آن را به شما بکشد، این یک رویا است.

قدم زدن در اینستاگرام

قدم زدن در اینستاگرام

مسافر جدید

"من فکر می کنم این بحران قطعاً نحوه سفر ما را تغییر خواهد داد. داشتن زمان کمتر باعث می شود هنگام حرکت در سراسر جهان کمی مسئولیت پذیرتر باشیم . و من فکر می کنم که ما روی سفرهای کمتر و طولانی تر تمرکز خواهیم کرد تا از این تلاش جابه جایی استفاده کنیم.

مسافر جدید

مسافر جدید

از اول شروع کن

"من دوست دارم به عقب برگردم آقای ایتو (Pelayo، 60)، یکی از مورد علاقه های من در محله است، و فیسمولر (Sagasta، 29)، برای چیزکیک و برای کل منوی آن! من همچنین خواب سالا د دسپچ (پونزانو، 11) را می بینم. من عاشق راه رفتن هستم و این کاری است که این روزها انجام می دهم، اما دلم برای Retreat خیلی تنگ شده! هر بار که می روم، مسیرها و مسیرهای جدیدی پیدا می کنم. من همیشه می بینم که از دری متفاوت بیرون می روم. و البته، من دوست دارم به لاریوخا و سانتاندر برگردم تا خانوادهام، دریا را ببینم و غذای شگفتانگیزی بخورم.»

از نو شروع کن

از نو شروع کن

ادامه مطلب