سفر باورنکردنی سر گویا

Anonim

سفر باورنکردنی سر گویا 6330_1

سر سنگی گویا در پارک سن ایسیدرو.

کارگردان مستند می گوید تاریک و روشن (اکران 16 نوامبر)، ساموئل آلارکون، اولین خاطره او از هنرمندی در تابستان هایی است که در آن دوچرخه سواری را یاد گرفت. در یکی از آنها «سال 1985 یا 1986 می شد» قرار دادند سر سنگی عظیم گویا در Parque de San Isidro، پشت خانه اش در Carabanchel. او توضیح می دهد: «سپس پدر و مادرم به من توضیح دادند که گویا کیست و همچنین از آن مکان، جشنواره سن ایسیدرو را نقاشی کرده است که من خیلی دوست داشتم برای شیرینی ها و جاذبه ها به آنجا بروم.

کمی بعد برای اولین بار پا گذاشت گورستان سن ایسیدرو، جایی که آرامگاه نقاش که زمانی بدنش را داشت، اما هرگز سرش را نداشت، هنوز در آنجا قرار داشت. آن کشف بیمارگونه در ذهن خود او تثبیت شد و سه دهه بعد آن را به دومین فیلم بلند خود تبدیل کرد، داستانی تقریبا پلیسی که سعی می کند در این پازل کشف کند که چه بر سر نابغه آمده است.

سفر باورنکردنی سر گویا 6330_2

آرامگاه نقاش ساراگوسا در بوردو.

"من در مورد حقایق دقیق، با شواهد دقیق و با احتیاط در نتیجه گیری در هنگام گفتن داستان مرگ شما، امیدوارم که بتوانید با وجود ناشنوایی خود به آن گوش دهید." آلارکون فیلم را در آن سر سنگی غول پیکر شروع می کند تا بپرد و بازگو کند آخرین روزهای مرد ساراگوسا در تبعید خود به بوردو، در سال 1824، جایی که او مانند بسیاری دیگر از لیبرال ها از استبداد فرناندو هفتم پناه گرفت. زمانی که به شهر فرانسه رسید او ۷۸ ساله بود، معشوقش لئوکادیا زوریلا و دو فرزندش به زودی به او پیوستند، اما تنها چهار سال بعد، پس از "13 روز عذاب" او در ساعات اولیه 16 آوریل 1828 درگذشت. دو روز بعد او را به طور کامل در قبرستان بوردو دفن کردند. و آنجا تا ساعت 5 خلوت بود 0 سال بعد، کنسول Pereyra موفق می شود بقایای خود را نبش قبر کند و هنرمند را به اسپانیا بازگرداند.

همان لحظه ای بود که از دست دادن سر او کشف شد، استخوانهای بدن مستحکمش، تکهای از شنل و تسبیحاش (که امروزه در پدرازا، سگویا بهعنوان تکیهگاهها قرار دارند)، کلاه چرمیاش... اما هیچ اثری از جمجمهاش باقی ماند. اسکلت او به مادرید رسید و تا آن زمان به راه رفتن ادامه دادند او در نهایت در آرامگاه سان آنتونیو د لا فلوریدا که خود نقاشی های دیواری آن را کشیده بود استراحت کرد. و سرش؟

سفر باورنکردنی سر گویا 6330_3

مجسمه این هنرمند در بوردو.

آیا دکترش او را همان شبی که بیدار بود، برد؟ پیرو فرنولوژی، شاخه ای از پزشکی که در آن زمان جمجمه ها و مغزها را مورد مطالعه قرار می داد تا دریابد که چه چیزی باعث غریزه قاتل یا نبوغ هنری می شود. غیرممکن: چرا گویا را با کلاهش اما بدون سرش دفن می کردند؟ اثری از خون هم نبود.

اولین سرنخ با ظاهر نقاشی به وجود می آید جمجمه گویا که توسط فیروس نقاشی شده است، بودن دیونیزیو آیرونز هنرمندی که تابلوی رنگ روغن را امضا می کند متعلق به مارکیز سن آدریان. هر دو پس از مرگ او از بوردو عبور کردند، آیا وارد قبرستان شدند و قبر او را مقدس کردند؟ یا این Leocadia بود که از آن به عنوان عوارضی برای بازگشت به اسپانیا با یک زندگی مناسب استفاده کرد؟

سفر باورنکردنی سر گویا 6330_4

"جمجمه گویا نقاشی شده توسط Fierros". آهنگ 1

سفر مستند ادامه دارد از طریق کارت پستال ها و عکس های قدیمی مادرید، از آن بوردو، از قهرمانان این whodunnit بدون وضوح. آلارکون می رسد به ریبادیو، جایی که دیونیزیو گامالو فیروس، نوه نقاش دیونیزیو فیروس، او موفق شد جمجمه گویا را در خانه پدربزرگ و مادربزرگش بگذارد و سپس در دست عمویش قرار دهد که بدون اینکه بداند جمجمه مربوط به تحصیلات پزشکی او در دانشگاه سالامانکا است، آن را می برد و آنجا آن را بررسی می کردند و قسمت های آن را تقسیم می کردند. او فقط یکی را نگه داشت: جداری که اکنون گم شده است.

جایزه گویا، سر گویا در مادرید... مجسمههای نیم تنهای از هنرمند پراکنده در سراسر جهان وجود دارد که آن ذهن و سر حیرتانگیز و ممتازی را که سفر باورنکردنی خود را دنبال کرده است را میستاید.

سفر باورنکردنی سر گویا 6330_5

تحقیق درباره دیونیزیو گامالو فیروس.

ادامه مطلب