10 کتاب با استخرهای آبی، خالی یا ابری که طراوتبخش نیستند (نیازی هم ندارند)

Anonim

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

آیا شما در خلق و خوی برای خواندن طراوت؟ توصیه می کنیم کتاب هایی با استخر ... کمی ابری.

مفهوم «کتاب استخر» را به عنوان کلاسیک سرگرمی های خالی بر سر آن می چرخانیم و ما شما را با ده عنوان به چالش می کشیم که در آن استخرهای شنا می توانند صحنه جنایت باشند، نجات آمنیوتیک برای بدن زخمی، سرزمین عجایب، نماد اروتیسم، غذاخوری بصری یا نقطه عطف جامعه شناختی. خیس شوید و جرات کنید در آنها غوطه ور شوید، زیرا می دانیم که وقتی مایو خود را می پوشید و عینک آفتابی، مغزت را برنمیداری...

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد «اسپانیا استخرهای شنا».

1. اسپانیا از استخرهای شنا، توسط خورخه دیونی لوپز (ناشران آرپا).

اینجا یک کتاب سیاسی است قصد ندارد اخگر بدهد یا دنیا را به خوب و بد تقسیم کند. در این تحلیل، هدف روزنامه نگار خورخه دیونی لوپز (زامورا، 1974) ترسیم روح، بتن و کاشی است. آن اسپانیای استخرهای شنا که در آن دوربرگردان ها، خیابان های شبیه سازی شده و وام های مسکن از ما صحبت می کنند، در مورد اینکه ما چگونه زندگی می کنیم و طبقه متوسط با بدرفتاری چگونه به اینجا رسیده است. گروهی ناهمگون که به قدرت آموزش به عنوان یک بالابر اجتماعی باور ندارند و تنها با یک ایمان در فضای باز کنار گذاشته شده است: مالک بودن و ترک یک آپارتمان (یا دو) به عنوان ارث به فرزندانشان. اما در صورت امکان در یک شهر. شهر، می دانید، آن افق آسایش و پیشرفت اجتماعی، بلکه از خود بیگانگی.

با سبکی سبک اما سختگیرانه، خورخه دیونی اصرار دارد که مشکل ما استخرها نیست (او میگوید: «امیدوارم استخر برای همه شنا کنیم) بلکه زندگی در آن مناطق روستایی است. طرفدار راه حل های خاص، انزوا و کناره گیری است.

نویسنده آگاهانه صحبت می کند، زیرا خود را به عنوان یک Pauer تعریف می کند: یعنی ساکن یک PAU، یکی از آن محله هایی که از رونق با جوامع دروازه ای ساخته شده است. یا دریاهای خانه های تک خانواده واقع در خارج شهرها؛ جزایر کوچک سبز و آبی که در آن افرادی زندگی می کنند که EGB خوانده اند، با نوشیدن کولا کائو بزرگ شده اند گوش دادن به این "پسرم، تو می توانی هر چه می خواهی باشی." پایان نامه شما؟ که شهرسازی نه آسپتیک است و نه خنثی و تأثیرات جامعه شناختی و سیاسی ایجاد می کند، یعنی ایدئولوژی می آفریند و نه برعکس.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد کتاب «کرونولوژی آب».

2. گاهشماری آب، توسط لیدیا یوکناویچ (کارموت چاپ)

اگرچه زندگی آشغال است، اما انسان تمام تلاش خود را می کند که در گل غرق نشود. بهتر از نفرت، بهتر از ترس، بهتر از خودسوزی، همیشه یک استخر شنا خواهد بود. بوی کلر، رنگ آبی، آسپسیس آن. شاید به همین دلیل است که پناهگاه لیدیا یوکناویچ استخرها بود. هر بار که پدرش با او بدرفتاری میکرد یا بدرفتاری میکرد، گسستگی اتفاق میافتاد: بدنش حاضر بود، اما ذهنش دورهای کرال جلو را انجام میداد. در استخر احساس امنیت، اثیری، خشن می کرد. بهتر از او چون اون خوب بود خیلی خوب بود. او حتی در آستانه رفتن به المپیک مسکو بود، اما جیمی کارتر مصمم بود که خرس میشا را خراب کند. و آن راه فرار نیز برای جسدش کوتاه شد.

من از کارتر متنفرم. از خدا متنفرم من از پدرم متنفرم» او با صدایی قدرتمند، تند و شاعرانه می نویسد. من خونریزی کردم، گریه کردم، عصبانی شدم و استفراغ کردم. تبدیل به آب شدم.» و او بارها و بارها در پروازی ابدی به سمت مایع آمنیوتیکی که لیدیا (مثل همه افراد دیگر) از آن بیرون رانده شده بود، به آب باز می گردد.

