چیزهایی که باید قبل از شروع Camino de Santiago بدانید

Anonim

آنچه که هیچ کس در مورد Camino de Santiago به شما نگفته است و شما باید قبل از شروع پیاده روی بدانید ...

آنچه که هیچ کس در مورد Camino de Santiago به شما نگفته است و شما باید قبل از شروع پیاده روی بدانید ...

باید اعتراف کنم که من یکی از کسانی هستم که چند سال پیش حتی به انجام آن فکر نمی کردم جاده سانتیاگو . هر بار که این موضوع را می شنیدم با خود می گفتم: "جدی، رفتن به تعطیلات به کوه برای پیاده روی بیست و چند کیلومتر در روز؟ ". خب اعتراف می کنم، پس می گیرم، افتاده ام! من 117.3 کیلومتر را با پای پیاده طی کرده ام – با شروع از ساریا – تا از در اصلی وارد پلازا دل اوبرادویرو و با ریتم کوله پشتی شوم. و دیگر چه؟ من حتی به تکرار این تجربه فکر می کنم!

البته مطمئنم هیچ چیز مثل دفعه اول نخواهد بود مسیر اکتشافات . نکته اصلی این است که شما متوجه شوید که شما می توانید، که همه ما می توانیم. هر کدام با سرعت خاص خود، با زمان خاص خود، اما در نهایت به سانتیاگو می رسید. در کنار این حقیقت بزرگ، علیرغم کسب اطلاعات از طریق وبلاگ ها، انجمن ها و شبکه های اجتماعی در مورد این سفر، باید بگویم که تا 25 مورد در مورد Camino de Santiago کشف کرده ام که هیچ کس قبل از رفتن به من نگفت...

1. بدون پاسپورت زیارتی من نیست!

قبل از حرکت، نگران دریافت سندی هستیم که در آن در امتداد Camino مهر زده شدهایم. من می گویم که اگر در شروع چالش آن را ندارید، نباید وحشت کنید. ما در همان روز اول فرصت های زیادی خواهیم داشت تا آن را به دست آوریم و آن را برای خود مهر و موم کنیم.

دو تمبرهایی که زیباتر و کنجکاوتر هستند

قرار است هنگام ورود و روز بعد هنگام خروج در محل اقامت مهر شما را بزنند تا ثابت شود که Camino سفر شده است. از تجربه من، من توصیه می کنم که در (تقریبا) همه موسساتی که از آنها عبور می کنید مهر بزنید ، پس داشتن پاسپورت شما مملو از این اعتبارنامه ها یک خاطره با ارزش است. علاوه بر این، خواهید دید که برخی از آنها واقعاً تخیلی و اصلی هستند.

تمبرها و کمپوستلا

تمبرها (راه) و کمپوستلا (مقصد)

3. هیجان تفنگ شروع بی صدا

واضح است که هیچ سیگنالی برای شروع راه رفتن وجود ندارد، خوب، ساعت زنگ دار شما را از رختخواب بیرون می آورد. اولین ساعات روز 1 خاص ترین ساعات هستند ، واقعیت. ما از ساریا، یکی از شهرهایی که معمولاً تعداد بیشتری از مردم از آن خارج میشوند، حرکت میکنیم. در ابتدا فضا جشن است، با وجود اینکه ساعت چقدر زود می زند، همه چهره خوبی هستند. به شما اطمینان می دهم که بعد از چهار یا پنج ساعت پیاده روی روحیات یکسان نیست.

چهار جهت خرمای زرد را دنبال کنید!

آیا در خطر گم شدن هستید؟آیا به دنبال افرادی است که با کوله پشتی می بینید و شبیه یک زائر می شوید؟ این شکی است که من داشتم. من دیده بودم فلش های نشانگر دنباله زرد معمولی اما من تصور نمی کردم که این نمادها تا چه حد در همه جا هستند. به طور جدی، اگر از جاده خارج شدید، او را مجبور کنید به گوشه ای نگاه کند. آنها را در درختان، روی سنگفرش، روی نمای خانه ها و البته روی نشانگرهای سنگی که کیلومترها را تا خط پایان مشخص می کنند، خواهید دید.

