الا میلارت، مسافری غیر سازگار که تصمیم گرفت فیلمنامه خود را بنویسد

Anonim

وقتی کوچک بودم، در راه مدرسه، الا میلارت خارجی هایی را که در خیابان ملاقات کرد متوقف کرد از آنها بپرسید که از کجا آمده اند. اوایل قرن بیستم بود، بنابراین مسافران زیادی وجود نداشت، اما به اندازه کافی بود که کنجکاوی دختر را برانگیخت.

با این حال، تا آن زمان بزرگترین علاقه او سفر نبود، بلکه ورزش بود -در واقع مادرش داگمار کلیم یک ورزشکار دانمارکی بود. در سوئیس، کشور زادگاهش، Maillart به ویژه قایقرانی و اسکی را تمرین می کرد ، اگرچه نه تنها این: برای مثال در 16 سالگی، اولین باشگاه هاکی روی چمن را در منطقه فرانسوی زبان تأسیس کرد . واضح بود که هیچ چالشی وجود نداشت که سوئیسی را مرعوب کند: اگر او می خواست هاکی بازی کند و کسی با او نبود، او کسی بود که اولین باشگاه را تأسیس می کرد!

اما ایده ای که بیش از همه توجه میلارت را به خود جلب کرد، ایده بود در دریا زندگی می کنند ، گم شدن در آبی بیکران مانند یک ملوان ابدی. او می خواست خود را برای تحقق رویای خود آماده کند: در سن 20 سالگی، به همراه دوستش هرمین دو سوسور از کن به کورس رفت. و مدت کوتاهی بعد به عنوان نماینده سوئیس در مسابقات قهرمانی مسابقات المپیک 1924 پاریس شرکت کرد و کار را برای او آسان نکردند. او تنها زن و جوان ترین در این مسابقه بود . اما تا آن زمان مشخص بود میلارت فیلمنامه زندگی خود را مطابق میل خود نوشت.

پیچ و تاب فیلمنامه

به نظر می رسید که هیچ چیز نمی تواند این ورزشکار را متوقف کند، و پنج سال بعد، سرانجام لحظه ای فرا رسید که عمیق ترین آرزویش را عملی کند: به عنوان یک روش زندگی شروع کنید . او این کار را با چهار جوان از جمله دوستش هرمین دو سوسور در سفر دریایی مدیترانه از مارسی به آتن انجام داد. با این حال، مجموعه ای از شرایط، مانند جشن ازدواج دوستش که سفر را رها کرده بود، او را مجبور کرد که رویای زندگی در دریا را رها کند.

الا میلارت

او باید مناطقی با دامنه پیچیده را کشف کند، به ویژه برای یک زن

و بعد میلارت چه کرد؟ آیا او مرعوب شده بود، آیا اینرسی شرایط او را برده بود؟ هیچ کدام: او به نوشتن فیلمنامه زندگی خودش ادامه داد و او به اسکی روی آورد، یکی دیگر از علایقش ; زن جوان قرار نبود از در دست گرفتن افسار داستانش دست بکشد! با تیم رسمی کشورتان، در چهار دوره اول مسابقات جهانی اسکی آلپاین شرکت کرد ، از 1931 تا 1934. اگر قایقرانی یا اسکی نمیکردم، احساس میکردم گم شدهام، مثل اینکه فقط نیمه زنده بودم. سوئیسی شمارش کرد تا اینکه سفرها را کشف کرد.

او این کار را در سال 1929 انجام داد، زمانی که دریافت کرد سفر به روسیه : می خواست با چشمان خودش ببیند آنچه انقلاب برای مردم به ارمغان آورد . پس از بازگشت شش ماه بعد، سردبیری از او خواست که شرحی از سفر خود بنویسد. "از نوشتن متنفرم" او پاسخ داد که سردبیر پاسخ داد: "پس چه فرصت بزرگی!".

سرانجام تصمیم گرفته شد و در سال 1932، Parmi la jeunesse russe (در میان جوانان روسیه)، گزارش تازه و خودانگیخته Maillart، تبدیل به یک کتاب پرفروش. سپس می دانست: آشنایی با فرهنگ های دور و نوشتن درباره آنها کاری بود که می خواست انجام دهد. و او حاضر بود برای به دست آوردن آن هر کاری که لازم بود انجام دهد.

