Sierra de Huelva: رویای اندلسی

Anonim

سیرا د هوئلوا اندلس

Sierra de Huelva، رویای اندلسی

گویی سرآغاز حماسه ای برای رسیدن است سیرا د هوئلوا باید مسیر رودخانه ای از آب های سرخ را دنبال کرد. عبور از زیر طاق های پل رومی نیبلا و با جوان شدن رودخانه، کم کم خود را در محاصره کوهها خواهید دید.

اطراف پل سلیمان، از قبل در سیرا، فکر می کنید به جای اندلس، یا در وسط صحرای تاتوئین، سیاره منزوی جنگ ستارگان، در مریخ هستید.

معدن ریوتینتو هوئلوا اندلس

نمای هوایی از معادن ریوتینتو

لحن های مشکوک از رودخانه سرخ، ناشی از مواد معدنی کشیده شده توسط آب های آن، با وجود گرمای حاکم، شما را به حمام دعوت نمی کنند و می خواهید برای رفع گلو به مقصد برسید. آنها به شما وعده سایه، ژامبون، آب و جنگل داده بودند: اما در اطراف شما یک سکوت مریخی را احساس می کنید که بیشترین سفر را تحت تاثیر قرار می دهد.

رویایی که پشت بلوط های کوه دنبالش بودی مثل یک کابوس شروع می شود. آب های قرمز رنگ رودخانه تینتو جای خود را به زمینی آخرالزمانی می دهد که در آن لرزش مداوم جرثقیل ها و موتورهای ماشینی قابل تشخیص است. کامیون هایی با چرخ هایی به بزرگی یک ماشین در حال عبور از یک اره برهنه به نظر می رسند، بدون زندگی بیشتر از آن که در زیر زمین راه می رود، در جستجوی ماده معدنی که این منطقه را مشهور کرده است.

را معادن ریوتینتو آنها توسط تارتسی ها، فنیقی ها، رومی ها، عرب ها، کاستیلی ها و انگلیسی ها حفاری شده اند، این دومی ها کسانی بودند که بیشترین اثر را در شهرهای همسایه بر جای گذاشتند. هر دو شهر Huelva و Riotinto دارند محله ای انگلیسی که می توانیم خانه هایی به سبک ویکتوریایی پیدا کنیم احاطه شده توسط بلوطهایی که هرگز در انگلستان دیده نمیشوند، و سقفهای بلندشان که برای توقف باران طراحی شدهاند، در زیر آفتاب اندلس کار چندانی ندارند. با این حال، خانههای انگلیسیها باقی میماند تا به کسانی که از ویرانی ریوتینتو میگذرند، یادآوری کنند که صاحبان آنها بودند.

منظره معادن از منظری که برای آن آماده شده بسیار چشمگیر است، زیرا معادن از ابعاد عظیمی برخوردارند و منظره آن چنان تحت تأثیر اقدامات انسانی آسیب دیده است که به زودی احساس می کنیم بخشی از یک مجموعه فیلم پسا آخرالزمانی هستیم. آتش سوزی هایی که هر تابستان کوه ها را مجازات می کند کمکی به بهبود آن نمی کند و هنگام ترک ریوتینتو، بسیاری فکر خواهند کرد که سیرا د هوئلوا تا عدن موعود فاصله زیادی دارد. صبر کن و ببین؛ بعد از معادن، خواهید یافت دره آراسنا

ورودی قلعه آراسنا هوئلوا اندلس

ورودی قلعه آراسنا

افسانه آن را دارد قلعه مودجار واقع در بالای آراسنا شاهد یک رویداد جادویی بود. یک نجیب زاده کاستیلی که عاشق دختر قاضی مسلمان بود، قصد ربودن دوشیزه را داشت. استفاده از تاریکی شب نگهبانان او را کشف کردند و اسیر کننده با دختر به پشت به غارچه ای که در پای قلعه باز می شد پناه برد. آنجا خانم را پنهان کرد و او خودش سعی کرد با نگهبانان مقابله کند تا اینکه در عملیات کشته شد. هنگامی که مسلمانان وارد غار شدند و می خواستند دختر خود را آزاد کنند، متوجه شدند سنگ گریه کرد و هزاران قطره از سقف از میان خارهای سنگی به بلندی شمشیر فرو ریخت. آنها هرگز دختر مسلمان را پیدا نکردند، فقط سنگی به شکل یک دختر زانو زده بود.

غاری که افسانه در آن اتفاق می افتد چیزی نیست جز غار عجایب آراسنا، و استالاگمیت به شکل یک زن متعلق به بسیاری است که زینت می دهد اتاقی به نام کلیسای جامع غار همچنان به سوگ مرگ شاهزاده خانم می پردازد و به بازدید کننده می دهد منظره ای از دریاچه های زیرزمینی، حوضچه های آب های بکر و هزاران استالاکتیت، ستون، پرده و سقف های بلند که در ریشه های کوه فرو می روند.

قلب انسان وقتی می فهمد که دست ما هرگز توانایی چنین چیزی را نخواهد داشت، منقبض می شود و به واسطه این پیروزی طبیعت، Cueva de las Maravillas اولین غاری بود که به روی عموم باز شد. برای آن در سال 1914 مشروط شد.