5. از هر کس که رد میشوی رد میشوی، «جاده خوب».

این تئوری است. در عمل، «صبح بخیر» یا تکان دادن سر معمولی و لبخند به یک اندازه معتبر هستند.

مسیر فلش های زرد را دنبال کنید

مسیر فلش های زرد را دنبال کنید

6. عاشقان عکاسی، توقف در هر صحنه «عکاسی» غیرممکن است

و این است که در طول سفر صدها صحنه وجود دارد که بیشتر فتوژنیک هستند. در ابتدا نمی توان جلوی عکس گرفتن را گرفت. کم کم اینو متوجه میشی توصیه نمی شود که ریتم را اینقدر قطع کنید . "میمون" می گذرد، چیز جدی نیست. در پایان خواهید دید که تصمیم دارید دوربین را فقط در مکان هایی روشن کنید که واقعاً شما را به حرکت در می آورد. شما تصاویر کمتری می گیرید اما مطمئناً بهتر، خاطره انگیزتر و خاص تر.

7. با پیشرفت کیلومترشمار کوله پشتی شروع به سنگین شدن می کند

این اشتباه را نکنید که کیفتان را با آن پر کنید 'و بله' (و اگر باران می بارد، و اگر گرم است، و اگر سرد است، و اگر سقوط کنم) زیرا در طول مسیر مشخص شده، هر چیزی را که در صورت وقوع حوادث غیرمترقبه نیاز دارید، پیدا خواهید کرد. به تنهایی حمل کنید پوشاک و لوازم ضروری . توصیه می شود که "چمدان" خود را بیش از 10 درصد وزن بدن ما در کیلوگرم نیست.

8. عصا بله؟ عصا درسته؟

با توجه به تجربه من پاسخ منفی می دهم. من دو تا را برای کل سفر حمل کردم و هرگز از آنها استفاده نکردم. این بدان معنا نیست که آنها غیر ضروری هستند، زیرا افراد زیادی وجود دارند که طرفدار چوبهای کوهنوردی هستند. توصیه من این است قبل از سفر آنها را امتحان کنید و ارزیابی کنید که آیا می خواهید از آنها استفاده کنید یا خیر.

سکوت تلاش... الهام

سکوت، تلاش... الهام

9. از همان ابتدا با یک غذاخوری آب شارژ کنید

تئوری این است که مهم است که مایع را هیدراته کنید. در عمل، تعجب کردم که هر چند کیلومتر یک روستای کوچک پیدا می کنیم یا به شهری می رسیم که همه چیز را می فروشند. البته، تنقلات و آب برای آبرسانی و شارژ مجدد. این وزنهای است که میتوانستم آن را در دومین بار بدون آن انجام دهم.

10. همه ما می توانیم زائر باشیم

متوجه شدید که همان طور که در ابتدا گفتم، عملاً هر فردی با هر سنی می تواند زیارت کند. تعجب آور است که هم افراد بسیار مسن، تنها، که آهسته اما مطمئن راه میروند، و هم خانوادههایی با بچههایی که هفت یا هشت سال بیشتر ندارند و زوجها و گروههایی از دوستانشان که سگهایشان را همراهی میکنند (با گذرنامه زیارتی). کلید: هر کدام ریتم خاص خود را دارند.

یازده عکس 100 کیلومتری!

که نمی توان کسی را از دست داد . نقطه عطفی که مسافت 100 کیلومتری سانتیاگو را مشخص می کند، باید یکی از نقاطی باشد که بیشترین سلفی را در آن می گیریم.

کوله پشتی کمتر بیشتر است

کوله پشتی: کمتر، بیشتر

12. رسیدن به اولین مقصد، روز اول، طعم شکوه دارد

شما در اینجا یکی از لذت های بزرگی را که این فرار برای شما در نظر گرفته است، کشف می کنید که با رضایت از تحقق آن هدف پشت میز می نشینید. پس از چشیدن برخی از غذاهای لذیذ غذای گالیسیایی، سپس دوش گرفتن، چرت زدن و قدم زدن در اطراف شهر محل اقامت خود، طعمی عالی در دهان خود خواهید داشت. لحظه شادی مطلق، من به شما اطمینان می دهم!

