حبس قطب شمال آدا بلک جک

Anonim

تیم اعزامی جزیره Wrangel 1921 در مرکز بلک جک آدا

تیم اعزامی جزیره Wrangel 1921، مرکز، Ada Blackjack

جزیره Wrangel بود آخرین پناهگاه ماموت ها . نیشهای قوسی آن در بستر رودخانهها، در سنگریزههای ساحل ظاهر میشوند، در علفهایی که تنها چند ماه زنده میمانند، تا رسیدن یخ ظاهر میشوند. جزیره، 160 کیلومتر از ساحل سیبری و 250 کیلومتر از آلاسکا ، امروزه یک پارک طبیعی فدراسیون روسیه است.

خرس قطبی، گاو مشک، گوزن شمالی، روباه قطبی، جغد برفی، ماهی دریایی و فوک آنها دشت های تاندرا و خط ساحلی را اشغال می کنند که در زمستان تا دریای یخ زده گسترش می یابد. فقط چهار نگهبان آنها در طول سال در آنجا زندگی می کنند. در تابستان گروه های علمی و برخی گردشگران به آنها می پیوندند.

غروب خورشید در جزیره رانگل

غروب خورشید در جزیره رانگل

این پیش بینی بود که دریانورد روسی که این جزیره را نامگذاری کرد هرگز او را پیدا نکرد کاشف ایسلندی-آمریکایی Vilhjalmur Stefansson، که اکتشافاتی را در قلمرو قطب شمال انجام داده بود، او را پیدا کرد در سال 1913 به دلیل غرق شدن یک کشتی . کشتی او، کالکوک، او در یخ گرفتار شد تا اینکه مانند یک گردو ترکید. او فرار کرد و خدمه خود را به رحمت زمستان سپرد. برخی از آنها **به جزیره Wrangel پناه بردند. **

او که توسط یک فانتزی استعماری هدایت می شد، هشت سال بعد تصمیم گرفت که هم به کانادا و هم به پادشاه بریتانیا پیشنهاد کند جزیره را تصاحب کنند. آن را حذف کرد روسیه به طور قانونی مدعی این قلمرو شده بود.

علیرغم بی توجهی هر دو دولت به پیشنهاد وی، این سفر را در سال 1923 انجام داد . او خدمه ای را در سیاتل جمع آوری کرد دو ملوان بازمانده از کالکوک و یک کانادایی . او یک دانشجوی دانشگاهی را که هنوز فارغ التحصیل نشده بود به عنوان رئیس هیئت منصوب کرد. استفانسون باقی ماند روی زمین

برنامه ریزی شده بود که در توقفی در نوم، آلاسکا ، به گروهی بپیوندید شکارچیان، راهنماها و تلهگذاران اینوئیت، اما او فقط در اسکله ظاهر شد آدا بلک جک . بقیه به شگون بدی که توسط یک شمن محلی پیش بینی شده بود، تسلیم شدند.

آدا بلک جک و پسرش

آدا بلک جک و پسرش

آدا داشت بیست و سه سال او توسط مبلغان متدیست آموزش دیده بود، بنابراین انگلیسی صحبت کرد و نوشت . خیاطی و آشپزی را به سلیقه غربی بلد بود. او متعلق به اینوپیات بود، ساکنان باستانی سرزمین های اطراف دریای برینگ.

من هرگز روی یخ زندگی نکرده بودم. شوهرش که دسته سگ ها را روی سورتمه می راند، او را رها کرده بود. پسرش از بیماری سل رنج می برد ، بنابراین برای پرداخت هزینه های درمان خود به حقوق نیاز داشت. با وجود سکوت ناشی از بودن تنها اسکیموهای اکسپدیشن ، سوار شد.

موج نقره ای در سپتامبر به ورانگل رسید. اعضای اکسپدیشن پرچم بریتانیا را کاشتند و جزیره را تصرف کردند از طرف پادشاه جورج پنجم. لازم بود در یک قلمرو بماند برای دو سال برای ادعای آن استفانسون تدارکات شش ماهه را برای آنها فراهم کرد. کاشف غایب مدافع قطبی دوستانه ، به آنها اطمینان داد که همه چیز مورد نیاز خود را در جزیره پیدا خواهند کرد: شکار و چوب فراوان

اردوگاهی از چادر برپا کردند. آدا برای پارک های گوزن شمالی کلاه دوخت ، چکمه های پوست مهر تعمیر شده، پخته. کرافورد ، دانشگاه، دفتر خاطرات ماموریت را تایپ کرد.

