سه داستان از نحوه سفر به لطف دورکاری در سال 2020

Anonim

موج سواری در لانزاروته

سه داستان واقعی از دورکاری (و سفر) در سال 2020

2020 توسط اکثریت قریب به اتفاق به عنوان یک سال وحشتناک در بسیاری از جنبه ها و بالاتر از همه، در سفر. اما بسیار دور از تصویر جمعی، گروه کوچکی وجود دارد که بدون ایجاد سر و صدای زیاد، سال همه گیری و بسته شدن مرزها را سال زندگی خود کرده است.

بهره گیری از دورکاری تقریباً اجباری است، کسانی هستند که از محبوس ماندن در چهار دیواری آن صرف نظر نکرده اند و دقیقاً دیده اند، فرصتی برای کشف جهان بدون محدودیت و تغییر اساسی روش زندگی خود.

سه شهادت به ما نشان داده اند که چگونه، در میان ترس و عدم اطمینان جهانی، آنها چمدان های خود را بسته و پاسپورت خود را برای سفری که هنوز ادامه دارد، گرفتند . در این مرحله، اگر نمی خواهید از حسادت بمیرید، مطالعه را متوقف کنید.

دورکاری به شما امکان می دهد زمان خود را در مکان های دیگر بگذرانید

دورکاری به شما امکان می دهد زمان خود را در مکان های دیگر بگذرانید (البته تا زمانی که می توانید سفر کنید)

"من به رئیسم نگفتم"

زندگی واسیلی، نام ساختگی که به مشاور یک سازمان بین المللی در نیویورک می دهیم ، بلغاری و 35 ساله شایسته رمان است. در ژانویه، در انتظار تمدید قراردادش، تصمیم گرفت اندکی پس انداز خود را در سفر به آسیای جنوب شرقی خرج کند.

در زمانی که ویروس در چین شروع به یک مشکل کرد، واسیلی در هند بود و یکی از علایق بزرگ خود را پرورش می داد: چتربازی . بعداً سه هفته را با یکی از دوستانش در تایلند و سپس اندونزی به دور از زمستان سرد نیویورک گذراند.

بدون اینکه پول زیادی در جیبش باشد، به نیویورک بازگشت تا قرارداد جدیدش را تحت فشار بگذارد. اسفند بود و همه گیری به طور کامل به اروپا رسیده بود و شروع به رسیدن به ایالات متحده می کرد.

«مانند بسیاری از مردم، زمانی که قرنطینه صادر شد، من شروع به احساس اضطراب، تنش و ترس در محیط کردم. فکر می کردم اوضاع در نیویورک بدتر می شود و من در برابر آن حالت روحی عصیان کردم "، توضیح.

او در 28 مارس قرارداد جدید خود را امضا کرد. . در 4 آوریل، بدون فکر زیاد، یک پرواز به هاوایی خرید. دوستی در آنجا زندگی می کرد که او در سفر به کاستاریکا با او آشنا شد. او ادامه می دهد: «من به رئیسم نگفتم. یک بار در هاوایی در مورد آن به او گفتم و البته او آن را دوست نداشت، اما به وضوح به او گفتم که باید حرکت کنم و او در نهایت آن را پذیرفت.

هاوایی درهای خود را به روی مسافران از سراسر جهان باز می کند

هاوایی درهای خود را به روی مسافران از سراسر جهان باز می کند

واسیلی مجبور بود خود را با یک منطقه زمانی جدید وفق دهد -"9 صبح در نیویورک ساعت 3 صبح در هاوایی است"-، اما او خیلی اهمیتی نمی داد: "من در بهشت لعنتی بودم، در یک سیاره متفاوت که به آن گوش می دادم. برای پرندگان آواز می خواند و من با نگاه به دریا خوابم برد.»

سفری که قرار بود دو هفته ای باشد به دو ماه تبدیل شد. . «وضعیت بدتر می شد و دلایل کمتر و کمتری برای بازگشت وجود داشت. آنجا بود که متوجه شدم دوست داشتم نه در شهر باشم و نه در فضاهای بسته، بلکه در طبیعت باشم "، اشاره می کند.

"من معتاد بودم. نمیدونستم چطوری ترکش کنم برای سلامت روحی و جسمی ام هیچ شکی نداشتم. به خودم گفتم: دنیا در حال تغییر است و من هم تغییر خواهم کرد واسیلی ادامه می دهد.