13. من هرگز آن "صندل های توریستی" را نمی پوشم

این نوع ترکیبی بین کفش های ورزشی و دمپایی های ساحلی. این چیزی بود که در اول مرداد گفتم... بعد از دو روز که حدود 25 کیلومتر سفر کردم، برای یافتن کفشی راحت، پایدار و باریک از ملید عبور کردم. تا حدودی شما را از چروکیدگی و ناراحتی احتمالی که قبلاً میتوانید متوجه آن شوید، رهایی میبخشد.

14. اختاپوس را از دست ندهید!

انجام Camino و امتحان نکردن این اختاپاد باید مجازات شود. هر جا که رفتیم آن را خوردیم، با توقفی اجتناب ناپذیر در pulpería A Garnacha، در Melide. تا چند سال پیش معروف ترین آن Ezequiel بود، اما به نظر می رسد اینقدر شناخته شده بودن باعث شده تا کیفیت آن تا حدودی پایین بیاید و صف های طولانی برای دسترسی به آن وجود داشته باشد. مستقیماً به گارناچای قبلی رفتیم توصیه یکی از همسایه های ملیلا و آنجا داشتیم صبحانه می خوردیم -بله ساعت 10:30 صبح بود!- اختاپوسی که طعم بهشت داشت.

به گرناچ

اختاپوس در گارناچا

پانزده خوابگاه ها؟ حقوق بازنشستگی هتل ها؟

برای سلیقه گزینه های ممکن وجود دارد. می گویند هیچ چیز مثل هاستل نیست که واقعاً احساس زائر داشته باشم... ما انتخاب کردیم حقوق بازنشستگی و اگر برمی گشتم تکرار می کردم، شک ندارم. شما فقط باید به حرف کسانی گوش دهید که بعد از دو یا سه شب نخوابیدن به دلیل سر و صدا یا مزاحم هم اتاقی ها به دلایل مختلف، اولی را انتخاب می کنند.

16. شما هرگز از پیدا کردن داروخانه آنقدر خوشحال نخواهید شد

بندکش برای پف کردن، محافظ تاول پا، کرم برای خشکی. داروخانه ها احتمالاً مشاغلی هستند که در ماه اوت با Camino de Santiago بیشترین کار را انجام می دهند. با نزدیکتر شدن به مقصد، این احتمال افزایش مییابد که مجبور شوید - یا اگر نمیتوانید، حتی چهار دست و پا - به دنبال یکی از آنها فرار کنید.

17. از این به بعد هر کجا که بروید استرلا گالیسیا را می خواهید

یک آبجو هرگز به اندازه 25 کیلومتری لگد زدن طعم خوبی نداشت. بعد از این تجربه شما به این برند وفادار خواهید شد و هر جا که بروید (نه تنها در طول اقامت خود در سرزمین های گالیسی) به دنبال آن خواهید بود.

خوابگاه پانسیون

مهمانخانه؟ حقوق بازنشستگی؟

18. دیرتر از مجروح شدن بهتر است

توصیه می شود زود بیدار شوید و زودتر بروید گرفتار گرما نشو (این در تابستان، در زمستان بهتر است کمی دیرتر ترک کنید) . نگذارید بخواهیم زود به ایستگاه بعدی برسیم، استراحت کنید، شهر حرکت نمی کند. بهتر است هر X کیلومتر توقف کوتاهی داشته باشید تا بنوشید، چیزی بخورید و کمی به پاهای خود استراحت دهید. آن کیت کت را بر اساس طول کل مرحله آن روز محاسبه کنید.

19. گام هایی که متحد می شوند: دوستانی که تا رسیدن به سانتیاگو پیدا می کنید

ساعات زیادی را به پیاده روی می گذرانید و معمولاً در شهرها و روستاها با افرادی که همان روز و مکان شما را ترک کرده اند مصادف می شوید. در پایان شما با افراد ناشناس که برای تقویت روابط با آنها آمده اید که در برخی موارد دوستی هایی به وجود می آید. این یکی از غنی ترین جنبه های این سفر است.

