"من همه چیز را ترک می کنم" و می خواهم در بالی زندگی کنم

Anonim

دفتر جدید اوزیریس در بالی است و در و پنجره ندارد.

دفتر جدید اوزیریس در بالی است و در و پنجره ندارد.

بیدار شدن با زنگ هشداری که یک روز دیگر پر از سواری در مترو، تبادل ایمیل و خرید برای عکاسی، جلسات، دویدن گاه به گاه به سوپرمارکت، شاید یک جلسه ورزشگاه، و یک جلسه نتفلیکس دیگر برای "آرامش" را اعلام می کند.

روال روزمره من تقریباً دست نخورده تکرار شد و تا آخر هفته خسته شدم. این زندگی من بود. ساختاری بدون درد اما به دور از احساسات، تپش قلب و دوستانه فزاینده با غم، وقتی سطح شادی من را زیر سوال می برد

اکنون، این سطور را با پای برهنه در اتاق نشیمن – بدون دیوار و شیشه – برایت می نویسم. احاطه شده توسط شالیزارهای برنج خانه من در بالی. کامپیوتر من دفتر کار من است و دیگر مترو برای رفت و آمد ندارم. من این کار را با موتور سیکلت انجام می دهم و جلسات من به زبان های انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی و حتی اندونزیایی است. من مدام در سپیده دم به ورزشگاه سر می زنم تا یک روز جدید پر از شگفتی را شروع کنم.

همه چیز از سه سال پیش شروع شد، زمانی که تصمیم گرفتم یک کوله پشتی بردارم و سه هفته بروم. بازدید از جزیره خدایان به تنهایی چیزی را در من بیدار کرد که سالها بدون اطلاع از آن در جستجوی آن بودم. فهمیدم که دنیا مال من است، بی وقفه می چرخد و باید با آن بچرخم و از آن بگذرم. بنابراین من شروع به سفر کردم.

ویرایش همکاریهایم را از اتاق نشیمنم در مادرید متوقف کردم تا این کار را از قطاری در لائوس، هتلی در ویتنام، جزیره گیلی ایر یا بسیاری از گوشههای تایلند انجام دهم. برو و بیا. سه ماه در آسیا و به همین اندازه در اسپانیا... تا تصمیم گرفتم سرعت را تغییر دهم و کمی بیشتر روی ترازو بالی خود وزن بگذارم. من همیشه به اینجا برمی گردم. و این همان جایی است که اکنون می خواهم باشم.

تغییر جهت (و زندگی) کار آسانی نیست. باید لنگرها را رها کنید، بر ترس ها غلبه کنید و بجنگید. اما سفر باعث می شود ببینید که افراد زیادی جرأت کرده اند. در طول سفرهایم با افراد زیادی آشنا شدم که سال ها پیش همه چیز را به آنجا رها کرده بودند دوباره در نقطه دیگر جهان شروع کنید.

این زندگی جدید رز در گیلی ایر است.

این زندگی جدید رز در گیلی ایر است.

هنگامی که له می آید

یکی از افرادی که بیشترین الهام را در «تغییر» من به من داد بدون شک بود رز، یک زن هلندی 34 ساله که شش سال پیش کشورش را ترک کرد تا در جزیره گیلی ایر ساکن شود. رز در مبارزات انتخاباتی برای دولت امرار معاش می کرد که خستگی و بی انگیزگی او را به سفری در جنوب شرقی آسیا سوق داد.

و در آنجا له شد: قدم گذاشتن در جزیره کوچک گیلی ایر اراده ای غیرقابل توقف برای ماندن در غواصی را در او بیدار کرد. و استراحت در محل، و بازگشت او به خانه فقط برای فروش، بسته بندی وسایل و خداحافظی با شیوه زندگی قبلی اش بود.

و این برای من آشنا به نظر می رسد: من همه وسایلم را در یک انباری در مادرید دارم، و خیلی نگران نیستم که بدانم چه زمانی دوباره آنها را خواهم دید. زیرا سفر و پریدن به خلأ باعث می شود آن ارزش های مادی را رها کنید که معلوم می شود چیزی بیش از زنجیر نیست که شما را به مکانی می بندد.

آندره آ تورس، پسرش ماتیاس و همسرش الخاندرو به محض اینکه تصمیم گرفتند کلمبیا را بیش از دو سال پیش ترک کنند، این را درک کردند. آلخاندرو بیش از حد در استودیوی معماری خود کار می کرد و آندریا وقتی دید که شوهرش از تجربیات او لذت نمیبرد رنج میبرد و بهترین فصلهای زندگی پسر کوچکش را از دست میدهد..

