"در یک مکان وحشی": ملاقات و اتصال مجدد

Anonim

در یک مکان وحشی

رابین رایت در یک مکان وحشی.

رابین رایت، عروس پرنسس، سالهاست که میخواهم کارگردانی کنم. پس از تمرکز مجدد بر حرفهاش یا، بهتر است بگوییم، دیدگاهی که از او داشت: دست از همسری خوب بودن بردارید تا در دوران بلوغ از نقشی لذت ببرید که با او بر روی کلیشهی زن مهلک پا گذاشت. کلر آندروود در خانه پوشالی. این بازیگر می خواست به حرکت رو به جلو ادامه دهد تا در نهایت رویای خود را محقق کند. و او شروع به انجام این کار با فیلمنامه ای کرد که با آن ارتباط برقرار کرد "برای مهربانی و سخاوت او": در یک مکان وحشی (از 11 ژوئن در سینماها).

«بعد از یک تراژدی غیرقابل توصیف، شخصیت ما، ادی، میخواهد خودش را از نقشه پاک کند و گذشتهاش را در تلاش برای کنار آمدن با زندگیاش پاک کند. او تصمیم می گیرد از بین بشریت ناپدید شود و به مکانی وحشی و غیر مسکونی برود. رایت توضیح می دهد. این می تواند به عنوان یک انتخاب خودخواهانه، فرار از واقعیت تلقی شود. با این حال، این فیلم درباره کسی نیست که در درد خود غرق می شود. راهی که ادی طی میکند مملو از مشکلات مرگبار است و روز به روز تصمیم میگیرد انسانیترین کار را انجام دهد: برای بقا بجنگ."

در یک مکان وحشی

رایت اولین فیلمش را کارگردانی کرد.

رایت نقش اِدی را بازی میکند (به دلیل اینکه نامش برای کارتل سودآور بود)، زنی که در یک جلسه درمانی با او آشنا میشویم. سپس ظاهر می شود در یک شهر دور افتاده در وایومینگ، با ماشین پر از مواد غذایی، تلفن همراه را از پنجره پرت کنید بیرون. مقصد بعدی: یک کابین دورافتاده و قدیمی، واقع در یک نقطه طاس کوچک در یک کوه، در زمین های شکار او از راهنمایش می خواهد که ماشینش را بردارد. به وضوح، او نه میخواهد با تمدن و نه زندگی قبلیاش پیوند داشته باشد.

آن زمان است که مبارزه برای بقا آغاز می شود. سرما، برف، باد، حیوانات وحشی، مثل آن خرسی که وارد کابین شما می شود و تمام غذاهای فاسد نشدنی شما را از بین می برد. مشکلات او در شکار، در بریدن هیزم. به نظر می رسد که در شرف مرگ است میگل (دمیان بیچیر)، که او را نجات دهد و بی خود از او مراقبت کند. او شکار کردن، گوش دادن به طبیعت، مشاهده و مشاهده خود را به او خواهد آموخت. فیلم ناگهان نورانیتر میشود، آن طبیعت طاقتفرسا در جایی که او بود، دیگر دشمن نیست تا به یک دوست صمیمی تبدیل شود.

در یک مکان وحشی

بدون میگل (دمیان بیچیر)، او زنده نمی ماند.

این بخش بزرگی از گفتگو با مدیر فیلمبرداری و مدیر هنری من بود. طبیعت باید یک شخصیت می بود و برای ادی در ابتدا و در پایان فیلم یک شخصیت متفاوت است." رابین می گوید که تیمش هر روز به تمدن بازمی گشت، او و دو تهیه کننده اش تقریباً دو ماه در فیلمبرداری ماندند تا در آن گوشه وحشی زندگی کنند.

ادی از عظمت طبیعت بی خبر است و قبل از اینکه بتوانید با او ارتباط برقرار کنید، باید یاد بگیرد که به آن احترام بگذارد و درک کند. بنابراین ایده این بود که او زیبایی خود را نبیند، تا زمانی که میگوئل او را نجات دهد، دوباره متولد نشود، آن را روی صفحه نمایش نخواهد دید. سپس او شروع به احساس کردن، دیدن و شنیدن آن می کند. صدا هم از این نظر مهم بود. شما شروع به احساس آن بیشتر می کنید.»