"کرونولوژی آب" یک داستان خودکار نیست، آنها خاطرات پانک فریاد زده و ضربات خشن زنی هستند که می تواند سرپا بماند و علیرغم همه چیز عشق به خود پیدا کند. و زیبایی دیوانه کننده و شگفت انگیز زندگی. کتابی که طرفداران آنجلیکا لیدل و برای خورندهها و جویدنهای سبک ادبیات مناسب نیست.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد «استخر».

3. استخر شنا نوشته یوکو اوگاوا (طناب باز)

میخواستم ری را به گریه بیاندازم و به ماهیچههای خیس جون نگاه کنم.» خواسته های ایا چنین است: خیس، بی رحمانه، نفسانی. ناگفته ایا نوجوانی است که در یتیم خانه کامل زندگی می کند. خانه او یک آسایشگاه است که توسط والدین خودش اداره می شود. بنابراین زندگی روزمره او گرفتار کودکان گمشده و بی ریشه ای است که برای جلب توجه ناجیان خود رقابت می کنند: پدر و مادر آیا. بنابراین، علیرغم اینکه آیا تنها دختر خانواده است، تنها ترین، بی احساس ترین و پاک شده ترین دختر در آن دنیای عجیب است. برای بی حس کردن درد خود، او دو کار انجام می دهد: او مخفیانه به استخر می رود تا پرش بدن عالی جون را از روی تخته غواصی تماشا کند. (پسری همسن و سالش که نسبت به او وسواس دارد) و ظلم خود را در مورد ری، نوزاد یک سال و نیم یتیمی که او را مخفیانه شکنجه می کند، آشکار می کند.

نویسنده ژاپنی یوکو اوگاوا، یکی از پرفروش ترین و شناخته شده ترین در جهان غرب، برمی گردد تا یک قاشق تلخ از جهان شوم و شاعرانه اش را در استخر، داستانی از وسواس به ما بدهد. با بازی موجودات شکننده و تقسیم شده با سردی نوشته شده است جراحي كه چاقوي چاقوي خود را بر روي بدني به كار ميبرد كه خونريزي نميكند، اما هر بريدگي را در سكوت كر كنندهاي متحمل ميشود.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

اقتباس تلویزیونی از آثار کریستی.

4. خون در استخر، نوشته آگاتا کریستی (سیاره)

در این زندگی همیشه راحت و یکنواخت است داشتن کتابی از آگاتا کریستی در چمدان ضروری است: با طرح قابل پیش بینی، اما جذاب آن. با جذابیت بورژوایی خود از یک قرن دیگر، بسیار انگلیسی و در عین حال بسیار جهان وطنی. با معمای خود مانند سودوکو که باید در آن جعبه ها را پر کنید تا این سوال ابدی را حل کنید: اما قاتل کیست؟ و با نتیجه اطمینان بخش آن: شر مجازات می شود. شر پیروز نمی شود. شیطان آنقدرها هم که فکر می کند باهوش نیست.

خون در استخر ارائه می کند قتل عجیب دکتر جان کریستو در استخر شنای عمارت خانواده انگکاتل. هرکول پوآرو یک خانه همسایه را اجاره کرده است و به شام شب ماشین دعوت شده است. وقتی او به مهمانی می رسد اولین چیزی که می بیند این است که دکتر کریستو در لبه استخر و همسرش گردا با یک هفت تیر کوچک به زمین افتاده اند. پوآرو مانند بقیه مهمانان به آخرین سخنان مرد در حال مرگ گوش می دهد: «هنریت». با این حال، به نظر کارآگاه کارکشته هر آنچه که او شاهد آن است، چیزی بیش از یک صحنه صحنهسازی شده نیست. از این لحظه می بینید درگیر پروندهای است که به نظر واضح میرسد، اما با ایجاد پردههای دود توسط اعضای خانواده آنگکاتل مشکلی پیش نمیآید. برای جلوگیری از دسترسی به حقیقت

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد «استخرهای خالی».

5. استخرهای خالی، اثر لورا فررو (کالیگرام)

سروصدا انواع مختلفی دارد. سر و صدا از خیابان می آید. آن که در سحر با پرندگان است. لورا فررو در یکی از داستان ها می نویسد: یکی درباره چیزهایی که ناگهان می رسد و دیگری درباره چیزهایی که می روند. استخرهای خالی، یک اعجوبه مینیمالیستی مملو از حقیقت و ادبیات عالی، که اولین ویژگی او بود و مستقیم ترین پیشینه آخرین رمان او، مردم وجود ندارند. داستان های آنها به ظاهر کوچک است: زنی که نمی تواند بخوابد و برای گوش دادن به زمزمه تلویزیون به اتاق نشیمن می رود. پدری که جلوی پسرش که او هم پدر است شمع ها را فوت می کند. دختری که برای دختری که ملاقات نمی کند داستان عاشقانه می نویسد. پدربزرگی که با یک عکس صحبت می کند. زن و مردی در گوشه ای از خیابان با دست برای خداحافظی دست می زنند. آنها همدیگر را نمی شناسند، اما برای همه آنها اتفاقات مشابهی می افتد، یعنی زندگی، با ریزه کاری هایش و همچنین با پرسش های بزرگش: چگونه می توان عاشق شد، چرا عشقی که خرج نمی شود سخت می شود، چه چیزی ما را می ترساند؟ آیا این زبان استخرهای خالی است؟

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد 'خانه تابستانی با استخر'.

