گردشگری در آلباسته با میگل نوگوئرا

Anonim

Noguera در کارد و چنگال El Artesano

Noguera در کارد و چنگال El Artesano

وقتی متوجه شدیم که میگل نوگوئرا برای اجرای یک نمایش اولتراشو که توسط مدرسه هنر شهر برگزار شده بود به آلباسته سفر می کند، هیچ شکی نداشتیم: باید بیرون می رفتیم و او را ملاقات می کردیم. ما به شما مینویسیم و به شما پیشنهاد میکنیم جایی را که خواکین ریس و همراهانش آنهایی را جعل کردند که برخی با نامی وحشتناک تعمید دادهاند، بازدید کنید: پست طنز . او دعوت را پذیرفت.

اولین برداشت نوگوئرا این است که تا حدودی خجالتی است. اما بعد از مدتی متوجه می شوید که نه، اشتباه می کنید. اگر به آن کمک کنید، به سرعت شروع به ایده پردازی می کند. او تکنیک خود را توضیح می دهد : «این یک خلق و خوی است، شما ناخواسته پنج ایده را در کنار هم قرار می دهید زیرا کمی در آن نگرش هستید. اگر این ماده در هر کجا که هستید ظاهر شود، چیزها را یادداشت کنید. شما می توانید در مکانی زیبا باشید که پتانسیل لحظات کنجکاوی را در خود جای داده و باز هم چیزی یادداشت نکنید. این خیلی به من اطمینان می دهد زیرا اگر نداشتم نوعی وسواس در بازدید از مکان های کنجکاو یا تماشای فیلم های عجیب و غریب ". به نظر می رسد وضعیت ذهنی که او در مورد آن صحبت می کند در سفر خوب باشد، زیرا در مصاحبه به ما می گوید که اولین ایده ای که در آلباسته به محض رسیدن به شهر به ذهنش می آید.

میگل نوگوئرا از دست دادن زمان ناراحت کننده به نظر نمی رسد. برعکس، زیرا به ما می گوید که « من در مسافرت مهارت دارم . لحظات انتظار زیادی وجود دارد که من دوست دارم، لحظات "حالا شما نمی توانید کاری انجام دهید، نمی توانید هیچ کاری بفرستید". حالت طبیعی من این است که کاری نداشته باشم و با وجود آن حضور تو در دنیا موجه است ”.

در مسیر اکسپرس توریستی که در اطراف شهر طراحی کرده ایم هیچ بازدیدی از هیچ کلیسا برنامه ریزی نشده است . یک اشتباه، زیرا او اعتراف می کند که این مکان ها بیشترین بازدید را در سفر می کند: «در یک کلیسا می دانید که قرار است چه چیزی پیدا کنید. هیچ صدایی از طرف همسالان شما وجود ندارد ، سر و صدای مشکلات معاصر». بله، مردی که مفهوم طنز را زیر و رو میکند، نه از موزههای هنر معاصر بازدید میکند و نه بعد از نمایش اولترا برای نوشیدنی بیرون میرود.

سفر را از Teatro Circo آغاز می کنیم. ساختمانی با جلوهای آیندهنگر که صحنهای متعلق به قرن نوزدهمی را که برای میزبانی نمایشهای سیرک آماده شده، در درون خود نگه میدارد. یکی از کارمندان برایمان تعریف می کند که نوشته های عربی که در کنار صندلی های طبقه اول دیده می شود توسط یک عرب بی سواد ساخته شده است. او خود را به کپی کردن یکی از عباراتی که در الحمرا در غرناطه می توان مشاهده کرد اکتفا کرد: **والا گالیب الا الله (لا له الا الله) **. پس از هضم این اطلاعات به سمت پاساژ لودارس، یک خیابان کوچک خرید مسقف که حال و هوای آن را در پاریس یا میلان پیدا میکند. این مکان توریستی عالی آلباسته است.

وقتی وارد پاساژ شدیم وارد کارد و چنگال The Craftsman . یک مغازه کوچک مملو از تیغ، چاقو، قیچی و شمشیر. به نظر می رسد نوگورا تا حدودی غرق شده است. نمی دانیم به خاطر موقعیت است یا به دلیل روشنایی تیغه های تیز اطراف آن. بازدید زمانی به پایان می رسد که صاحب فروشگاه، گویی شخصیتی از یک نمایش اولتراست، چاقویی به اندازه یک متر بیرون می آورد.

Noguera در پاساژ Lodares

Noguera در پاساژ Lodares

رمان بعدی پپه کاروالیو پس از پرندگان بانکوک، رز اسکندریه است. وازکز مونتالبان از تایلند به دشت لامانچا پرید و طرح را در آلباسته طراحی کرد. در طول مصاحبه به Noguera توضیح دادیم که صحنه مبارزه در کتاب در این کتاب اتفاق می افتد پاساژ لودارس . بین خنده به ما این ایده را می دهد که اگر مبارز خیابانی اگر آلباسته در میان صحنه های دعوا قرار می گرفت، آن خیابان ظاهر می شد.

از آنجایی که می خواهیم مردمان بدون دیدن صومعه خانه را ترک نکند، در آن توقف می کنیم مسافرخانه تسبیح، یک ساختمان قرن شانزدهمی که به کتابخانه تبدیل شده است. این نزدیکترین چیزی است که میتوانیم به آن قرون وسطی بیابیم که به ما میگوید علاقهمند است.

سپس به سمت کتابفروشی اصلی آلباسته: محبوب می رویم که ویترین خود را به کتاب های نوگوئرا اختصاص داده است. در آنجا با تمرکز کافی می نویسد و تقدیم می کند. کاری که او در طول 24 ساعتی که سفرش به لامانچا طول می کشد چندین بار انجام می دهد. از آخرین کتاب او، بهتر از زندگی کردن به ما می گوید که «این دستگاه امتیازدهی مکانی است که انگار خارج از زندگی است. چیزی که در آن زمان وجود ندارد، مشکلی وجود ندارد، مثل ماشینی است که لحظه ها را ارزشمند می کند. شکلی بسیار منزوی از تماس با جهان».

Noguera در محبوب

Noguera در محبوب

وقتی متوجه می شود که چمدانش باید 40 دقیقه پیش از اتاقش خارج می شد، ما پیچ می خوریم. قبلاً با چمدان در دست می گیریم یک پیش غذا در یک مکان کلیدی در مسیر تاپاس آلباسته، ابله همدیگر را در آغوش می گیریم و نوگورا با عجله می رود تا تاکسی بگیرد تا قطار را از دست نده. اولترشو دیگری در بارسلونا در انتظار شماست. ما بسیار متقاعد شده بودیم که او مرد بزرگی است.

*** شما همچنین ممکن است علاقه مند باشید ... **

- مصاحبه با ناچو ویگالوندو: از الهی و تراسپید

- همه مصاحبه ها

سیرک تئاتر

نوگورا در تئاتر سیرکو، آینده پژوهی عرب

ادامه مطلب