ماهیت مادرانه و غیرقابل پیش بینی Jaén در "La hija"

Anonim

اول ایده است. سپس چشم انداز. کارگردان اینگونه کار می کند مانوئل مارتین کوئنکا با دختر (اکران در تئاتر 26 نوامبر) به محض اینکه قضیه را به او گفتند، او قهرمانانش را در وسط دید سیراهای کازورلا و سگورا. او آنها را در Jaén تصور کرد. مکان های غیر معمول در سینما و نه در لیست مقصدهای مورد علاقه ما.

«جائن حتی برای اندلسیها مکانی ناشناخته است» ، کارگردان The Author or Cannibal استدلال می کند. وسط مانده است، قطارها دیگر از آنجا عبور نمی کنند. این سرزمین مرزها است، سرزمینی است که بیشترین قلعه ها را در اسپانیا دارد، زیرا به مدت 200 سال مرز بین پادشاهی ناصری گرانادا و پادشاهی های مسیحی بود.

اما برای او چنین سرزمین ناشناخته ای نبود. آلمریان، از اجیدو ، در کودکی او را به اردوهای تابستانی فرستادند سانتیاگوی شمشیر بعداً در گرانادا تحصیل کرد و زندگی کرد و بسیار به جائن رفت. فضای مناسبی برای شخصیت های او بود.

خاویر و آدلا در سیرا.

خاویر و آدلا در سیرا.

دختر داستان یک زن و شوهر است خاویر (خاویر گوتیرز) و آدلا (پاتریشیا لوپز آرنایز) که نمی توانند بچه دار شوند. خاویر در یک مرکز نوجوانان کار می کند و در آنجا ملاقات می کند ایرن (Irene Virgüez Filippidis). ایرن تنها و گمشده و باردار است. خاویر و آدلا به او پیشنهاد می کنند در ازای بچه درونش از او مراقبت کنند و به او کمک کنند. برای چنین پیمان شکننده ای، محیط ایده آل یک مکان دورافتاده و منزوی است. جایی که طبیعت بر طبیعت انسان غالب است.

مارتین کوئنکا به مکانی نیاز داشت طبیعت در سطح زیبا، بی امان غیر قابل پیش بینی، مادرانه، اما سرد. مادر طبیعت در برابر خواسته های مادری قهرمانانش. افزایش تنش

"طبیعت در اینجا معنایی دوگانه دارد" او می گوید. ما در تمدنی زندگی می کنیم که خود را از طبیعت منزوی کرده است، می خواهد خود را منزوی کند، می خواهد همیشه آن را به چالش بکشد و شکست دهد، ما درگیر جنگ علیه آن بوده ایم. به جای اینکه بپذیریم یک قسمت بیشتر هستیم، هستیم بدترین دشمن شما برای من، ابتداییترین داستانها، آتاویستیترین داستانها از نظر خوب، ابتداییترین داستانهایی که در نظر داشت، باید این حس را با طبیعت داشته باشند.

فیلمبرداری مارتین کوئنکا در پاییز.

تیراندازی مارتین کوئنکا (سمت چپ) در پاییز.

طبیعت زنده

لوکیشن اصلی فیلم خانه خاویر و آدلا است. یک خانه روستایی بزرگ در میانه جایی که دسترسی به آن آسان نیست. خانه ای است در قلب پارک طبیعی سیرا د کازورلا، سگورا و لاس ویلاس. خانه ای که بر روی خرابه های یک خانه کشاورزی ساخته شده است.

اکنون که ما اینقدر در مورد اسپانیای خالی شده صحبت می کنیم. این منطقه به دستور فرانکو در دهه 50 برای ایجاد یک شکارگاه خالی از سکنه شد. مارتین کوئنکا توضیح می دهد. حدود 15000 نفر در طبیعت زندگی می کردند که در منطقه ای به نام اسکان داده شدند. خانه های کشاورزی جدید، به آنها خانه داده شد و اکنون آن خانه های قدیمی تنها خانه هایی هستند که می توان در آنجا ساخت.

آنهایی که در فیلم هستند در منطقه ای به نام هستند ساتن درخت گلابی. بین Sierras de Cazorla و Segura، در زیر مزارع هرنان پریا، یک فلات بزرگ با ارتفاع بیش از 1600 متر.

"شما فقط می توانید با ماشین های 4x4 به آنجا دسترسی داشته باشید، کارگردان ادامه میدهد که نزدیکترین شهر با هتلها، آریوفریو، یک ساعت فاصله داشت. و هر روز به آنجا می رفتند و برمی گشتند. فوق العاده بود. چون سفر به طبیعت بود. شما با طبیعت محافظت شده بودید، با حیوانات. این بهترین بخش کار من برای شناختن و زندگی در مکان هایی مانند این است.

خانه و مه.

خانه و مه.

مارتین کوئنکا از طبیعت و آن مناظر Jaén مضاعف بهره برد. اولین در سفرهای اولیه زمانی که هنوز مشغول نوشتن فیلمنامه بودند. این دیدار دوباره با آن مکان هایی بود که از کودکی در اردوگاه ها می شناخت.

«این یک مکان افسانهای بود، تقریباً یک تجربه عرفانی برای بازگشت به آنجا. داشتم فکر می کردم هنوز آنجا برف می بارد و از یک صاحب بار پرسیدیم و او گفت: "هم". آنها از این مکان و مردم آن الهام گرفتند که بعداً به برخی از شخصیت ها روی آوردند.

آنها باید در سه فاز فیلمبرداری می کردند تا بیننده را "گول بزنند" و چهار فصل را روی پرده نمایش دهند. یا حداقل، تقریباً نه ماه بارداری. آنها در بهار و پاییز تیراندازی کردند و بنابراین رنگ های زرد، نارنجی، سبز و همچنین برف و مه را دریافت کردند.

در صحنه فیلمبرداری، کارگردان و تیمش قطعاً از آنچه طبیعت ارائه می کرد استفاده کردند. از باد و صداهای طبیعی که با آن برخورد می کنند لالایی ساخته شده توسط Vetusta Morla برای دختر. به مه و نور هر ساعت از روز.

جلوه های ویژه ای وجود ندارد.

جلوه های ویژه ای وجود ندارد.

او به یاد می آورد: «طبیعت با ما رفتار شگفت انگیزی داشت. «اگر به او ادای احترام کنید، اگر زانو بزنید... این همان چیزی است که او به مدیر فیلمبرداری گفت: "در مقابل طبیعت زانو بزنید، این بهترین برق شماست، سعی نکنید آن را تغییر دهید." ما باید خود را وفق دهیم، از آن بهره ببریم. شات پایانی دختر باد نور که جلوه های ویژه نیست معجزه است معجزه! اگر متواضع هستید، طبیعت از شما تشکر می کند.»

ادامه مطلب