6. خانه تابستانی با استخر، اثر هرمان کورچ (سالامندر)

هرمان کورچ یکی از نویسندگان پرفروش در هلند و یک دهه پیش او با رمان La cena خود افکار عمومی بین المللی را تسخیر کرد. ادامه آن (اگرچه می توان آن را کاملاً مستقل خواند) خانه تابستانی با استخر است که در آن مسائل معاصر مانند ناراحتی خانواده، ارتباط دشوار بین والدین و فرزندان یا نادرست بودن روابط اجتماعی را بررسی می کند. و همچنین میل، احساس گناه یا میل به انتقام در جامعه ای سهل گیر و خودخواه.

قهرمان آن یک پزشک عمومی در آمستردام است. مارک شلوسر، یک شخصیت غیرقابل توصیف؟ تفکر تند و زن ستیزانه، با بدبینی یک دکتر هاوس در نسخه اروپایی. مشتریان بزرگ او به ویژه از زمانی که او برای مشاوره اختصاص می دهد قدردانی می کنند، اما این سخاوت ظاهری نیات کمتر نجیبانه ای را پنهان می کند که مارک به طرز ماهرانه ای پنهان می کند. وقتی یکی از بیمارانش، بازیگر معروف رالف مایر، از او دعوت می کند تا چند روز تابستانی را با خانواده اش بگذراند. مارک با وجود اکراه کارولین، همسرش که از ابتذال متکبرانه رالف و رفتار اغواگر مقاومت ناپذیر او آزرده شده بود، می پذیرد.

بنابراین، Schlossers و Meiers، با فرزندان نوجوان مربوطه خود، آنها با یک کارگردان بالغ هالیوود (که به شدت یادآور رومن پولانسکی است) و دوست دخترش که چهل سال کوچکتر است، خانه ای با استخر مشترک خواهند داشت. در چند کیلومتری ساحل مدیترانه. روزها با یکنواختی آرام می گذرد، بین غذا، پیاده روی، گفتگوهای طولانی بعد از شام، افراط در مصرف مشروبات الکلی و معاشقه های کم و بیش بی گناه، تا اینکه یک شب یک حادثه جدی رخ می دهد که تعطیلات را مختل می کند. و برای همیشه رابطه بین دو خانواده را تغییر خواهد داد. با هوای هیجان انگیز، نثری تند و پژواک سینمای شابرول، آن را در یک روز گرم تابستانی مانند یک لیوان آب سرد می نوشید... و هنگامی که از گلو عبور می کند، متوجه می شوید که در حقیقت آن مایع شفاف ودکا بوده است.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

یکی از تصاویر "از شناگران و استخرها".

7. از شناگران و استخرها، نوشته مانوئل مورانتا (نسخه ترامپا)

مانوئل مورانتا دوران کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد که توسط هفت برادر در خانه ای خلوت با یک استخر احاطه شده است. یک روز موتور استخر خراب شد و هرگز آن را تعمیر نکردند. بنابراین از آن لحظه به بعد مجبور شدند با آن سوراخ آبی در مرکز جهان خانواده خود زندگی کنند. فضایی که بر روی زمین کاوش شده، در خدمت شاعر بصری مانوئل مورانتا بوده است تا داستانی درباره پناهگاه خانوادگی و رابطه آن با جهان هستی ببافد. از طریق اشعار قصیده و نقاشی های بسیار آبی.

سفری از استخر به اقیانوس که به او کمک می کند تا ایده های جهانی را از چیزهای بی اهمیت تشخیص دهد. "شما همه را از بین می برید. اکنون همانی هستی که خدا تو را به دنیا آورده است./ نسیم را در موها و پوستت حس می کنی.// این حوض مال توست، برای همیشه». فضایی از سبکی و اکسیژن ساخته شده با آنچه نویسنده آن را «عبارات ترسیمی» یا همان چیزی می نامد. «قصهای که در آن کلمه نیمی از کشورش را به رسم میدهد» و با آن قصد دارد مردم را بخنداند، به رویا بفرستد و به فکر فرو ببرد.