در همان سال او کار خود را آغاز کرد در ترکستان و قرقیزستان سفر کنید و به قله هفت هزار متری تیان شان برسید. حدود یکی بود شاهکار بی نظیر برای اکثر مردم چه برسد به یک زن. در سال 1935، در بحبوحه جنگ داخلی چین، همراه با پیتر فلمینگ - خبرنگار بزرگ تایمز و مامور MI6 - در سراسر کشور آسیایی و همچنین هند در مسیرهای ممنوعه برای اروپایی ها گشت و گذار کرد. او درباره همه اینها نوشت و شواهدی را در مقالات و کتابهای بسیاری از خود به جای گذاشت مشکلات از راه، و چگونه مصمم بودم از همه آنها عبور کنم.

الا میلارت

هیچ چیز نمی توانست الا میلارت را متوقف کند: او مصمم بود جهان را کشف کند

در سال 1937، Maillart از طریق ترکیه، ایران و افغانستان به هند سفر کرد ، سفری تقریبا غیرممکن که او در سال 1938 در یک تور سخنرانی از آن گزارش داد. در همین زمان، او با یک مسافر و وقایع نگار سوئیسی دیگر آشنا شد. آنماری شوارتزنباخ ، که او را متقاعد کرد که همین سفر با ماشین را با او انجام دهد. بسیاری سعی کردند آنها را متقاعد کنند که از این کار عبور نکنند: دو زن، در یک ماشین، در برخی از مناطق کمتر کشف شده جهان غرب! هیچ یک از اینها نتوانست آنها را متوقف کند: آنها کل سفر را به پایان رساندند و پس از آن نویسنده پنج سال را در هند گذراند.

میلارت در مدت کوتاهی به لطف عزم خود به یک سفرنامه نویس مشهور تبدیل شد. که بیش از 90 سال زندگی کرد. برای بیش از 30 سال او خود را وقف کرد راهنمای فرهنگی برای گروه های کوچک گردشگران از طریق آسیا ، و البته، او تا 80 سالگی اسکی کرد . روش او در فشردن هر روز ضرب المثل بود، به اندازه کنجکاوی همیشگی و شجاعت خارق العاده اش.

و شما، آیا فیلمنامه زندگی خود را می نویسید؟

مایلارت در مقالهای با عنوان مسافر پورکویی (چرا سفر میکند)، سخنان استاد چینی چوانگ تزو را تأیید میکند: «اگر از تفاوتهایشان به چیزها نزدیک شویم، حتی کبد و طحال نیز اندامهایی هستند که به اندازه شهرهای چو و چو از هم فاصله دارند. بله اگر با شباهت هایشان به آنها نزدیک شویم، دنیا یکی می شود”.

روح مسافران بزرگ از DNA می گذرد عالی، گلدن لاگر جدید از سن میگل ، یک خلقت گرد، خاص و منحصر به فرد که ما را تشویق می کند تا بیقرارترین طرف خود را برای لذت بردن بیدار کنیم جهانی بزرگتر و متنوع تر ، هر دقیقه را با شدت میل کنید. برای اینکه اسیر فیلمنامه زندگی مان نشویم، اما خودمان را وقف نوشتن آن کنیم.

که توسط او وسوسه می شود عالی ذهن باز دارد او به آنچه پیش روی او گذاشته می شود راضی نیست، بلکه در هر فصل از مجموعه زندگی خود بهترین ها را انتخاب می کند. برای مثال این را انتخاب کنید ماءالشعیر فوق العاده خوب که از طریق فرآیند پرش دقیق در سه مرحله با انواع تلخ و معطر تهیه می شود. . او انتخاب می کند که توسط توده ها فریفته نشود، از مسیر تعیین شده خارج شود، نقشه راه خود را ترسیم کند. آیا شما در سفر اینگونه هستید؟ در گالری ما پیدا کنید!

ادامه مطلب