سفر به یک نقاشی: «Eine Kleine Nachtmusik» اثر دوروتیا تانینگ

Anonim

سفر به نقاشی «Eine Kleine Nachtmusik» اثر دوروتیا تانینگ

سفر به یک نقاشی: «Eine Kleine Nachtmusik» اثر دوروتیا تانینگ

آیا زندگی در هتل عجیب نیست؟ اقامت در هتل همیشه وارد یک برزخ است. به همان اندازه که راحت است، در آنجا ما فاقد تشریفات روزانه هستیم و دستگیره های دیگری که به خود تحمیل می کنیم تا هستی را مقبول کنیم. و بعد از مدتی کسانی هستند که آن را خوب نمی گیرند . همچنین کسانی هستند که برعکس، تصمیم می گیرند این برزخ را به حالت دائمی تبدیل کنند: موارد شناخته شده ای وجود دارد کانال کوکو ، الهی نصب شده در ریتز بین صفحه نمایش Coromadel; پیتر سلرز که با همسرش آشنا شد بریت اکلند در حین اقامت در دورچستر لندن ، یا اسکار وایلد ، که صلاح دید روزهای خود را در این کشور به پایان برساند هتل d'Alsace 13 Rue des Beaux-Arts، پاریس. آنها می دانستند که چرا این کار را کردند. یا شاید هم نه.

چه زمانی دوروتیا برنزه کردن این نقاشی نیز برزخ خاص خود را در یک مدیریت کرده بود مزرعه سدونا، آریزونا . او به تازگی همراه با یک نقاش سوررئالیست دیگر از شلوغی پاریس فرار کرده بود. ماکس ارنست ، به نوبه خود با حامی و گالری دار ازدواج کرد پگی گوگنهایم . فراریان سال قبل در جریان تدارکات نمایشگاه با هم آشنا شده بودند نمایشگاه 31 زن در گالری پگی، جایی که دوروتیا در آن شرکت کرد، و آنها رابطه ای را آغاز کردند که تنها سه دهه بعد، با مرگ او پایان یافت.

"من باید فقط 30 زن را انتخاب می کردم" ، گوگنهایم با توجه به نتایج اعلام می کند. تانینگ و ارنست چند سال بعد ازدواج کردند. ، هنگامی که او طلاق گرفت و پس از یک فصل زندگی در نیویورک، آنها برای ایجاد اقامتگاه به سدونا بازگشتند.

Dorothea Tanning و Max Ernst در خانه خود در جنوب فرانسه

Dorothea Tanning و Max Ernst در خانه خود در جنوب فرانسه

آنجا در آریزونا دباغی گل آفتابگردان پرورش داد و به موتزارت گوش داد . را "سرنای شبانه کوچک" با وسواس در مکالمات آنها نفوذ کرد. به همین دلیل تصمیم گرفت نقاشی خود را با نام اصلی آلمانی یکی از شناخته شده ترین آثار موتزارتی عنوان کند. اتفاقاً آلمانی بود زبان مادری ارنست.

درهایی که در اینجا می بینیم شماره گذاری شده اند ، که بدون احتمال خطا ما را در هتل قرار می دهد. دو چهره وجود دارد که در نگاه اول انسانی به نظر می رسند، اگرچه شاید اینطور نباشند. حداقل یکی از آنها، یکی با مو به عقب لغزید تا جمجمه ای آزاردهنده با سطح صاف را نشان دهد. یال دیگری پدیده حتی شگفت انگیزتری را تجربه می کند، که گویی توسط یک اثر الکترومغناطیسی به حرکت در می آید. قبل از هر دو دروغ آفتابگردان غول پیکری که چندین گلبرگ خود را از دست داده است و ساقه ای که در چند نقطه شکافته شده دیگر نمی تواند آن را پشتیبانی کند. یک دعوا اتفاق افتاد به گواه گلبرگ که عروسک احتمالی هنوز در دست است و لباس های پاره شده دو انسان نما. دعوای دو دختر و گل آفتابگردان: به من بگو اگر این هتل حتی عجیب تر از هتل های معمولی نیست.

برنزه کردن، تقریباً مانند همه سوررئالیست ها، به آن علاقه داشت رمان گوتیک ، که در دوران کودکی شاد و روستایی خود در ایلینوی به آن روی آورده بود. داستان های نوشته شده توسط نویسندگانی مانند موپاسان، فلوبر یا پو پر از حضورهای اسرارآمیز و احساسات فراتر از مرگ، اولین دروازه او به دنیاهای دیگر قبل از او بود. آندره برتون و یارانش کلمه سوررئالیسم را مطرح کردند. "آنها روان من را برای همیشه خراب کردند" من اعلام می کنم. او همچنین تاثیر آن را احساس کرد آلیس در سرزمین عجایب از لوئیس کارول، که تأثیرش را می توان در زنان-دختران آزاردهنده ای که در بسیاری از نقاشی های او ظاهر می شود، در مقیاس های گیج کننده و خطرات کمین آنها مشاهده کرد.

دوروتیا تانینگ در خانه خود در جنوب فرانسه ژست می گیرد

دوروتیا تانینگ در خانه خود در جنوب فرانسه ژست می گیرد

وارد شدن به بازی نمادها خطر سقوط به سمت بی اهمیتی را به همراه دارد، اما خود تانینگ گفت که این کار نشان دهنده "نبرد بی پایانی که ما با نیروهای ناشناخته انجام می دهیم، نیروهایی که قبل از تمدن ما آنجا بودند" . گل آفتابگردان، گلی که معمولاً با ارزش های مثبت، با نور و اشراف همراه است، در اینجا به حضوری تاریک و آتاویستی تبدیل می شود. تهدیدی بیثباتکننده که ممکن است از درون ما سرچشمه بگیرد، اما از بیرون و از بیرون مطرح میشود، ما را تهدید به نابودی میکند.

سپس این روایت می تواند برخوردی را که هر زن نوجوانی با تمایلات جنسی خود تجربه می کند، توسعه دهد. نیرویی طاقت فرسا و غیرقابل کشف که از کنترل شدن خودداری می کند . دختران برنزه به نظر می رسد پیروز شدن در نبرد علیه جریاناتی که آنها را تهدید می کنند اما همه چیز نشان می دهد که در نیمه بازی که پرتوی نور از آن می گریزد، می تواند گل آفتابگردان دیگری بیرون بیاید - تا به چیزی بدتر فکر نکنیم - و سپس دعوا بارها و بارها تکرار شود.

این هتل ممکن است به خصوص عجیب باشد، اما همه چیز در جهان دباغی دوروتیا اینگونه است . او خودش آن را در چیزی که ما میتوانیم در اعلامیه بزرگ او در نظر بگیریم بیان کرد: هر چیزی که معمولی و مکرر باشد برای من جالب نیست”.

دوروتیا تانینگ و ماکس ارنست

دوروتیا تانینگ و ماکس ارنست

ادامه مطلب