روزهای گشت و گذار و آفتاب در زهرا د لس آتونس

Anonim

ساحل Zahara de los Tunas

ساحل Zahara de los Tunas

ساعت تقریباً 10:30 صبح است مه صبحگاهی هنوز صاحب و بانوی است ساحل زاهارا د لس آتونس، که شهر کوچک پر از جذابیت و هوای ماهیگیری که سال به سال روح بسیاری را تسخیر می کند.

ما در اواسط جولای هستیم، اما برخی روزهای سخت بیداری تحویل داده اند غروب عجیب و غریب برخی از آن مسافرانی که سالانه انتخاب می کنند شهر کوچک در کادیز آنها به عنوان یک مکان تعطیلات، صبح زود به پیاده روی در کنار ساحل می روند. سویشرت داخل و بدون عینک آفتابی : باشه، هیچ کس نگران نباشید، اینکه خورشید دوباره می تابد فقط چند ساعت است.

ساحل زهرا

ساحل زهرا

در ماسه، واقع در بین دو بنر که فضا را مشخص می کند گروهی از جوانان -و نه چندان جوان- پر شده در نئوپرن حول یک فرد پرانرژی متمرکز است که در آن مشغول است نمایش گرافیکی توضیحات و قوانین ایمنی مربوط به شن و ماسه

در مورد است جان، مدیر فنی و مربی موج سواری در Zahara Surf ، تنها مدرسه بین المللی متمرکز بر روی این ورزش در شهر کادیز، یا همان کسب و کاری که اداره می شود از هشت سال پیش در كنار ناتالی، شریک زندگی او.

زیرا درست است که موج سواری معمولاً بیشتر مربوط به سایر سواحل جنوبی است: تاریفا، بولونیا یا ال پالمار روی نقشه موج سواری هر طرفدار ظاهر می شود، اما چه اتفاقی برای زهرا می افتد؟

خوب، معلوم می شود که مقصد تحسین شده ما نیز شرایطی بیش از ایده آل دارد از گرفتن -و یادگیری گرفتن- امواج لذت ببرید. در واقع کسانی که با دقت به تک تک کلمات جون گوش می دهند، امروز شاگرد او هستند دوره مقدماتی آنها میزها بزرگتر از حد معمول -همچنین نرمتر- روی ماسه ها در چند متری آنها استراحت کنید.

جون با صدای بلند صحبت می کند با انتقال شور در تک تک سخنانش: با وجود گذراندن یک عمر در دفاع از ارزش ها و فضیلت های این ورزش، همچنان ادامه می دهد. مثل روز اول عاشق کارش.

اولین روزی که به چند سال پیش برمی گردد، زمانی که این چیزی که در آن ساکن شد شهر کوچک در کادیز جایی که من می دانم منشأ خود را پیدا کردند هنوز در برنامه هایش نبود. زیرا اگرچه جون در زهرا به دنیا نیامده است ، لهجه جنوبی اش طوری است که به ریشه اش خیانت می کند.

داستان او اما از مرزهای ما دور می شود: پدر و مادری آلمانی اهل ظاهر هر دوی آنها زمانی که او یک نوجوان بود و او یک نوجوان بود در شهر با هم آشنا شدند جوان اروپایی در جستجوی احساسات در سراسر این قاره سفر کرد.

شکست - به قول آن آهنگ مکانو - آنی بود: او به آلمان بازگشت اما نتوانست او را فراموش کند و پس از مدتی دور، برای او بازگشت. اینطوری بود دختر اهالی روستا -جان با افتخار می بالد که مادربزرگش کسی بود که بخش بزرگی از همسایگان زهرا را به دنیا آورد. خانواده ای در سرزمین های آلمانی : بنابراین مربی ما در آنجا متولد شد.

اما اجازه دهید منحرف نشویم، یعنی دانستن یک داستان زیبا و اجازه دادن به خطوط دنبال آن... بازگشت به این کلاس موج سواری خاص، و بعد از یک قسمت عملی در خشکی لحظهای که دانشآموزان میخواهند و در عین حال ترسناک هستند فرا میرسد: وقت آن است که وارد آب شوید.