با آن عزم، به نیویورک بازگشت، آپارتمان و کرایه بالا را ترک کرد، وسایلش را در انباری گذاشت و برای مقصد بعدی اش بسته بندی کرد: مونتانا، جایی که آفتاب تابستان در ساعت 10:30 شب غروب می کند. در آنجا او با دوستانی که با تجربه او در هاوایی قانع شده بودند خانه ای اجاره کرد. آنها صبح ها با لپ تاپ های خود کار می کردند و بقیه روز را به کاوش در مناظر چشمگیر پارک ملی گلاسیر اختصاص می دادند..

پس از مونتانا، پس از اقامت کوتاهی در نیویورک، واسیلی بود در زادگاهش بلغارستان به مدت یک ماه . این اولین بار در 10 سال زندگی در سیب بزرگ بود که او توانست بیش از یک هفته را با خانواده خود بگذراند. پس از تجربه در مونتانا، ایده راه اندازی خانه ای مشابه در سینترا، پرتغال مطرح شد. این سرنوشت او در ماه سپتامبر بود.

او در آنجا با پابلو، یک توسعهدهنده نرمافزار 29 ساله از مادرید آشنا شد که قبلاً در نیویورک با او آشنا شده بود.

8. صوفیه بلغارستان

صوفیه، بلغارستان

**"آنچه همیشه آرزویش را داشتم"*

پابلو کریسمس 2019 را در فیلیپین گذراند . در 15 ژانویه، او قصد داشت به این کشور سفر کند شنژن برای یک نمایشگاه مهندسی الکترونیک اما، تا آن زمان، همه چیز به اشتباه پیش رفته بود. تغییر برنامه های او این بود که به اروگوئه برود، جایی که دوست دخترش، رجینا، زندگی می کرد، و با او به آرژانتین سفر کرد، جایی که هر دو در قرنطینه بودند، و سپس به سینترا، جایی که با واسیلی آشنا شد.

در طول اقامت خود در بوئنوس آیرس، در تماس با واسیلی و سایر دوستانی که قبلاً سفر را آغاز کرده بودند، امکان زندگی در سفر به دنیا را در نظر گرفت و خانه هایی را با دوستان خود برپا کرد.

"این یک سبک زندگی است که من همیشه آرزویش را داشتم. با دوستان در خانه های کشورهای مختلف زندگی کنید "، پل اطمینان می دهد. او با توجه به زمان و تغییر شرایط سفری که کشورها اتخاذ می کردند، شروع به جستجوی خانه کرد آزور، در سرزمین اصلی پرتغال و در کورس.

ما به دنبال بهترین خانه ها برای بیش از 10 نفر بودیم و یک سوم هزینه آنها را در زمان های عادی ارائه کردیم. مالکان امسال به سختی توانسته اند پولی به دست بیاورند و می پذیرفتند.» او می گوید. بنابراین، برای مثال، گزینه سینترا.

آزور

آزور

این، همراه با بسیاری از دوستانش در حال دورکاری بودند ، باعث شد تا خانه را با سهولت نسبی پر کنند. پل این را نقل می کند برای چنین سفری باید دائماً از محدودیت های سفر آگاه باشید.

"نیمی از کسانی که من آن را به آنها پیشنهاد دادم، عقب نشینی کردند از ترس عدم اطمینان، اما بسیاری دیگر قدم برداشتند و پشیمان نشدند "، ادامه بده

برای پابلو، همهگیری جهانی منجر به تجدید حیات نوعی هیپیسم جهانی شده است. او از دوستانی که در یک کمون خارج از سیاتل زندگی می کردند و از جوامع موجود مانند انجمن لایتنینگ و قبیله Wifi که افراد همفکر را گرد هم می آورد الهام گرفت. به عنوان عشایر دیجیتال در سراسر جهان زندگی کنید پابلو توضیح می دهد: «روندی که کووید به روی افراد بیشتری باز شده است.

پس از سینترا، هم پابلو و هم واسیلی آخرین ماه را در لانزاروته گذراندهاند، در خانهای که همان فلسفه سفرهای قبلیشان را در طول این سال دنبال کرده است: از راه دور کار کنید و با دوستان در دل طبیعت وقت بگذرانید ، به اشتراک گذاری روزانه و تجربیاتی که تاکنون فقط در تعطیلات امکان پذیر بود.