بیست. احساس اینکه مشکلات دور هستند و این احساس که دنیا برای شما متوقف شده است

شما در اسپانیا هستید اما می توانید باور کنید که کشور و حتی سیاره خود را تغییر داده اید. سکون منظره و سکوت شما را به فکر کردن در مورد آنچه واقعاً مهم است دعوت می کند ، شما را پر از انرژی می کند و می توانید چیزی به خود بدهید که گاهی اوقات خودمان را وتو می کنیم، کمی فکر کنیم.

دوست شدن

دوست شدن

بیست و یک. در مونته دو گوزو پیروزی نخوانید

بنای یادبود را می بینی و شادی وصف ناپذیری تو را فرا می گیرد. " دریافت کردم! "، خودت بگو. با عرض پوزش که می گویم نه، به هیچ وجه، هشدار کاذب، احساسات ناامید، مردم. درست است که از این نقطه سانتیاگو را در پس زمینه می بینید، اما آنها هنوز هستند حدود پنج کیلومتر تا زمانی که به Plaza del Obradoiro برسید پس بیا چند عکس سریع و ادامه بده.

22. کیلومترهای آخر سخت ترین هستند

حقیقت واقعی. احتمالاً من و دوستانم اولین یا تنها کسی نبوده ایم که از مونت دو گوزو تا مرکز سانتیاگو، توقفی فنی کرده ایم تا یک نوشیدنی خنک بخوریم و با میل و قدرت به هدف خود برای لذت بردن از لحظه دست یابیم. این در مورد آمدن خزیدن نیست، واقعا، شما باید از در بزرگ وارد شوید و از هر لحظه لذت ببرید . هیچ چیز قابل مقایسه با احساسی که به زودی شما را فرا خواهد گرفت، به شما قول می دهم...

23. در حال نواختن کولهها، تو که به میدان نزدیک میشوی و... فهمیدم!

ما آن را انجام دادیم! آنها در مورد احساسی که شما احساس می کنید بسیار به من گفته بودند، اما هرگز تصور نمی کردم که آنقدر قوی و خاص باشد. تنها برای آن لحظه، 117.3 کیلومتری که برای رسیدن به اینجا و اکنون پشت سر گذاشته اید، ارزشش را دارد.

عکس ضروری در Monte do Gozo

عکس ضروری در Monte do Gozo

24. عکس های سخت گیری

آب بنوشید، قدم بزنید و با تمام قدرتی که برای صف ماندن دارید بدوید. بله، قرار نبود همه چیز گلگون شود، نه؟ با رسیدن به سانتیاگو متوجه می شویم که ممکن است تا ساعت ها منتظر برای تحویل گرفتن کمپوستلا خود هستید یا به کلیسای جامع دسترسی داشته باشید و بتوانید تصویر رسول سانتیاگو را در آغوش بگیرید. خود را با صبر و حوصله مسلح کنید و از آن لحظات کوچک برای گپ زدن با ماجراجویان همکار خود استفاده کنید یا عکسها و لحظاتی را که روزهای قبل زندگی کردهاید مرور کنید.

25. فقط برای لذت بردن از لحظه باقی مانده است

سانتیاگو را کشف کنید، یک شهر واقعا زیبا، و هر اختاپوسی را که می توانید بخورید. در حالی که در یک بار میانوعده میخورید، احتمالاً در حال اندیشیدن هستید که چه زمانی این تجربه را تکرار کنید، و در مورد اینکه آیا بهتر است از نقطه قبلی خارج شوید تا مناظر بیشتری ببینید و آیا آن را برای بهار بگذارید یا تابستان دیگری را تکرار کنید. احتمالاً آنچه شما واضح تر دارید، میل برای بار دوم است.

مقصد جاده خود جاده است

مقصد جاده خود جاده است

ادامه مطلب