چرا سفر به یک مقصد ما را خوشحال می کند؟

Anonim

همیشه به مقصدی برگرد که خوشحالت می کند.

همیشه به مقصدی برگرد که خوشحالت می کند.

هیچکس نفهمید چرا عاشقش شدم آلمریا از بچگی هر تابستان منتظر آن 15 روز شکوه بودم، آنها را حساب کرده بودم زیرا آنها همان هایی بودند که پدر و مادرم به این بخش از تعطیلات ، بقیه در خانه بودند. من به او اهمیت نمی دادم سحر خیز برای ساخت بیش از هشت ساعت با ماشین بدون تهویه مطبوع و با دو برادرم مثل ساردین در قوطی.

چی شادی وقتی آن را دیدم دریای پلاستیک و آن غرفه ها فروش خربزه Y دریا . نه لبخند و نه آن گره در معده بیشتر از هر چیز دیگری عاشق شدن است. به دوستانی که منتظرم بودند فکر کردم، چگونه آنها بعد از یک سال تغییر می کردند، به عشق های قدیمی (با تعجب گفتم: "آیا آنها هنوز آنجا خواهند بود؟) ساندویچ نوتلا بعد از ساعت ها شنا و آن زمان های طولانی شب های زیر ستاره ها در ساحل بین دوستان که در Roquetas de Mar.

تمام زندگی ام همیشه آرزویش را داشته ام برگشت و نه، من در آنجا به دنیا نیامده ام (شاید در زندگی دیگری متولد شده باشم). من کاملا به یاد دارم اعتصاب غذا که در راه بازگشت به بارسلونا سوار شد. بی انصافی بود، نمی فهمیدم چرا نمی توانم روزهای بیشتری را با عموهایم بمانم تابستان من فقط در تاج موج.

و به همین ترتیب هر سال. دوستان من به دنیا سفر کردند اما من سفر کردم یک وسواس و داشت بر می گشت: گشت و گذار در خلیج های بیشتر ** Cabo de Gata **، مهمانی های بی پایان بیشتر، تفریح با دوستان، خندیدن... احساس زنده بودن Y مثل خانه ! این باعث تعجب من شد چرا اینقدر خوشحالم که به آنجا برگشتم؟

مرمیدز ریف کابو د گاتا.

ریف Sirens، Cabo de Gata.

ظاهراً من تنها کسی نبودم که آن ارتباط تقریباً غیرقابل توضیح را با سرنوشت تجربه کردم، این اتفاق برای نویسنده آنا ام بریونگوس با ایران.

"از ایران چیزهایی هستند که دوستشان دارم و چیزهای دیگری هستند که مرا دیوانه می کنند، من را تکان می دهند و با این حال من می روم و دوباره می روم و دوباره ، شاید شیفته شیوه بازی او شده است. و می گویم بازی کن چون به نظرم واژه مناسبی برای تعریف رابطه ایرانیان با یکدیگر است. این بازی زندگی اجتماعی است، بازی بزرگ، تئاتر عالی "، نویسنده آنا Mª Briongos در اشاره می کند غار علی بابا. روز به روز خواهند رفت (Laertes، 2014)، سومین کتاب او در مورد کشور.

این نویسنده پیش از این چند بار به همراه همسرش به ایران سفر کرده بود، اما زمانی که او برگشت تصمیم گرفت دهه پنجاه، و دخترانش قبلاً بزرگ شده بودند، برگردید و تجربه را به شیوه ای "عمیق تر" زندگی کنید و مانند کسی که «برای زندگی یک ماجراجویی عاشقانه آماده می شود»، زیرا به قول خودش در کتاب «مقدم شده بود که به شهر تهران بازگردد».

تجربه با یک زندگی شد خانواده ایرانی Y یادگیری تجارت از فروشنده فرش در بازار و در غار علی بابا . تنها در آن زمان بود که او اهمیت و ارزش قالیها و معنای شغلی مانند آن را درک کرد. یکی از باستانی ترین و بزرگترین مزایای اقتصادی به کشور گزارش می دهد.

دیدار او این بار متفاوت بود، او عجله را پشت سر گذاشت و بیش از هر چیز روی افرادی که می شناخت و لحظاتی را که با آن مردم گذراند تمرکز کرد زیرا در آن زمان بود که او واقعاً کشور را درک کرد. و این است که، مکانی بدون مردمش چیست؟ ما عاشق یک می شویم سرنوشت یا افرادی که در آن ملاقات می کنیم؟

بازاری در ایران

بازاری در ایران

برای پپ برناداس ، مدیر الطایر ، بزرگترین کتابفروشی مسافرتی اروپا موجود در بارسلونا ، پاسخ مردم است.

در واقع برای او اتفاق افتاد الجزایر از جایی که او دوستی های عالی و خاطرات بسیار خوبی را حفظ می کند. "دنیا را به عنوان یک پارک موضوعی بسیار ضعیف است»، او با اشاره به سرگرمی بازدید از مکانها بدون کنکاش در آنها توضیح میدهد.

