مشکلات و لذت های بانیا روسی

Anonim

در طبقهبندی کلیشههای روسی، بانیا نه تنها یکی از اولین موقعیتها را اشغال میکند، بلکه میتواند تقریباً همه بقیه را نیز جمع کند: جهانی از صمیمیت و اجتماع، از چای و ودکا، از برف و بخار... آن معنویت کیاروسکورو و خلاصه این دنیای دوقطبی که می رود از بالتیک تا اقیانوس آرام.

سینما نمونه خوبی است. صحنه های از ضیافت های بزرگ، همزادپنداری، لذت طلبی یا قتل بین کاشی های لغزنده، دود غلیظ و شکنندگی بدن های برهنه تکرار می شوند. آرنولد شوارتزنگر در حال کوبیدن منچوری ها به داخل گرما را بخوانید و یا ویگو مورتنسن در وعده های شرقی چاقو خورده (و چاقو خورده) از مشمئز کننده ترین نمونه های سینمای وسترن هستند.

بانیا ساندونی مسکو

فضای داخلی باشکوه Banya Sanduny.

استودیوهای روسی آن کاریکاتور شهوت کثیف را در فیلمهایی مانند برات (برادر) تکثیر میکنند یا ما را در طنز سرنوشت یا در چند روز از زندگی اوبلوموف به سمت بوکولیک میبرند. فضای داخلی این تنظیمات، به همان اندازه که تاریک و ظریف است، خود را به برجسته کردن تمایل جهان روسیه به اغراق وامی دارد. از این رو بانیا نیز به عنوان حداکثر بیان آن فقر صادقانه خانه مردگان یا شکوه ناخوشایند سینمای الکسی بالابانف.

بانیا ساندونی

و حتی اگر کسی از روسیه مطلع باشد یا به اندازه کافی بداند تا از شر آن تعصبات خلاص شود، قبل از ورود کاریزماتیک بانیا ساندونی, در مرکز مسکو, او می ترسد که آنها محقق شوند. نماهای اصلی ظرافت را حفظ می کنند سیلا ساندونف آنها را در سال 1808 به عنوان بزرگترین حمام عمومی در مسکو ساخت.

با این حال، رختکن در بخش مردان ویژگی های سبک موریتانی را نشان می دهد که تحت آن در سال 1896 بازسازی شد. سپس، با چشماندازی بلندپروازانهتر، چند میلیونر آن را به دست آوردند تا با کمک معمار وینی بوریس فرایدنبرگ.

داخل شبیه است دروازه ای مستقیم به لوکس التقاطی سنت پترزبورگ: باروک، رنسانس و گوتیک برای تقویت ایده همیشگی مسکو به عنوان روم سوم

بانیا ساندونی مسکو

دکوراسیون در Banya Sanduny غنی و خودنمایی است.

علیرغم جمع آوری در سال 1918 (زمانی که ایالت بانیا شماره 1 شد)، فضای داخلی آن به معماری عرب و هنر کلاسیک اشاره دارد. که ما را در راهروهایی راهنمایی می کند که با کیچ معاشقه می کنند تا ما را به چشمگیرترین قسمت، اتاق اصلی بخش مردانه هدایت کنند: یک سالن بزرگ پوشیده شده با پانل های چوبی حکاکی شده به سبک گوتیک، که بیشتر شبیه یک پناهگاه قرون وسطایی است.

غرفه های خصوصی کوچک در این محراب دیدنی به عنوان اعتراف و اعتراف تعبیه شده است. نور از پنجره های شیشه ای رنگی شفاف عبور می کند از بالا.

بانیا ساندونی مسکو

اتاق اصلی بخش مردانه.

برهنه و با کلاه پشمی

از اینجا به بعد، بازی متخصص را متوقف می کنم، زیرا برای مبتدی، هر قدم در بانیا گامی به سوی سردرگمی است: در این نوع معبد، برخی از میزها با کاناپه های پشت بلند، فضایی را به اشتراک می گذارند که بوسیله بوی غذا معطر شده است. مردان کاملا برهنه در حال خوردن پنیر دودی و نوشیدن چای و آبجو.

یک گارسون مرا در آنجا می گذارد تا من هم لباس هایم را در بیاورم. بیشتر از خجالتی بودن من خودم آگاهم که یک نفر دیگر می خورد جاچاپوری (نوعی پای گرجی) در چند متری. اما، به هر حال، اگر او اهمیتی ندارد، من هم همینطور.

ناگهان همه ما مثل هم شدیم. همین برهنگی است که باعث میشود جامعهای با سلسله مراتب مشخصی مانند جامعه روسی وضعیت را فراموش کند. نقش بانیا فراتر رفتن از: سیاست، معنویت، هویت و گسترش جامعه است از میان این نیمکت ها در میان زمزمه ها، کمی خنده و نگاه های نافذ. در اطراف خود چند دانشجو را می بینم، یک جلسه کاری، دو مرد دیگر که در حال شوخی هستند.

بانیا ساندونی مسکو

جزئیات منطقه آب

وقار این نصب در تضاد با زندگی روزمره است که توسط کارکنان و بازدیدکنندگان آن منعکس می شود. همانطور که ساختمان های مسکونی دوش و وان اضافه کردند، بانیا از یک مکان کاملاً بهداشتی به یک نوع مکان با درمان های مختلف تبدیل می شود و به عنوان محل ملاقات.