پس از زمستان، غذا شروع به کم شدن کرد: روباه ها، خرس ها و فوک ها مهاجرت کردند . تله ها خالی ماندند. چوب، در بیشتر قسمت ها در رانش های دریایی به جزیره رسید، خسته شده بود. کشتی با مواد غذایی و آذوقه نرسید به دلیل یخبندان زودرس به جزیره.

در ژانویه تصمیم گرفته شد که سه نفر از اعضای گروه تلاش کنند از طریق تنگه یخ زده برینگ به آلاسکا بازگردید با سورتمه هایی که سگ ها رانده می شوند. دیگر خبری از آنها نشد.

جزیره Wrangel کارتپستالهایی به زیبایی این کارت هدیه میدهد

جزیره Wrangel کارتپستالهایی به زیبایی این کارت هدیه میدهد

آدا در اردوگاه با شوالیه، بیمار به اسکوربوت . او تا زمان مرگ پرستار او بود. کتاب مقدس او که با جدیت آن را خواند، باقی ماند.

دست به جنازه نزد و در انبار مستقر شد. هر روز تفنگش را تمیز می کرد و وقتی هوا اجازه داد از اردوگاه دور شد. برف تله ها را پنهان کرد. ریشه جمع کرده، تخم مرغ دریایی را دزدید ، او خرس ها را با شلیک گلوله بدرقه کرد اما او قادر به پایین آوردن غازهای قطبی نبود.

در ژورنال مأموریت که روی ماشین تحریر برداشته بود، اعتراض کرد. او هیچ هدفی نداشت از هر اشتباهی درس گرفت: مچ پا را در عمق برف فرو کنید ، خیلی دور به راست یا چپ شلیک کنید، پرندگان را بترساند ، ماشه را بکشید و از دست بدهید.

یک روز بعد از ظهر در راه بازگشت، ابری از غازها بر فراز او پرواز کردند . اسلحه اش را بالا آورد نشانه گرفت و شلیک کرد ، اما غازها در سکوت به پرواز خود ادامه دادند. صد متر دورتر پرنده ای روی زمین افتاده بود . آدا دوید تا او را بردارد.

در یکی از یادداشت های روزانه او می خوانیم: «من برای پیاده روی به جزیره کوچک می روم. من خرس های قطبی را دیدم از جاده یخی غرب کمپ به خط ساحلی بروید. الان ساعت چهار است. وقتی دیدمشون مینویسم نمی دانم اگر به اردو بیایند چه کار خواهم کرد . خوب، خدا می داند.»

حبس قطب شمال آدا بلک جک 22253_6

"من تنها هستم. هیچکس باقی نمانده”

غرغر وال ها خبر از بازگشتشان داد. هدفش بهتر شد تعدادی روباه در تله ها افتادند . او تفنگ را روی تختش نصب کرد تا از حمله خرس جلوگیری کند. با پوست مهر که همراهان**ش شکار کرده بودند و چوب** در ساحل جمع آوری کرده بودند، او یک umiak، یک قایق Inuit ساخت. مردهای روستایش را دیده بود که این کار را می کنند.

در ساعات تنهایی با تجهیزات عکاسی ماموریت آزمایش کرد . جلوی کمپ عکس گرفت. تنهایی و کسالت او را به سمت تصویر خود را بگیرید

وقتی سه ماهگی پس از مرگ نایت، یک ناوچه رسید در جستجوی اکسپدیشن، آدا به کاپیتان گفت: "من تنها هستم. هیچکس باقی نمانده” . پس از بازگشت، مطبوعات او را به عنوان ستایش کردند رابینسون کروزوئه ماده. او از توجه دوری کرد.

بستگان متوفی متعهد شدند اقدامات علیه استفانسون به دلیل سهل انگاری و عدم آینده نگری کاوشگر سکوت آدا را خرید با مقداری که کافی بود درمان فرزند شما . او با او به آلاسکا، جایی که او زندگی می کرد، بازگشت تا 85 سال

یک گاو مشک در حال پرسه زدن در جزیره

یک گاو مشک در حال پرسه زدن در جزیره

ادامه مطلب