وقتی جوان هستید و شروع به سفر می کنید، برای شما راحت تر می شود که عاشق یک مکان شوید. جذاب است از سرگیری سفر کجا گذاشتی؟ ملاقات با دوستان او می افزاید: "عشق ها، داستان ها و دانستن این که چرا اتفاقاتی افتاده در حالی که تو نبودی."

چرا بازگشت می تواند خوب باشد

برای روانشناس و مربی پائولا فولچ، بازگشت به مکان معمولی چیزی را توضیح می دهد که ما چه کسی هستیم.

وقتی میل به بازگشت مکرر به مکانی وجود دارد، همیشه به این دلیل است که جنبهای از شخصیت ما وجود دارد که با حضور در آنجا بیدار میشود. ممکنه باشند ارزش های شخصی برای ما مهم است، مانند آرامش، ماجراجویی، معنویت، تازگی، لذت...».

و می افزاید: « مغز با صرف نکردن انرژی زیادی در فرآیند سازگاری و بسته به مکانی که به آن اشاره می کنیم، مجبور نبودن در آن باشیم. هشدار نسبت به خطرات احتمالی ، تولید هورمون هایی مانند اندورفین ها که ترویج می کنند سلامتی ، دوپامین مسئول لذت و سروتونین، مرتبط با افزایش حالت . در نظر گرفته شده اند سه هورمون عشق در این مورد عشق را به عنوان احساس رفاه و لذت درک می کنیم.

و ای مسافر، آیا این ارتباط را با جایی احساس می کنی؟

و شما مسافر، آیا این ارتباط را با یک مکان احساس می کنید؟

ما قبلاً می دانیم که سفر برای سلامتی ما مفید است، در اینجا بارها در مورد آن صحبت کرده ایم، اما با در نظر گرفتن میل به تازگی نسل ما، بازدید مجدد از یک مکان چه چیزی می تواند برای سلامتی ما به ارمغان بیاورد؟

برای ** خوان کاستیا **، متخصص در روانشناسی مثبت ، آ سفر به مکان معمولی می تواند به معنی الف باشد کاهش استرس Y افزایش عزت نفس ما.

«آن سرنوشت در زمان خود با الف همراه بود احساس مثبت (عشق اول، اتحاد خانوادگی، صلح، آرامش، و غیره) و ممکن است برگردید تا دوباره احساس کنید که چه چیزی آن مکان را بسیار خاص کرده است و شما را به آن «قلاب» کرده است. استاد سابینا توصیه می کند که «به محل کجا خوشحال بودی شما نباید سعی کنید برگردید، اما به نظر می رسد بسیاری از ما آن را نادیده می گیریم.

افرادی که ثبات را دوست دارند

پائولا فولچ روانشناس و مربی می گوید: اگر افرادی که به یک مقصد سفر می کنند وجه مشترکی دارند، این است که آنها ثبات را دوست دارند.

"افرادی که همیشه به یک مکان سفر می کنند تمایل دارند برای آنها ارزش قائل شوند ثبات و امنیت و معمولاً تغییر را زیاد دوست ندارند. آنها ترجیح می دهند به مکان هایی بروند که از قبل کنترل می کنند، از قبل می دانند که قرار است چه چیزی و چگونه پیدا کنند و به آنجا می روند. احساس خوبی داشته باشید ”.

چیزی شبیه به این چیزی است که کریستینا مارتین احساس می کند، معلم و تأثیرگذار در کریستینیسموس، که بیش از 15 سال است که به آن بازگشته است. کاستا براوا به طور منظم، به حدی که او در آنجا خانه ای اجاره کرده است و بسیار رایج است که او را در اینستاگرام می بینیم که او را پوشیده است. لباس ها همراه با منظره از Calella de Palafrugell .

"من خوش شانس هستم که می توانم هر آخر هفته آنجا فرار کنم. من است پناهگاه صلح ، انرژی من بیش از حد. و من فقط همین را احساس می کنم، تعادل کامل کریستینا توضیح می دهد که بین سکون و فعالیت.

من جشن میگیرم که افرادی هستند که سفر میکنند. من دوست دارم برنامه ها و مستندهایی از نقاط مختلف کره زمین ببینم، اما اهل آن هستم منطقه راحتی . من خوشحالم که به من باز می گردم خانه ساحلی هر جمعه و بازگشت از آن هر یکشنبه . احساس نمیکنم چیزی ضروری را از دست بدهم."

با یک عشق قدیمی ملاقات کنید

احساس تعلق به یک مکان و آن ارتباط عجیب آنقدرها هم عجیب و غریب یا بیگانه نیست، در واقع احساس «من اینجا می مانم» بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنیم.

آنا مونتس، روزنامه نگار اهل والنسیا، زمانی که برای اولین بار برای ساختن یک به سفر رفت، آن را تجربه کرد اراسموس در سال 2011 به پاریس، از آن زمان به بعد هر سال بدون شکست به بازدید از شهر محبوب خود باز می گردد.

"قبلا گفته شده است همینگوی : "اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که در جوانی در پاریس زندگی کرده اید، پس پاریس تا پایان عمر شما را هر جا که بروید همراهی می کند. پاریس یک مهمانی است که ما را دنبال می کند».