غار عجایب آراسنا هوئلوا

داخل غار عجایب

از آن زمان، هجوم گردشگران به حدی بوده است که راهنمایان کنونی از بیان این موضوع که همهگیری و محدودیتهای آن به معنای یک دوره استراحت ضروری است، ابایی ندارند. غاری که در معرض خطر بیش از حد بازدید است. حتی شگفتی ها نیز در نقطه ای نیاز به نفس کشیدن دارند.

آراسنا علاوه بر قلعه و غار عجایب، جذابیت دهکده های سفید، با میدان های تزئین شده با خندق، خیابان های سنگی شیب دار و عطر آفریقایی که ما را برای لحظاتی به جمعیت مغرب می برد.

در دشت هوئلوا، شهرها وسیع هستند، بدون ترس از استفاده از زمین به نفع خود. در کوه ها، به نظر می رسد هر خانه ای برای نزدیک شدن به قلعه رقابت می کند که بدون استثنا بالاترین نقطه هر شهر را تاج می گذارد. به نظر می رسد که سایه دیوارها تنها چیزی است که ما را از خورشید محافظت می کند. و زمانی که به این فرض نزدیک می شویم که در میانه داستانی از هزار و یک شب با لهجه اندلسی هستیم، پیشخدمتی با یک کلاه ژامبون ظاهر می شود.

در کوه های هوئلوا، خوک ایبری به تحقیر اسلامی می خندد و خود را بر روی بلوط ها در میان جنگل های وسیع بلوط هلم که جابوگو، آراسنا و کورتگانا را احاطه کرده اند، فرو می رود. ژامبون تغذیه شده با بلوط روغن این سرزمین هاست که به دلیل موقعیت دور از شهرهای بزرگ منزوی و فراموش شده است و چیزی جز این برای پادشاهان، دولت ها و دیکتاتورهایی که بر کشور ما حکومت کرده اند، ندارد. هم مرز با آلگاروه پرتغالی باشد.

خوک ها در آراسنا هوئلوا اندلس

خوک ایبری از بلوطها در میان جنگلهای بزرگ بلوط که جابوگو، آراسنا و کورتگانا را احاطه کردهاند سیر میشود.

معادن ریوتینتو هوئلوا را ثروتمند کرد، اما جمعیت سیرا مجبور بودند به دنبال لوبیاهای خود به عنوان مراکز خلوتگاه توریستی برای اشراف از سویا و مادرید باشند. حسرت هوای تازه خوک ایبری، تولید روغن و پارک طبیعی سیرا د آراسنا آنها پرچم های این سرزمین هستند و به نفع ما و کام ما، لطفاً همینطور باشید.

در طول سفر خود در میان کوهها، تأیید کردهایم که زمین را میتوان با رنگهای طیفی و سمی رنگ آمیزی کرد، همانطور که در معادن ریوتینتو اتفاق میافتد، یا هنر سنگی مانند آنچه در اعماق آراسنا نشان داده شده است، ایجاد کرد. Sierra de Huelva نیز ارزشی دور از زمین دارد، زیرا آسمان آن پهن، بدون ابر، آماده میزبانی از درخشش خورشید اندلس است که در کمتر جایی آن را می شناسند.

که در کورتگانا آنها این را میدانند و خانههایشان زیر قلعهای انباشته شده است که به آنها سایه میدهد در حالی که پیشخدمتها در خیابانها رژه میروند و بهترین تکههای خوک را حمل میکنند: طعمه، راز، پر. دور اینجا: هنگامی که بازدیدکننده به دنبال ناهار است، غالب گوشت بسیار زیاد است.

قلعه کورتگانا هوئلوا اندلس

خانه های کورتگانا در زیر قلعه شلوغ است که به آنها سایه می دهد

به اندازه تعداد دوستداران خوک ایبری در میان همسایگانش، کلیساهایی وجود دارد که روستاهای کوهستانی را زینت می دهند. به همین دلیل، هنگامی که در Aracena یا Cortegana قدم می زنید و هوای خالصی را استنشاق می کنید که بوی آویشن و هدر می دهد، مسافر ممکن است دلیل سفر خود را فراموش کند: در میان آخرین اخگرهای گذشته قدم بزنید، آندلس، که هنوز در درههای سیرا دو هوئلوا نفس میکشد.

ما به دنبال آرکادیای شادی بودیم که در آن بدجنس ترین اسپانیا هنوز زنده مانده بود، و ما فریب طعم بیکن، طراوت شیرین شراب ها و زیبایی غار عجایب را خورده ایم.

که در آلموناستیر رویال، رویا دوباره شکل می گیرد و ما را به کوه های دوردست اطلس آفریقا می برد. این شهر توسط یک ارگ با منشأ رومی که در داخل آن مسجدی از دوره خلافت که بر روی بقایای یک کلیسای ویزیگوتیک ساخته شده است، پنهان شده است. تاریخ شبه جزیره ما در یک تپه کوچک متمرکز شده است: به عنوان نقطه اوج، در کنار مسجد، یک میدان گاوبازی قرار دارد که به ما یادآوری می کند که پنج قرن پیش مسلمانان آنجا را ترک کردند. خوشبختانه سیرا د هوئلوا هنوز اینجاست، بنابراین ما نمی توانیم آنها را فراموش کنیم.

ادامه مطلب