افسانه های اسپانیا: مرد ماهی لیرگانس

Anonim

آیا تا به حال نام معروف را شنیده اید پری دریایی کوچک از دانمارک ? روی صخره ای در مقابل بندر از کپنهاگ ، مجسمه برنزی، اثر مجسمه ساز دانمارکی ادوارد اریکسن ، تبدیل شده است برجسته ترین نماد شهر و دیدن جماعتی که برای دیدن حالت مالیخولیایی او فشردند، معمول است.

چیزی که احتمالا نمی دانستید این است در اسپانیا ما خودمان را داریم پری دریایی کوچک ، با افسانه ملی شامل: مرد ماهی لیرگانس.

افسانه مرد ماهی

به گفته وی تالار شهر لیرگانس افسانه چنین می گوید: در آستانه روز سنت جان در سال 1674، فرانسیسکو د لا وگا کازار ، بومی از لیرگانس (کانتابریا ) با چند نفر از دوستان به شنا رفتیم رودخانه میرا و ناپدید شد. پس از جستجوی او و یافتن او، دوستان و خانواده فرانسیسکو را برای غرق شدن در معرض دید قرار دادند: یک تراژدی، بدون شک، اما هیچ چیز خارقالعادهای هم نبود... یا در آن زمان چنین به نظر میرسید.

در سال 1679، در کادیز, پنج سال بعد و در آن سوی کشور ، گروهی از ماهیگیران کادیز چیزی را گرفتند که روی آن حساب نمی کردند: مرد جوان عجیبی با موهای قرمز و پوست رنگ پریده پوشیده از فلس . ماهیگیران که از ظاهر مرد جوان شوکه شده بودند، او را به آنجا بردند صومعه سانفرانسیسکو ، جایی که رهیبان سعی کردند ارواح شیطانی را که می توانستند او را تسخیر کنند، از بین ببرند، اما تنها چیزی که توانستند از او خارج شوند یک کلمه بود: لیرگانس”.

رودخانه میرا در حالی که از شهر Lirganes می گذرد.

رودخانه میرا که فرانسیسکو د لا وگا کازار در آبهای آن گم شد.

لیرگانس پس از آوردن اخبار به شهر و پرسیدن اینکه آیا رویداد عجیبی رخ داده است، پاسخ داد که تنها نکته قابل توجه ناپدید شدن فرانسیسکو در آبهای میرا بود . برای بررسی اینکه آیا این می تواند هویت موجود آبزی عجیب و غریب باشد یا خیر، یک راهب مرد ماهی را به کانتابریا همراهی کرد. این موجود مستقیماً به خانه ماریا د کازار رفت و او فوراً او را فرانسیسکو شناخت. درست مثل بقیه بچه هایش. و بنابراین، در یک پیچ عجیب از سرنوشت، فرانسیسکو پنج سال بعد به خانه بازگشت.

یا شاید هم نه. اگرچه او زندگی آرامی داشت و پوسته هایش پوسته پوسته شد تا پوست خشن آشکار شود، فرانسیسکو هرگز با زندگی خود در لیرگانس ادغام نشد . کنترل زبان او بسیار محدود بود و جدا از محل تولدش به نظر می رسید که او فقط کلماتی مانند "شراب"، "نان" و "تنباکو" را می گفت. ; اگر به او لباس می دادند، آنها را می پوشید، اما به نظر نمی رسید از برهنه بودن شرمنده باشد ، و در واقع همیشه رفت پابرهنه.

اگر غذا جلویش می گذاشتند، با حرص آن را می بلعید و سپس روزها را بدون خوردن می گذراند، و همین طور با نوشیدنی یا تنباکو، زیرا اینها چیزهایی بود که او اشاره کرد (اگرچه به نظر نمی رسید نشان دهنده تمایل باشد، او فقط کلمات را گفت). او قادر به انجام کارهای کوچک و بسیار مفید بود، اما به نظر می رسید کاملاً به دنیای اطراف خود بی علاقه بود.

برای همه اینها همسایه هایش او را برای دیوانگی دادند در طی نه سالی که در لیرگانس ماند تا یک روز او در آب ناپدید شد همانطور که در سال 1674 انجام شد، اگرچه این بار دیگر هرگز باز نخواهد گشت. و به این ترتیب داستان به پایان می رسد: با مرد ماهی از Lierganes که این بار به خانه واقعی خود در اعماق بازگشت.

ظاهر مرد ماهی در فرهنگ مردمی

اولین اشاره به مرد ماهی لیرگانس در ادبیات از دست فری بنیتو جرونیمو فیجو ، در جلد ششم اثر او تئاتر انتقادی جهانی (1726-1740). برای یک مقاله نویس تیزبین و شکاک ( اولین رساله در مورد فمینیسم در اسپانیا به او نسبت داده شده است در دفاع از زنان به نظر میرسید که فیجو شواهد کافی مبنی بر وجود مرد ماهی، از جمله گواهی تولد و مرگ فرانسیسکو پیدا کرده است.

محیط طبیعی لیرگانس.

با این محیط طبیعی، به راحتی می توان باور کرد که رویدادهای جادویی در Liérganes رخ داده است.