آلخاندرو دیگر بهترین فصل های زندگی پسرش ماتیاس را از دست نمی دهد.

آلخاندرو دیگر بهترین فصل های زندگی پسرش ماتیاس را از دست نمی دهد.

بنابراین، پس از مدتی صحبت، هر دو تصمیم گرفتند به دنبال آن بروند: آنها ماشین، وسایل خود را فروختند و آپارتمان خود را برای اجاره گذاشتند. به سراسر آسیا سفر کنید و فرهنگ های جدیدی را با کودک خود تجربه کنید. بالی بیش از شش ماه از آنها استقبال کرد و الخاندرو یک پروژه معماری هیجان انگیز را در جزیره پیدا کرد که به آنها اجازه می داد بی سر و صدا از طریق هند، سریلانکا و بخشی از اندونزی به سفر خود ادامه دهند.

آنها اکنون در Sitges زندگی می کنند و آندریا به طور فعال در پروژه Pure Clean Earth مشارکت دارد. وقتی از او راهنمایی میخواهم برای هر کسی که میخواهد جهش کند، حرفهایش منعکسکننده آلوارو، مردی 40 ساله اهل گرانادا است که در سنگاپور زندگی میکند. سرنوشت او در سفر به سریلانکا 11 سال پیش تغییر کرد: من قصد داشتم قبل از ورود به اسپانیا یک تور آسیایی داشته باشم، زیرا در آن زمان در نزدیکی پدر و مادرم و خانواده ام در استرالیا زندگی می کردم ... و هرگز به اسپانیا نرسیدم."

نکات شجاعانه

از یکی از کافی شاپ هایی که این متخصص قهوه اکنون مدیریت می کند (بله، این یک شغل است)، آلوارو به سوال من پاسخ می دهد که توصیه ای که می کنم این است: «منتظر نباش. هرگز زمان مناسبی برای تغییر زندگی وجود ندارد. شما فقط باید آن را بدون انتظار انجام دهید. به آسانی خریدن پرواز و رفتن است.»

آندریا به بازتابش میپیوندد: "از زندگی چیزی نپرس. اگر از او چیزی نخواهید، او به شما فرصت می دهد. صبور باشید، ذهن خود را به روی تجربیات جدید باز کنید و همه چیز خوب خواهد شد.» توصیهای که دوستم به من میدهد از قبل مانند یک مانترا است که من شخصاً آن را در مرحله جدید خود در بالی اعمال میکنم، جایی که در حال راهاندازی نام تجاری سازگار با محیط زیست خود هستم. محصولات و پروژه های در حال توسعه تغذیه.

Osiris برند خود را از محصولات سازگار با محیط زیست ایجاد کرده است

Osiris برند خود را از محصولات سازگار با محیط زیست ایجاد کرده است

روز دیگر، دوستم رز، اهل گیلی، وقتی نگرانی ام را برای پیشبرد پروژه هایم در میان گذاشتم، مانترای آندریا را به من یادآوری کرد: "ازیریس، برای ماه ها یا سال ها برنامه ریزی نکن. در زمان حال زندگی کن. زندگی هرگز قابل پیش بینی نیست و ما هرگز نمی دانم فردا چه اتفاقی می افتد. من می دانم که چه می گویم.

و همین است رز که سال هاست با جزر و مد، حال و هوای دریا و خورشید و هوس های زمین، روالش تغییر کرده است، زلزله ای که چند ماه پیش در لومبوک رخ داد متحمل شد. هتلی که او شش سال از آن ساخته و مراقبت می کرد در اثر فاجعه ویران شد.

امروز، رز و دوست پسرش در حال راه اندازی CINLOC هستند، خانه ای جدید برای خود و مهمانانی که برای بازدید از آن می آیند، و وضعیت فعلی آنها فقط تاکید می کند که خانه همان جایی است که شما می خواهید باشید. صبر و حضور در "حال" همیشه کلید است و ترس ها همیشه وجود دارند، اما شما باید برای دور نگه داشتن آنها بجنگید.

پس از صحبت و جمع آوری ایده های اصلی که قهرمانانم به من دادند، می یابم یک وجه مشترک در انتخاب زندگی ما: احساس آزادی. هر کدام از ما روزی تصمیم گرفتیم به جستجوی آزادی جغرافیایی برویم، تغییر عاداتی که به ما بال و تشنگی برای ماجراهای جدید برای پیشرفت و خطر می دهد... یا بهتر است بگوییم با قدرت بیشتری زندگی کنیم.

ادامه مطلب