یک روز در نمایشگاه آلباسته

Anonim

در نمایشگاه مانند زندگی همه چیز در معرض خطر است

در نمایشگاه، مانند زندگی، همه چیز در معرض خطر است

ساعت 2 بعد از ظهر گروه واتس اپ دوستان شما خشمگین است، برخی از آنها قبلاً توانسته اند از محل کار فرار کنند و در مرکز بیابانی آلباسته گرفتن اولین شما مسیر را منصفانه انتخاب می کنید و ...

15:00. رژه شروع می شود برای گرد (داخل محوطه نمایشگاه) . آ صفحه آستر از اینجا، چند میگو از آنجا، یک صحبت دیگر از پنیر سرخ شده ، تعدادی تخم مرغ در زنکاس... گروه دوستان، که همگی عینک آفتابی زده اند و گونه های کمی قرمز دارند، همه نوع غذا را می بلعند.

ساعت 4:20 بعد از ظهر بدن شیرینی می خواهد . "بیا، برخی میگلیتوس "، شش رای موافق و یک رای ممتنع. جعبه میگلیتوس از ** لارودا ** و یک بطری سیب سیب ال گایترو، که دسر معمولی نمایشگاه است. آنها معمولا ایستاده خورده می شوند، با احساس ناراحتی، گرم ، در محاصره مردم و با گوشه های لب سفید از اولین لقمه.

همه دنبال دستمال هستند و یک جور زیارت زامبی به تک تک سفره ها هست که وقتی دستمال می گیری آن دستمال هایی هستند که چیزی را پاک نمی کنند و تسلیم می شوی. شما یک جعبه دیگر می خواهید.

ساعت 5:00 بعد از ظهر اولین اختلاف در گروه ظاهر می شود. اولین مورد از بسیاری. برخی نیاز به قهوه دارند و دیگران بر خود مستند، ولع بر آنها چیره می شود. در نهایت ثانیه ها تسلیم می شوند و گروه به سمت قهوه های اسب سفید برای یک شات کافئین

ساعت 5:15 بعد از ظهر اینجا یکی از چیزهایی است که خارجی ها را بیشتر غافلگیر می کند. در نمایشگاه، نوشیدنی معمولی موهیتو است، میتونه اون باشه شراب یا شکار ، اما نه، موهیتو است.

6:30 بعد از ظهر. فضای نمایشگاه شروع به پر شدن می کند و جو شادی آور است، به طوری که اجساد شروع به درخواست جنگ می کنند. "بیا، آتنئو را ترک کن، بیا به پاویون برویم تا کمی رقص کنیم"، خوب، ما داریم می رویم. معبد در مرکز محوطه قرار دارد و مانند یک نمایشگاه تجاری است، مردم در هر سنی در آن حضور دارند. معنی آن چیست؟ که به احتمال زیاد مادر، پدر یا عموی شماست.

8:30 بعد از ظهر. این گروه شروع به نشان دادن شکاف های آشکار می کند، هنوز مدیر اجرایی PSOE نیست اما تقسیم بندی مشخص است . عاقل ترین و متکبرترین ها به خانه می روند تا یک نوشیدنی بخورند، یک پلک بزنند و در خانه شام بخورند، سپس دوش بگیرند و شب با لباس جشن برمی گردند. قوی ترین ها (بیا، کسانی که دورتر زندگی می کنند) ترجیح می دهند شام در نمایشگاه و سعی کنید آنقدر نگه دارید تا بدن به اندازه کافی بگوید.

9:08 بعد از ظهر لحظه ای که مردم به یاد شریک زندگی خود می افتند که نتوانسته بیاید و 300 کیلومتر دورتر کار می کند. باید جشن گرفتن چیزی تعطیلات فعل ما برای استفاده است خودمان را در نمایشگاه نوازش کنیم ، این یک سفارش است: وارد کنید نمایشگاه صنایع دستی و خودت را رها کن

9:30 بعد از ظهر. ناگهان نسبت افرادی که ژل و پیراهن دارند افزایش می یابد. گاوها تمام شده اند.

10:30 شب. کسانی که تصمیم به ماندن دارند دوباره دور هم جمع می شوند تا شام بخورند. در زمان ناهار آنها قبلاً غذاهای لذیذ را انتخاب کرده اند، با شام غذاهای مدرن کمتری وجود خواهد داشت. کمی گوش، دم سرخ شده، یک قسمت کمر اورزا و به پایان رساندن a ساندویچ کمر و پنیر . به هیچ وجه نمی توان شب ها در نمایشگاه حضور داشت.

ساعت 11:45 شب کسانی که برای خوردن شام، دوش گرفتن و لباس پوشیدن به خانه رفتند، دوباره به گروه ملحق می شوند. آنها احساس می کنند که دوستانشان تا حد زیادی کتک خورده اند، اما همچنان تشویق می کنند تا گروه را قوی نگه دارند.

3:00 صبح. اطراف نمایشگاه مثل کابل است که بازار باشد موبایل ها نمی روند. شما نمی توانید با Whatsapp تماس بگیرید یا ارسال کنید، بنابراین فقط گزینه وجود دارد پیامک . واحدهای حواس پرت در احضار می شوند سیخ منصفانه و کم کم ظاهر می شوند. سیخ محل نمایشگاه است که افراد بیشتری در آن حضور دارند، اما ما آنجا می مانیم تا بتوانیم به احوالپرسی با مردم ادامه دهیم و در نتیجه هر برنامه ای را که داریم به تعویق بیندازیم.

ساعت 3:10 بامداد . سنبله مانند یک کنگره فدرال است، این سیخ است اما می تواند فراز باشد . آنهایی که خوش تیپ شده اند می خواهند به چادرها بروید (نزدیک به مفهوم دیسکو) و کسانی که هزار ساعت وقت گذاشته اند ترجیح می دهند در حلقه ها بمانید (در فضای باز، غیر رسمی تر).

نیم ساعت تلاش می کنم دور هم جمع شویم تا دوباره به جدایی ختم شود. "من می روم به 300 ، آنجا می مانی». مزخرفات کل است . وقتی آن دوست خداحافظی کرد، یکی از دوستان و دوست پسرش با یک عروسک توییتی 2×2 ظاهر شدند که در ضربات پنالتی آنها را لمس کرده بود.

ساعت 4:10 صبح به هر طریقی گروه دوباره دور هم جمع می شود. یکی می گوید: «خب، انگار گرسنگی هست، خخخ...» و این عبارت مثل ویروس پخش می شود. با گفتن حکایت های کل روز، تقریباً 14 ساعت سفر، باند مسیر را دوباره دنبال می کند و از آن عبور می کند. سواری منصفانه تا رسیدن به دو مرجع تغذیه شبانه. اورانگا برگر و مکدونالدز، بله، فریا د آلباسته مکدونالد دارد، کازتیلا که فقط از 7 تا 17 سپتامبر مونتاژ می شود . ما سنتی هستیم اما روی هر چیزی که می تواند چاق شود باز هستیم.

ساعت 4:50 صبح شب بین آغوش و عبارات پیروزمندانه به پایان می رسد . 1250 کالری همبرگر روحیه سربازان را بازگردانده است. "فردا که از خواب بیدار می شویم، صحبت می کنیم تا ببینیم آیا برای غذا خوردن در نمایشگاه آمده ایم یا نه"، با آن نان تست برای خورشید، شب به پایان می رسد. هیچ کس قبل از ساعت 3:30 بعد از ظهر بیدار نمی شود.

ادامه مطلب