فیجو تنها کسی نبوده است که در این سال ها جوهر مرد ماهی را در کشور ما منتشر کرده است. بیایید به چند نمونه نگاه کنیم: خوزه ماریا هران ، روزنامه نگار از سانتاندر بر اساس افسانه های رایج برای نوشتن مرد ماهی لیرگان در سال 1877 بود. در سال 2009 این هنرمند آیزاک سانچز (که با این نام در یوتیوب به شهرت رسید لولوژیو ) عمومی بازگشت مرد ماهی ، یک کمیک که در آن مرد ماهی برای سومین بار بر روی زادگاهش Liérganes قدم گذاشت. خوزه آنتونیو آبلا افسانه را در قالب رمان در اثر خود El hombre pez، از سال 2017 دراماتیزه می کند. فراتر از آثار داستانی، این افسانه موضوع بررسی و انتشار توسط فضاهای اختصاص داده شده به رمز و راز بوده است، مانند هزاره چهارم و پادکست اسرار و کوباتاس.

شایسته ذکر ویژه یکی از بزرگان کشورمان است که بر مرد ماهی لیرگان نیز حکمرانی کرد، هرچند از نظر علمی: چیزی کمتر از گریگوری مارانون ، که در سال 1934 در ایده های بیولوژیکی پدر فیجو الف نظریه جایگزین، علمی تر اگر کمتر تاثیرگذار باشد ، از داستان مرد ماهی.

و این است که به گفته دکتر کل داستان را می توان به عنوان یک توضیح داد مورد کرتینیسم توسط فرانسیس به گفته وی، کرتینیسم با ناهنجاری های جسمی خاص و توسعه نیافتگی تیروئید، نقص در رشد جسمی و ذهنی ایجاد می کند که این امر باعث می شود نفس خود را بیشتر زیر آب نگه دارید ، و آن یک مورد از ایکتیوز این موضوع پوسته پوسته شدن و ناخن های خورده شده را توضیح می دهد.

این همچنین توضیح می دهد که برای مثال، او قادر به یک زبان محدود و از انجام کارهای ساده («نان»، «شراب» و «تنباکو» چیزهایی بود که او را برای برداشتن می فرستادند، از این رو او آن کلمات را نگه داشت و بارها و بارها تکرار کرد) و حضور او در کادیز به دلیل سفر جادویی پنج ساله زیر آب، اما به سرگردانی در جنوب کشور یا شاید حتی عضویت در خدمه یک کشتی در بیلبائو. به گفته مارانون که در آب ناپدید شد و دوباره در آب ظاهر شد، فقط یک تصادف بود.

لیرگان یک شهر افسانه ای در 'Tierruca' است.

ادای احترام لیرگانس به معروف ترین افسانه آن.

فرانسیسکو لیرگانس را فراموش کرد، اما لیرگانس او را فراموش نمی کند

به هر حال، افسانه مرد ماهی محکم در تخیل جمعی کشور ما و به ویژه لیرگانس حک شده است. فرانسیس ممکن است زندگی خود را در خشکی پشت سر گذاشته باشد تا به آغوش اعماق بازگردد، اما در روستا می خواستند به او یادآوری کنند با دو بنای یادبود تقدیم به او: مرکز تفسیر مرد ماهی Liérganes و مجسمه ای به افتخار او.

این مرکز در a آسیاب 1667 ، هم به شکل مرد ماهی و هم به عملکرد یک آسیاب آن زمان را توضیح دهد ، از آنجایی که شورای شهر موفق به تعمیر مکانیسم اصلی خود شد. واقع در کنار پل رومی و در سواحل نگاه کن این مرکز همزمان با مجسمه ای که در کنار آن قرار دارد افتتاح شد.

شاهکار او در عبور از اقیانوس از شمال تا جنوب اسپانیا، اگر درست نبود، شایسته این بود. امروز بزرگترین شاهکار او این است که قرن ها را در حافظه انسان ها پشت سر گذاشته است. حقیقت یا افسانه، لیرگانس او را در اینجا گرامی می دارد و از جاودانگی او حمایت می کند. متن حک شده روی پلاک کنار مجسمه مرد ماهی.

اثر هنرمند کانتابریایی خاویر آنیواس کورتینز این تصویر فرانسیسکو د لا وگا کازار جوانی را در برنز نشان میدهد که برهنه و پابرهنه (همانطور که دوست داشت باشد)، در حال گذر از رودخانه میرا از زیر پل رومی است. کسانی که از این مجسمه دیدن کرده اند، آن را برجسته می کنند بیان متفکرانه ، برخی می گویند مالیخولیایی ، و ترازو همانطور که افسانه می گوید که از سینه و ستون فقرات او عبور می کند. اثری هنری که نه تنها منعکس کننده است عشق مردم به افسانه خود ، ولی همچنین با وقتی به آب فکر می کنیم چه احساسی داریم و در خانه.

و برخلاف پری دریایی کوچک دانمارکی که از هیاهوی کپنهاگ و بازدیدکنندگانش دور می ماند، را مرد ماهی شرکت را بپذیرد به طوری که در کنار او بنشینی تا پاهایت را در میرا خیس کنی و بگذاری زیبایی لیرگانس در اطرافت جاری شود. اما مراقب باشید، زیرا فرانسیسکو به خوبی میداند که گاهی ندای رودخانه غیرقابل مقاومت است و هرگز نمیخواهی آنجا را ترک کنی..

ادامه مطلب