دکالوگ زندگی در روستا: کتابچه راهنمای تازه واردان

Anonim

به زودی شما یکی دیگر خواهید شد

به زودی شما یکی دیگر خواهید شد

همه شهرها مثل هم نیستند ، ما میدانیم. اما آنچه مسلم است این است که اکثریت کسانی که در این سرزمین ایبریایی ما سکنی گزیده اند اشتراک دارند یک خصلت خاص، هوای خاصی که هیچ ربطی به هوایی که در شهرها دمیده می شود ندارد و می توان در آن خلاصه کرد ده فرمان که شهرنشینان قبلاً در خود خواهند آموخت روزهای اولیه نو روستایی :

1. شما نباید دزدی کنید

یا بهتر است بگوییم: آنها از شما غارت نمی کنند. زیرا اگر در حین رفتن به سبزی فروشی ماشین خود را باز بگذارید هیچ اتفاقی نمی افتد و اگرچه در ابتدا هزینه های وحشتناکی برای شما به همراه دارد، اما به زودی فراموش خواهید کرد. ملاحظات شما در شهر دارید و حتی یک کیسه مرکادونا را در چشم نگذاشته اید. می دانید، اگر کسی فکر کند پر است از 500 اسکناس...

دو شما منتظر نخواهید بود

دوشنبه، نه صبح، تالار شهر. تو، شهرنشین، زود بیدار شدی تا در صف بنشینی و آن تکه کاغذ کوچکی را که خیلی به آن نیاز داری، بیاوری، اما اوه، تعجب! هیچکس! شما می توانستید ساعت 12:00 بیایید و با مدیریت در همان زمان تمام می کردید: پنج دقیقه. شهر: 1; شهر: 0

3. شما بوق نمی زنید

شما به شهر آمده اید تا خود را ملتهب کنید سرعت آرام از مردمش، و حالا معلوم می شود که در اولین فرصت به همسایگان خود بوق می زنید. نه به این صورت؛ این m30 نیست ، دوست کوچک و بهتر است عجله را فراموش کنید، زیرا اگر قصابی که در ماشین جلویی است برای صحبت با داروخانه توقف کرده باشد - حتی اگر این به معنای خاموش کردن موتور و پیاده شدن از ماشین باشد - شما آنجا نخواهید بود. چاره ای جز صبر کردن و صبر کردن برای پایان گفتگو نیست. هر چیز دیگری کاملاً در نظر گرفته می شود صریح اوه، و بهتر است، در حالی که منتظر هستید، این کار را با لبخند انجام دهید.

گاهی کاروان هایی که زندگی خواهید کرد دقیقاً از ماشین ها نخواهد بود...

گاهی اوقات کاروان هایی که در آن زندگی خواهید کرد دقیقاً اتومبیل نخواهند بود...

چهار بله، شما مشارکت خواهید داشت

و این کار را در نانوایی، با عابر بانک، با آن مردی که هر روز صبح کنار محلی که قهوهات را مینوشی قدم میزند... و در تابستان، این کار را انجام خواهی داد. روی صندلی که به پیاده رو کشیده اید نشسته اید پا نگهش دار شلوغی شهر خود را فراموش کنید و با هم مخلوط شوید!

5. شما بی اعتماد نخواهید شد

اینکه کیف پولت را در خانه جا گذاشته ای؟ در بازار ماهی آنها به شما اعتماد خواهند کرد بدون دوبار فکر کردن دوست دارید بدانید آن مرد چگونه می کند تا آن فلفل های زیبا همیشه رشد کنند؟ آنها راضی نمی شوند که راز خود را به شما بگویند: شما را به درب خانه خود می برند و به شما معرفی می کنند. البته با همان قانون سه می توانید بروید از یاد بردن صمیمیت، و حتی حفاظت از داده هایی که قرار است از آن برخوردار باشید...

6. بله، شما نام خود را فراموش خواهید کرد

شما دیگر ماریا یا مانوئل نخواهید بود. از این به بعد، نام شما بستگی دارد اجداد شما . شما «دختر لولا»، «پسر رامونا» یا «عروس کارگاه» هستید. و اگر خانواده شما اهل سرزمین نیستند، نگران نباشید. آنها راهی برای شناسایی شما پیدا خواهند کرد: "کسی از خانه روی تپه" "کسی که با پدرو کار می کند" و یکبار برای همیشه فرض کنید "بیگانه" . همه اینها البته اگر شما را نگذارند یک نام مستعار...

شما هم در نهایت صندلی ها را دم در می آورید...

شما هم در نهایت صندلی ها را دم در می آورید...

7. بله شما جنگ خواهید کرد

برای همه سخت است که با تغییر جهت یک خیابان یا نصب تیرهای چراغ برق در خیابان دیگر موافق باشند، اما آنچه واضح است این است که شما هرگز به اندازه یک شهر نارضایتی نخواهید شنید. هر کسی حرفی برای گفتن دارد و همه باید شنیده شوند، چه در بار و چه در باشگاه! گروه فیس بوک ! بله، زیرا شهرهای امروزی دارای گروه های فیس بوک هستند، و اگر در آنها یک اصل وجود دارد، آن است قبلا همه چیز بهتر بود قبل از کی؟ برای هر کدام یک معنی خواهد داشت. پیش از این در این موارد واحد زمان نیست بلکه نوستالژیک

8. بله شما جشن خواهید گرفت

چون چاره ای نخواهید داشت: در روستاها، طرفین در دو ضرب می شوند. نه تنها نمایشگاه وجود دارد، نمایشگاه اوت... و نمایشگاه مه نیز وجود دارد. نه تنها سواره نظام، بلکه زیارت هم. نه تنها کارناوال، بلکه جشنواره [محصول زمین را اینجا درج کنید]. و صلیب ها و موکب ها. Y سنت ها که صدها سال پیش تولید شدند و هنوز هم مثل همیشه زنده هستند. و بالاتر از همه، جشنواره های شهرهای اطراف، یک سفر ضروری برای غلبه بر همخونی منطقه و دیدار با پسران و دختران در سنی که شایسته است.

9. بله، شما خوب غذا خواهید خورد

و شما را از دست ندهید چند کیلو اضافه کنید زیرا در اینجا آن عبارت آنقدر ابداع شده است که «گوجه فرنگی طعمی شبیه گوجه فرنگی دارد و نان به نان.» حالا این که در ابتدا با شکوه به نظر می رسد، یک نفرین است؛ شما نمی توانید به خرید آن فکر کنید. باگت پمپ بنزین مرطوب و سالاد مخلوط را از نوار ساحلی با وحشت بیرون می ریزید.

10.**بله از شما متشکرم (در نوع!)**

یا شاید شما هدف از اون کیسه پرتقال که آنها شما را از میدان می آورند که به خوبی با آنها رفتار کرده اید. فرقی نمی کند فیزیوتراپیست، معلم یا دانشمند کامپیوتر باشید: اگر کار خود را به نحو احسن انجام دهید، می توانید مطمئن باشید که با آن به خانه باز خواهید گشت. غذای بیشتر از چیزی که در یک میلیون سال می توانید بخورید. بهره بردن!

طعم های شهر زندگی شما را تغییر خواهد داد...

طعم های شهر زندگی شما را تغییر خواهد داد...

ادامه مطلب