رایت این فیلم را تابستان گذشته، تاریخ اکران اولیهاش، به پایان رساند، اما مانند بسیاری دیگر، تحت تأثیر همهگیری قرار گرفت و مجبور به عقب رانده شد. این به او اجازه داد بیشتر در مورد آن فکر کند، آنها به اتاق برش برگشتند و او حتی دیالوگ های بیشتری را حذف کرد. او را برای یک فیلم طولانی تقریباً بی زبان رها کرد، فقط صدای کر کننده و شفابخش طبیعت. آن طبیعت وحشی که سال گذشته بسیاری از ما با آن آرزو داشتیم و وقتی توانستیم خانه را ترک کنیم به سمت آن دویدیم. اکنون در یک مکان وحشی بسیار منطقی تر منتشر شده است.

«این یک داستان ساده است. این بسیار ساده، زیبا، داستانی در مورد انسانیت و انعطاف پذیری است. اینکه بتوانید با کسی که حتی نمی شناسید ارتباط برقرار کنید و در مورد اهمیت مراقبت، مراقبت از دیگران، مراقبت از خود، مراقبت از طبیعت" توضیح.

در یک مکان وحشی

در طبیعت دوباره متولد شد.

طبیعت زنده

قرار بود داستان ادی باز شود در جنگل ملی شوشون، جنگل حفاظت شده وایومینگ که زمانی بخشی از یلوستون، سرزمین بومی آمریکا بود. با این حال، رایت و شرکتهای سازندهاش بودجه کانادایی پیدا کردند و مجبور شدند مکان را تغییر دهند.

کلگری، در کانادا، مرکز جدید عملیات او و از آنجا بود آنها شروع به کاوش در کوه های راکی کردند. آنها در نهایت کابینی را که ساخته بودند در یک پارکینگ پیدا کردند و سپس چوب به چوب حمل کردند در بیش از 2000 متر ارتفاع، در کوه موس، نزدیک پارک ملی بنف. در مکانی تقریبا غیرقابل ردیابی

تروور اسمیت، کارگردان هنری، سازنده کابینی که در طول فیلمبرداری برای زندگی در آن آمده بود، میگوید: «این مکانی است که ادی میتواند به معنای واقعی کلمه از نقشه خارج شود». بسیار ممکن بود که اگر دقت کافی نداشتید، یک هلیکوپتر بر فراز منطقه پرواز کنید و کابین را نبینید.

در یک مکان وحشی

رنگ های پاییزی کانادایی

در یک مکان وحشی سه سال از بازنشستگی این زن را بازگو می کند. برای رسیدن به چهار فصل به خوبی مشخص شده در مکانی مانند این آنها قصد داشتند در دو مرحله فیلمبرداری کنند: سپتامبر و اکتبر و ژانویه. سرانجام، در 30 روز بین سپتامبر و اکتبر 2019 آنها به چهار لحظه سال دست یافتند. رایت به یاد می آورد: «به ما گفته شد که می توانیم هر چهار فصل را در یک روز داشته باشیم. "و درست بود، از شورت به برف رسیدیم. آب و هوا دیکته می کرد که هر روز چه عکسی بگیریم. آیا این بزرگترین چالش بود؟ بله، بدون شک -می خندد- نمی دانستید قرار است چه اتفاقی بیفتد. ما هرگز فکر نمی کردیم که در ماه اکتبر برف خواهیم داشت. داشتیم صحنه های زیبای پاییزی را با برگ های زرد می گرفتیم و به خواب رفتیم و با بارش برف شش فوتی از خواب بیدار شدیم.

"من فکر می کنم چون ما در آن کوه زندگی می کنیم، بالا، در طول فیلمبرداری، او ما را با تمام انرژی خود پر کرد. این به ما یادآوری کرد که چقدر مهم است که شهر را ترک کنیم، به طبیعت برگردیم، از آن مراقبت کنیم.» مدیر جدید می گوید. او می خندد: «فکر نمی کنم بتوانم آنجا زنده بمانم.

در یک مکان وحشی

چهار فصل در یک روز

ادامه مطلب