برای او پاریس هرگز تمام نشد و همیشه در مورد یک مهمانی است مد یا هنر ، زیرا هنگامی که او برمی گردد متوجه الف نمایشگاه جدید (آنهایی که از عکاسی مورد علاقه او هستند) یا آن مغازه کوچک قدیمی پاریسی که در آن سوغاتی بیشتری پیدا کنید.

از زمانی که در پاریس زندگی میکردم، یک پیوند عاطفی با شهر یکی از آن ها بود بهترین سال های زندگی من او می گوید، هر بار که برمی گردم، حکایت ها و خاطرات فعال می شود.

بنابراین سفر به همان مقصد مانند بازدید از آن مقصد است عشق قدیمی که تغییر زیادی نکرده است و هنوز هم مثل همیشه شدید و فریبنده است. و همین عشق این همان چیزی بود که آدریانا باربا با فلورنسیا احساس کرد، اگرچه او حتی غیر معمول تر است.

"دلیل بسیار است کمی منطقی و فراتر می رود کنجکاوی سفر . من به سادگی احساس می کنم که این مکانی است که برای من خوب است، به نوعی مانند احساسی است که از آن بازدید می کنم جایی که به آن تعلق دارم ”.

آدریانا در چهار سال گذشته سه بار از فلورانس دیدن کرده است، اولین باری که به تنهایی پس از یک جدایی ، وقتی همه به او گفتند که این یک "ماسوکای کوچک" است که باید به آن بروید یکی از رمانتیک ترین شهرهای اروپا تنها. «فکر میکردم اگر چنین شهر زیبا، زنده و در عین حال ریشهدار، مرا برنگرداند لبخند و خلاقیت پس چه کار می کنی؟"

در آن سفر و در موارد بعدی خود را کشف می کرد و دست از تعجب خود بر نمی داشت، بارها و بارها، در شهر . " زیبایی حروف بزرگ منقضی نمی شود همیشه آماده است تا به ما لذت بدهد.»

بهار و لاله ها در آمستردام.

بهار و لاله ها در آمستردام.

در هر سفر جدید دوباره کشف کنید

ما می توانیم از مکانی که قبلاً بازدید کرده ایم انتظار زیادی داشته باشیم، بله! اگر چه به نظر می رسد سرنوشت دیگری است، مانند مردم، شما می توانید نسخه های مختلف را به ما ارائه دهید و هر کدام زیباتر

بیش از یک سال پیش، جیانا مدینا، یک مسافر اکوادوری، هزینه کرد آخر سال در آمستردام، این سومین بار بود که از آن بازدید می کردم، اولین بار بود تماشا توسط هلند

بار دوم که در تابستان رفتم و با یک گروه ده نفری از دوستانم همراهی کردم، تجربه متفاوت بود، ما خودمان را وقف انجام فعالیتهای محلی بیشتر کردیم، مانند کرایه قایق برای عبور از کانالها. پیک نیک در ولدن پارک ، در خیابان های آن دوچرخه سواری کنید و به نمایشگاه هنری بروید بانکسی جیانا که قبلاً بازدید کرده است می گوید آمستردام در سه تا از ایستگاه های آن، و اینکه ایستگاه بعدی باید در آن باشد بهار برای دیدن آنها لاله ها.

با این حال، یک لهو وجود دارد که صرفاً گاه به گاه نیست، بلکه آنها در آن دخالت می کنند ریشه و خانواده و آن وقت است که عشق معنی بیشتری پیدا می کند. همانطور که برای Mónica Balboa با ** Asturias ** و ** Galicia ** اتفاق می افتد.

«وقتی میروم در آنجا میمانم خیخون و در Ansean ، آ شهر لوگو . چیزی که من بیشتر از همه دوست دارم این است که به Ansean بروم، روی تراس بنشینم، در اطراف مزارع احاطه شده باشم، و لذت ببرم. سکوت مطلق او توضیح میدهد که همیشه برای کشف چیزهای جدید شکافی وجود دارد که در مورد او آخرین بار بود Monforte de Lemos در لوگو.

بازگشت به جایی که در آن خوشحال بودیم لازم نیست یکنواخت باشد، همچنین می تواند برای آن خوب باشد بداهه و همدیگر را بهتر بشناسیم.

ما هرگز نمیتوانیم خود را دست کم بگیریم، و پذیرفتن الهام گرفتن از ایدههای کاملاً متفاوت گامی به سوی آینده است. دقیقاً به همین دلیل است که برمیگردم: دیدن گنبد سانتا ماریا دی فیوره و به یاد داشته باشید که توسط آن ساخته شده است برونلسکی کسی که هیچ کس روی او شرط نمیبندد (چون ساعتساز بود، نه معمار یا مهندس) و با ارجاعات معماری نه تنها نزدیک، بلکه از فرهنگهای کاملاً متفاوت، مانند تاج محل "، جملات آدریانا باربا، the عاشق فلورانس

فلورانس یکی از رمانتیک ترین شهرهای اروپاست.

فلورانس، یکی از رمانتیک ترین شهرهای اروپا.

ادامه مطلب