دستورات جون که با بقیه مانیتورها از ساحل تماشا می کند، مدام در سرش تکرار می شود: با میز به جای مناسب برسید ، منتظر بمانید تا موج کامل را در دوردست ببینید، روی تخته دراز بکشید، با بازوهای خود پارو بزنید، روی زانوهای خود فرود بیایید و برخیزید! به نظر می رسد که همه چیز روشن است... تا اینکه در اولین تلاش نصف اقیانوس را بلعید.

با این حال، چیزی که از همان لحظه اول آموخته می شود این است پشتکار بهترین دوست است از کسانی که موج سواری می کنند همچنین اعتماد کنید: اگر اول بیرون نیاید، در دوم... یا سوم بیرون می آید.

به راستی آن لحظه ای که در آن آموخته ها به طور کامل محقق می شود و مشخص می شود لذت موج سواری (البته کمی و در لبه) یک موج دیگر ، تمام تلاش خود را می کند -و درد روز بعد از آن ارزشش را داشت.

هر روز دوره ، که می تواند از یک روز تا هفته باشد، شامل چهار ساعت -مکث برای به دست آوردن انرژی شامل- پر از داد و بیداد، خنده، برخی ناامیدی های دیگر و بسیاری از حالات خوب. چیزی که مربیان از همان لحظه اول تقطیر می کنند: آنها قبلاً آن را یاد گرفته اند جان و ناتالی زمانی که تاسیس کردند اولین مدرسه موج سواری او در سال 2010 در لانزاروته جایی که هنوز کار می کنند آنجا بود که آنها با هم ملاقات کردند ساحل فامارا در خانه.

عمرمان را در آبهای شفافش می گذراندیم...

عمرمان را در آبهای شفافش می گذراندیم...

با ارواح از طریق سقف، انرژی از طریق کف، و دیپلم زیر بغلش که به تجربه کسب شده اعتبار می بخشد، وقتی زمان خداحافظی فرا می رسد، تنها کاری که باید انجام دهید این است با تخته موج سواری خداحافظی کنید : خورشید در حال حاضر به شدت در بالاترین نقطه آسمان می درخشد و زهرا چیزهای بیشتری برای ارائه دارد. بله، قبلا چطور می شود چیزی بخوریم؟

طعم جنوب

انقلاب خوراکی در ظهور شاید هرگز به چنین انقلابی تبدیل نشده باشد: محصول صفر مایل در این قسمت ها به قدری کیفیت دارد که یک عمر صرف نشان دادن این موضوع کرده اند که چه آشپزخانه بلند ، اینجا چیزی بیشتر از شیوه وجود او به کلاسیک مانند میخانه Campero، Casa Juanito، El Vapor یا Trasteo Tavern، باید ادعاهای بزرگ دیگری را اضافه کنیم که حتی قبل از نشستن پشت میز، دهانمان را آب می کند. این مورد Chiringuito Los Sueños است.

الان برو 12 سال از زمانی که این معبد آشپزی مطلق درهای خود را بر روی آن باز کرد شن های طلایی ساحل آتلانترا و از آن زمان تاکنون کاری جز خشنود کردن او نکرده است کام محلی و خارجی مشتاق چشیدن طعم ناب جنوب.

روح پشت این پروژه موفق - نیز صاحبان رستوران Kraken، در Barbate- هستند پیلار و مانوئل ، مادر و پسر مادریدی که رفتند اسیر مزایای کادیز شوید و آنها سالها پیش برای تحقق آرزوهایشان -البته- عزم خود را برای این سرزمین آغاز کردند.