مزیت دیگری که هر دو در زندگی عشایری یافته اند این بوده است در بعد اقتصادی . برخلاف آنچه به نظر می رسد، در حال حرکت بودن برای آنها ارزان تر از زندگی در محل زندگی معمولی شان بوده است و از برنامه هایی که معمولاً باید برای یک فصل پس انداز کنند، لذت می برند.

هنگامی که از شر هزینه های ثابت خود خلاص شوید، باور نکردنی است که حقوقی که در یک ماه به دست می آورید چقدر می تواند به شما بدهد. در نهایت کمتر خرج می کنید و بهتر زندگی می کنید "، می گوید پل.

تاکستان ها و آتشفشان کرونا در شمال لانزاروته.

لانسلوت به آنها پیوست

از جزیره ای به جزیره دیگر، موج سواری از دوشنبه تا جمعه

در لانزاروته، اگرچه در طرحی متفاوت از طرح پابلو و واسیلی، وجود دارد لارا، یک زن 31 ساله اسپانیایی که در بخش فروش یک شرکت چندملیتی فناوری کار می کند. . او 25 سال در مونیخ زندگی کرد و در سال 2019 به مادرید بازگشت و در آنجا با والدینش محبوس شد. چهار ماه پیش که افتتاح کردند، لارا در جستجوی "آب و طبیعت" به مایورکا فرار کرد..

"در آنجا شروع به خوردن سرم کردم و با چهار نفر که می خواستند مانند من انجام دهند، تماس گرفتم. به خودم گفتم که قرار است از کووید برای سفر استفاده کنم. من ساق موج سواری ام را میخکوب کردم و لانزاروته را انتخاب کردم. موج دوم و محدودیت های جدید آمد و من وارد یک اودیسه پرواز شدم، اما موفق شدم . رئیس من هیچ چیز نمی دانست، اما پس از آن چاره ای نداشت: او آن را پذیرفت.

در لانزاروته، لارا هفته کاری خود را به کار از ساعت 9:00 تا 16:00 و موج سواری از ساعت 16:00 تا 18:30 تبدیل کرده است. و با افراد دیگری از شهرهای مختلف در سراسر جهان که پرواز از بیماری همه گیر به جزیره آورده است، آبجو بنوشید.

بیا به فامارا، شمال لانزاروته ، در ماه اکتبر لارا میگوید: «همه کسانی را که میشناسم و به قصد دورکاری برای مدتی از اینجا عبور کردهاند، پروازشان را تغییر دادهاند. او خودش تا ماه مارس به دور از سرمای شبه جزیره یک آپارتمان جدید رو به دریا اجاره کرده است. او می گوید: «به بازگشت فکر نمی کنم.

لانزاروته

اگر چند ماه از لانزاروته دورکاری کنیم چه؟

دوستانش، کسانی که در آنجا ملاقات کرده است، مسیرهای مشابهی را دنبال کرده اند. یکی برای یک شرکت شیمیایی در بارسلون کار می کند، دو نفر دیگر در دفاتر یک شرکت تحویل در همان شهر همکار هستند... همه آنها دارای مشاغلی هستند که می توانند با لپ تاپ و تلفن خود انجام دهند و علاقه زیادی به فضای باز و ورزش دارند. . لارا میگوید: «من هرگز این را تصور نمیکردم.

برای واسیلی، پابلو و لارا همه چیز هماهنگ شده است . در شرکت های آنها اجازه کار از راه دور را به طور نامحدود داده اند ، روسای آنها درک کرده اند و در نهایت آنها توانسته اند به خوبی نقشه یک جهان بسته را ردیابی کنند تا حرکت در آن را بیاموزند . سپس آنها فقط نگرش و تمایل خود را برای ادامه سفر اضافه کرده اند.

نتیجهگیری اصلی در آنچه واسیلی میگوید خلاصه میشود: «این سالی بوده است که بیشترین سفر را در آن داشتهام. من با مردم شگفت انگیزی زندگی کرده ام، همه جا خانه من شده است . همه اینها هزینه احساسی نداشتن ثبات را جبران کرده است. من می توانم به شما اطمینان دهم که به نظر ایده آل می رسد زیرا ایده آل است، هیچ طرف تاریکی وجود ندارد… در سال 2020 من از هر نظر زندگی ام را بازیافته ام”.

ادامه مطلب