کتابی پر از جذابیت و زیبایی خود را غرق کنید یا به خود اجازه دهید در حروف کج که امواج و دیگر عناصر غیرعادی و بازیگوش شعر چندحسی او هستند رانده شوید.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلد 'استخر'.

8. استخر شنا توسط ماریا سواربووا (قهرمانان و پیشگامان جدید)

ماریا سوارووبا، عکاس اسلواکی، فضای هنری و توجه شبکه ها را تسخیر کرد به لطف تصاویر او در استخرهای شنای عمومی دوران شوروی. با کیفیت تقریباً نمایشی و تنظیمات بسیار کنترل شده، جهان بصری سواروبا با زیبایی هندسی و استریل استخرهای باستانی در ترکیب با پیکرهای انسانی سلسله مراتبی مشخص می شود. و کلونها، شناگرانی به نرمی و سردی کاشیهای استخر، جایی که رنگهای پاستلی به آرامی در فضایی رویایی میلرزند، همه چیز را در یک پتینه پاپ و رترو پیچیده کنید.

موفقیت اولیه او در اینستاگرام بود، جایی که او کشف شد طراح جوزپ فونت، که برای الهام بخشیدن به یکی از مجموعه های خود برای دلپوزو در کلیدهای بصری هنرمند اسلواکی آمده است. بعدها او را برای سرمقاله های مد در بهترین مجلات جهان مانند Vogue و همچنین کمپین های تبلیغاتی برای مارک هایی مانند اپل ادعا کردند. او به تازگی اعلام کرده است که در پاییز یک کتاب عکس جدید با سرمقاله همیشگی خود منتشر خواهد کرد، در همین حال، می توانیم در کتاب نمادین او استخر شنا غرق شویم.

9-چرا شنا می کنیم؟ نوشته بانی تسویی (سیاره)

انسان با وجود داشتن بدنی کاملاً زمینی، شنا را انتخاب کرده است. به گفته بانی تسویی، دلایل این است که «این یک ورزش دروننگر و بیصدا است، در میان دنیایی آشفته و پر سر و صدا. که برای جسم و روان درمانی است. یک راه ماجراجویانه برای حرکت، راهی برای رسیدن به آن حالت خلسهآمیز جریان. و چون شنا می آموزد که ترس را بشناسید و بر آن غلبه کنید. همچنین برای بقا، البته، و برای نیازهای غذایی: شنا تصادفی نبوده است.

گرفتار حکایات تاریخی شگفت انگیز - مانند آن در سال 400 قبل از میلاد. رومی ها قبلاً جلیقه نجات را اختراع کرده بودند (چوب پنبه) یا اینکه در قرن چهاردهم غواصان مروارید ایرانی از لاک شفاف لاک پشت به عنوان عینک در غواصی خود استفاده می کردند. چرا شنا می کنیم اثر بانی تسوئی تحقیقی است در مورد اینکه چه چیزی ما را با وجود خطراتش به سمت آب می کشاند و چرا دائماً به آن بازمی گردیم. نویسنده آن، دختر "زیبای بیکینی پوش" و "غریق غریق برنزه" که در یک استخر شنا در هنگ کنگ ملاقات کرد، متنی پرشور، تامل برانگیز و روان خلق کرده است که تاریخ، روزنامه نگاری و حافظه را در دوزهای مناسب ترکیب می کند.

10 کتاب با استخرهای آبی خالی یا ابری که طراوت نیستند

جلدهای «استخر».

10. استخر شنا توسط جی هیون لی (ویراستار باربارا فیوره)

یک قرن و نیم پس از آنکه لوئیس کارول آلیس خود را در دنیایی خارق العاده فرو برد از طریق Looking Glass، تصویرگر و هنرمند تجسمی کره جنوبی Ji Hyeon Lee معادل با شکوه معاصر The Pool را ارائه می دهد. اولین آلبوم مصور او: شاهکاری بی صدا که در آن فضا، مقیاس و سکوت به هم می رسند. برای ایجاد یک دنیای زیر آب جذاب از یک استخر شنا که در آن ظاهراً چیزی جز مردم در حال حمام کردن وجود ندارد.

اما هیچ چیز در چشم تخیل خلاق بی مزه نیست. وقتی پسر قهرمان بر ترسهایش غلبه میکند و در نهایت میپرد، با یک همراه غیرمنتظره خود را در آب مییابد: دختری که با همان کنجکاوی خجالتی تحت تأثیر قرار میگیرد. آنها با هم بیشتر به لبه دنیایی دیگر سفر می کنند، جایی که استخر در آن شکل می گیرد سرزمین عجایب زیر آب پر از موجودات عجیب و زیبا. به طور خلاصه، یک اغذیه فروشی مصور دیگر از انتشارات باربارا فیوره، متخصص در شاد کردن ما.

ادامه مطلب