هر چیزی که در سفر ممکن است (و خواهد شد) اشتباه کند

Anonim

اوه اوه...

اوه اوه...

1. از دست دادن اتوبوس/قطار/پرواز

بنابراین، در دستور وحشت زیرا از دست دادن اتوبوس مالاگا به تورمولینوس مانند AVE از مالاگا به مادرید نیست. و نگوییم هواپیما از مالاگا به نیویورک. اشک، لکنت زبان (اغلب به زبانی که زبان ما نیست)، درد دل. جستجوی Wi-Fi برای تأیید، با وحشت، آن هیچ پولی در حساب نداریم تا یک بلیط دیگر به ما اجازه دهد. تاکی کاردی، حمله قلبی، مرگ.

دو با ویزا اشتباه است.

اگر به شما گفتم احمق من با ویزا چه کرده ام؟ مثل زمان - با بلیط خریداری شده - به دلیل پاسپورتم نتوانستم به لائوس سفر کنم چند روز مانده بود تا شش ماه اعتبار کامل داشته باشد. یا چه زمانی من نتوانستم از بانکوک به هانوی برگردم (جایی که پرواز من به اسپانیا از آنجا حرکت کرده است) زیرا ویزای ویتنام مستلزم این است که حداقل 30 روز بین یک ورودی و دیگری بگذرد. چشمان شیشه ای، احساس شکست، با وزارت خارجه تماس می گیرد از غرفه ای که نمی توانید به سر کار بروید. و در نهایت یک خروجی واحد: خرید بلیط جدید

برخی بوروکراسی باعث عرق سرد می شود

برخی بوروکراسی باعث عرق سرد می شود

3. هتل اشتباه.

وجود دارد راه های بسیار زیادی برای به هم زدن آن در این دسته .... کتاب در تاریخ های اشتباه ، آن را با تعداد شب اشتباه انجام دهید ... که رزرو، به سادگی رخ نمی دهد چون سیستم خطا داره و ساعت دوازده شبه و تو کل شهر تخت رایگان نیست... یا مورد علاقه من: معتقدند که محل اقامت نسبتا نزدیک است در مرکز شهر، با وحشت، چگونگی دور شدن تاکسی را ببینید کیلومتر و کیلومتر از همه اشکال زندگی هوشمند در حالی که مناظر متروک پشت پنجره یکدیگر را دنبال می کنند.

4.**تکیه بیش از حد به GPS (I)**

نقشه گوگل دو مشکل دارد هنگام راهنمایی شما به هتل اول این که هست توسط انسان پیکربندی شده است. آن انسان ها می توانند صاحب یک لژ شوند، دو سال بعد آن را ببندند، در استان دیگری باز کنند و نام قدیمی خود را برای همیشه بگذارید ، مانند یک نقطه شیطانی روی نقشه که Maps شما را بدون معطلی به آن راهنمایی می کند. از این رو مشکل دوم: بارها پس از وارد کردن نام یک هتل، GPS شما را به محتمل ترین نتیجه هدایت می کند. حالا تصور کنید که چندین نام میزبان مشابه وجود دارد، که "به احتمال زیاد" است در طرف دیگر شهر ، و اینکه وقتی می رسید، بعد از تحمل ساعت ها ترافیک، متوجه می شوید که بیشتر شبیه است به فاحشه خانه نه به مسافرخانه جذابی که به شما فروخته بودند. به این دلیل که البته، این یک هتل متفاوت است.

اشتباه اشتباه

اشتباه، اشتباه!

5.**تکیه بیش از حد به GPS (AND II)**

وقتی با شگفتی متوجه میشوید که پیچیدگی نقشههای گوگل به سطوح نامعلومی میرسد. همین شما را در امتداد بزرگراه می فرستد تا در مسیری که بین تپه های شنی می گذرد ، در ساحلی متروک مسیری بدون نور و کاملا صعب العبور که باید با ماشین کرایه ای آن را طی کنید در حالی که راننده با عصبانیت به یاد می آورد. هر یک از اجداد شما

6. آن را با صرافی مخلوط کنید

به عنوان یک قاعده کلی، خواهد بود فقط یک روز قبل از رفتن به خانه آن را درونی می کنید که چند یورو معادل سی یوان است. تا آن زمان به این فکر خواهید کرد که "چه معامله ای!" یا "چقدر گران است!" بنابراین کاملا تصادفی برای صندوق بین المللی پول.

حتی تلاش نکنید، موفق نخواهید شد

حتی سعی نکنید: قرار نیست ضربه بزنید

7. بازگشت با پول بدون تغییر

این یک ضربه است به خصوص زمانی که به کشورها سفر می کنید جایی که ارز بیشترین کاهش ارزش را دارد نسبت به شما و تورم آن بدون توقف رشد می کند. اثر همان است چشمانت را ببند و تمام اسکناس هایت را به دریا بینداز: یک زباله بی فایده

8. دستگاه های خودپرداز اعتماد کنید

شما در اسپانیا زندگی می کنید و هستید تا تاج صندوقدار 80 بار از شما سوال می کند اگر مطمئن هستید که می خواهید آن عملیات را انجام دهید. شما دستگاه خودپرداز کشور دیگری را امتحان می کنید و فکر می کنید که رویه همان نکاتی از اصرار دارد تا متوجه شوید، تنگی نفس از طریق، که رونق : شما کارت را وارد می کنید و بدون ذکر اینکه آیا عملیات دارای پورسانت است یا خیر به شما پول می دهد. آسان، ساده، تضعیف کننده: یک ترن هوایی از احساسات در دسترس همه است.

شیطان آنها را بار می کند

شیطان آنها را بار می کند

9. با بنزین اشتباه کنید

آیا خواندن بلدید. در واقع شما مدرک دارید و حتی فوق لیسانس. اما نمی دانم وقتی سفر می کنید چه مزخرفی به دست می آورید که بین دو گزینه، شما تمایل دارید که مضرترین را انتخاب کنید. "بنزین یا گازوئیل؟" "دیزل" تردید دارید. بنزین بود دوباره بوم.

10. راه برگشت ناشناخته

پرندگان کوچک آواز می خوانند، ابرها بلند می شوند، شما با شادی ساده لوحانه یک گردشگر هتل را ترک می کنید و در شب، زمانی که زمان بازگشت است، معلوم می شود که شما هیچ ایده ای از کجا ندارید. شما نمی توانید داده ها را در تلفن همراه روشن کنید بدون قرار دادن جگر برای فروش، یا بدتر از آن، به شما رفته است. هیچ کس به زبان شما صحبت نمی کند و ماجراجویی سفر ناگهان آغاز می شود رنگ های ترسناک اما نگران نباشید، با وجود گریه از خستگی به دلیل ساعت ها سرگردانی بی هدف، وقتی به خانه برگردید، به نظر می رسد یک حکایت بسیار خنده دار چه چیزی به دوستان خود بگویید و یک دقیقه بعد، با چشمانی رویایی - و احمقانه - برنامه ریزی خواهید کرد، تعطیلات بعدی شما

بیشتر از آنچه فکر می کنید اتفاق می افتد

بیشتر از آنچه فکر می کنید اتفاق می افتد

ادامه مطلب