در واقع، برای بسیاری از بازدیدکنندگان، این حمام به معنای یک روتین، دو ساعت در هفته از این نظر که آنها با سایر مشتریان عادی منطبق هستند. در اتاق اول، آنها می خورند، می نوشند و پرسه می زنند، از زندگی روسری ها، کت های بلند و راه بندان ها جدا شده اند. در طرف دیگر نما.

تنها من، تنها و با حرکات نامنظم، من خودم را مانند بیگانه ای که هستم می سپارم و نمی دانم هر لحظه چه کنم یا کجا بروم. گویی از مرتکب خطاهای پروتکل دست نمی کشد. و اینکه تا الان فقط مجبور بودم لباسم را در بیاورم، بنشینم و چای با لیمو بخورم. در قسمت دوم همه چیز پیچیده می شود. آن که حمام می پوشد، آن را در می آورد و برهنگی خود را با آن تزئین می کند کلپک، کلاه پشمی نوک تیز.

بانیا ساندونی مسکو

استخر چشمگیر.

در را باز می کنم و قالبی از شکم های بزرگ و پشت های پهن او از میان دوش ها و حوضچه های آب سرد می گذرد و چند شاخه (ونیکی) را در دستانش نگه می دارد، مانند کاریکاتورهای نقاشی بوتیچلی. دارند آماده می شوند برای ورود به یکی از دو محفظه حرارتی، که بوی قوی می دهد توس و نعناع.

در گوشت خود

در سمت چپ سونا نوع فنلاندی، خشک (5٪ رطوبت) و حدود 90 درجه است. در سمت راست، خود بانیا روسی، با رطوبت بسیار بالاتر و بیش از 75 درجه نیست. هر دو، با پوشش چوب، در اطراف دو کوره بزرگ سفال سازی ساخته شده اند که اغلب توسط یک کارمند تغذیه می شود. اینجا شاخه ها و کلاه ها معنا پیدا می کنند.

به محض اینکه شروع به عرق کردن کردند و بدنشان رنگ دیوارهای کرملین را به خود گرفت، بازدیدکنندگان از veniki ضربه زدن به پشت و پاهای شما با ذلت گاوی که با دمش پرواز می کند. کسی محکم تر می چسبد، با چهره ای رنجور. کلپک که بر صورت و گردن مانند کاپوت مرگ نشسته است از برخورد برگ توس به چشم و سوختن مو جلوگیری می کند هنگام تماس با سطوح

بانیا ساندونی مسکو

سطل برای درمان بدن.

برای ما که جدی هستیم، یک "پوکر" حرفه ای ما را روی نیمکت می گذارد (برای متقیان: مردم روی حوله می نشینند) و جلسهای را شروع میکند که میدانم سادومازو نیست، زیرا از قبل آن را برای من روشن میکنند. با نگاه کردن به زمین، تصور می کنم که مرد چگونه با لذت لب هایش را می لیسد با هر ضربه ای که به پشتم می زند، در پاها، در بازوها، چگونه قدرت و ریتم را افزایش می دهد.

من متقاعد شدهام که وقتی میبینم که چگونه برخی از روسها در بانکهای دیگر چنین چیزی را پشت سر میگذارند، ابهام نیست. شاخه ها را روی تیغه های شانه و کلیه هایم فشار دهید و بعد، وقتی از من می خواهد نفس بکشم، بوی نعناع و توس نه تنها وارد ریه هایم می شود، بلکه از تمام منافذ بدنم وارد می شود. بخار و رطوبت از درون من را می گذراند. این فرآیند که párennie نام دارد بسیار فنی است و به دنبال باز کردن منافذ و تحریک تنفس با ریتم نامنظم خود است.

وقت آن است که یک حمام آب سرد، بسیار سرد بگیرید و همین کار را روی پشت و نشستن تکرار کنید. در مجموع حدود بیست دقیقه که عدم اطمینان و آسیب پذیری مانع از آرامش من می شود و بعد از آن احساس می کنم مانند یک بال مرغ KFC در خمیر هستم. پس از سرخ شدن، به آب سرد برمی گردم و تصویرم در آینه مرا می ترساند بیش از حد معمول: پوست کبود شده با خراش های قرمز و طرح های برگ توس متقاطع است که از گرما متورم شده است.

بانیا ساندونی مسکو

رنگ زیبا در پله های Banya Sanduny.

اکنون آنها به من توصیه می کنند که هیدراته کنم و چای بنوشم قبل از تکرار فرآیند (این بار بدون توقف). و بنابراین من این کار را انجام می دهم تا در نهایت جواهری را در تاج کشف کنم: استخری که پشت یک در کوچک تقریباً مخفی پنهان شده است. آثار تاریخی کل محوطه در اطراف آب متمرکز شده است، در سکوت، تقریبا خالی، و مروارید شده توسط درخشش نور ضعیفی که از بیرون وارد می شود، جایی که یکی از اولین برف های پاییز می بارد.

حمام کردن در این آب گرم به تثبیت تنش کمک می کند. همه آنها با یک دوش کامل به پایان می رسند و سموم را از پوست با پارچه پاک می کنند. پنجرههای باز نفسهای تند غروب مسکو را برای ما به ارمغان میآورند که از قبل در خیابان منتظر است.

بانیا ساندونی مسکو

کمدها در بانیا ساندونی.

ادامه مطلب