به محض اینکه روی آن فرود آمدید، باید بین عاشق شدنش تصمیم بگیرید داخلی شیک یا تسلیم احساس لذت بردن از الف تجربه غذاخوری خوشمزه با پا در شن فرو رفته

آیا مشتاقانه منتظر یک برنج خوب Reserva در Chiringuito Los Sueños هستید؟

برنج خوب میخوای؟ رزرو در Chiringuito Los Sueños

به هر حال، به محض اینکه احساس محبتی که با هر یک از مراجعانش می شود، خوشحالی ما را در آغوش می گیرد، اما زمانی که اولین لقمه آنها را می خوریم خیلی بیشتر از این اتفاق می افتد. سالاد هشت پا خوشمزه یا به او -ای مادر عشق زیبا- ساندویچ تن ماهی آلمادرابا با آلموگروت قناری و نان خرد شده

و چه کسی پشت این دستور العمل های نفیس است؟ را آشپز خوزه کاربونل، همچنین از مادرید و با تجربه گسترده که باعث شده است دست در دست هم کار کند سرآشپزهایی مانند سرجی آرولا یا دیوید دلگادو. اوست که هر یک از ظروف را ابداع می کند، اختراع می کند، آزمایش می کند، تلاش می کند و موفق می شود.

و برای بررسی آن، فقط باید به مزه کردن ادامه دهید: هر کدام غذاهای سنتی برنج لاونا، آجوبلانکو نارگیل و تارتار باس دریایی آن یا هر یک از جزئیات مبتنی بر محصول Zahoreño، ماهی تن آبی almadraba به ما نشان خواهند داد.

و دیگر چه؟

خوب، خیلی خیلی بیشتر، در این شکی نیست. زیرا اگر زهرا د لوس آتونس چیزی داشته باشد، علیرغم این واقعیت است که به سختی دارد یک مشت کوچه و ساکنان ثبت شده آن به ندرت از آن فراتر می روند 1500 در بیشتر سال ، گذشته ای دارد که ارزش کشف دارد.

و برای انجام این کار، هیچ چیز مانند آغاز یک سفر در سرچشمه آن نیست. البته آغاز این است در قلعه قدیمی خود یا بهتر بگویم در آنچه از او باقی می ماند: بین بقایای دیوار این بارو ، امروزه به عنوان یک محوطه که در آن برای جشن گرفتن بازار تابستانی هر ساله استفاده می شود کاخ چانکا د زاهارا، ساخته شده در قرن پانزدهم توسط دوک مدینه سیدونیه.

آنها 15000 متر مربع آنها سه در یک تمام عیار دادند: محل اقامت دوک ها، قلعه دفاعی و چانکا یعنی کارخانه ای که ماهی تن در آنجا نگهداری می شد و نمک می زدند.

یک قرن بعد آن است کلیسای کلیسای بانوی ما در کوه کارمل ، فقط چند متر دورتر. تاریخچه این شهر بی نظیر نیز بر روی دیوارهای آن نوشته شده بود: نمک هنوز از دیوارها می چکد که یک روز به عنوان فضایی برای ماهی را نمک بزنید در واقع تا قبل از این نبود وارد قرن 20 شد که کارکرد کلیسایی خود را به دست آورد.

با این حال، راه برای لذت بردن از زهرا واقعی پیاده روی است: قدم زدن در میان کوچه های کوچک آن و توقف در هر جزئیات، نفس کشیدن آن فضای منحصر به فرد از گوشه و کنار جنوب.

خیابان های آرام مرکز زهرا د لس آتونس

خیابان های آرام مرکز زهرا د لس آتونس

چت با برخی از همسایگانش ، که دریغ نخواهد کرد مربوط به مو و نشانه حکایات و افسانه ها مربوط به گذشته است و به خیابان های محله ساحلی می رسد. جوهر آنچه واقعاً بود -و هست- زهرا د لوس آتونس در آن یافت می شود خانه های کوچک عشوه گر آنها، پشت پنجره ها با پرده هایی که با نسیم اقیانوس اطلس رقصید

چه جای خوبی برای پایان دادن به این گزارش. اگرچه، شاید بهتر است دوباره این کار را انجام دهیم در آبهای شفافش غوطه ور شوم نه؟ اما این بار... بگذار زمان متوقف شود.

ادامه مطلب