هوانوردان: آسمان را هم فتح کردند

Anonim

آملیا ارهارت

آملیا ارهارت

این یک تصادف است که اولین خلبان تاریخ گواهینامه خود را دریافت کرد 8 مارس 1910 ; یک تاریخ به موقع و زود هنگام، زیرا سیستم هنوز نهادینه نشده بود. روز جهانی زن.

ریموند د لاروش او بیست و سه ساله بود که در آزمون های این دانشگاه موفق شد Aero-Club de France و تئاتر را فراموش کرد تا خود را وقف انواع دیگر نمایش کند. "بهشت صحنه من است" . او در حال رانندگی یک هواپیمای بالدار بود، یک هواپیمای دوباله مدل پیشرفته که منجر به حوادثی مانند تصادفی می شد که کل بدنش را از هم گسیخت. ترس او را متوقف نکرد و دختر لوله کش به اجرا در تورهای نمایش هوایی ادامه داد. او بسیار تحت تأثیر قرار گرفت تزار نیکلاس دوم با دیدن او لقب بارونس را به او اعطا کرد. "پرواز بهترین چیز ممکن برای یک زن است."

ممکن است، بله. حتی اگر مردی مانند کلود گراهام وایت (1879-1959) بیاید و این را به زبان بیاورد. "زنان با خلق و خوی برای پرواز ساخته نشده اند، زیرا آنها می توانند طعمه وحشت شوند".

ریموند د لاروش

ریموند د لاروش

من نمی گویم برای الیزابت تیبل ، اولین زن شجاعی که دامن خود را به سوار بالون هوای گرم شوید ، در سال 1784، تقریباً به تازگی دستگاه را اختراع کرد. دختر نوزده ساله ای که برای این مناسبت به عنوان الهه رومی لباس پوشیده بود، آریا را در آسمان نشاند، او بسیار سرخوش بود. «پیروز! Je suis reine…!» ، آواز می خواند و آتش را برافروخته می کرد تا مونتگلفیر آزادانه و بدون کراوات به ارتفاع هزار و پانصد متر برود.

"احساس بی نظیر" به قول سوفی بلانچارد ، که از قبل به صورت حرفه ای خود را وقف صعودها کرد: او سمت وزیر هوا با ناپلئون سپس با لویی هجدهم. و او این افتخار فاجعه بار را داشت که اولین زنی بود که در سانحه هوایی جان خود را از دست داد: زمانی که بالون در یک نمایش آتش سوزی آتش گرفت سقوط کرد.

مرگ بلانچارد

مرگ بلانچارد

کار پرخطری بود. آ لوئیز گوجون، برای مثال، وقتی در بارسلونا به دریا افتاد، موهایش نجات یافت. بالن سوار - که با الاغ و اسب به داخل سبد رفت - به خاطر بیش از پانصد صعود خود در شهرهای اصلی اروپا مشهور بود.

او همچنین مهارت های خود را در مادرید نشان داد و از باغ های بوئن رتیرو بلند شد و در لگانس و چامبری فرود آمد. مد وارد اسپانیا شد و اعلیحضرت ملکه ریجنت ماریا کریستینا همچنین می خواستم امتحان کنم سیصد متر از روی هوس سلطنتی بلند شوید ، اگرچه در بالون اسیر، برای امنیت ملی، قرار نبود تاج و تخت را یتیم بگذارد.

شش ماه قبل از برادران رایت دستگاه خود را به نمایش گذاشتند (به هر حال، برادران رایت سه نفر بودند و آن سوم فراموش شده، تصادفاً یک زن بود) آیدا د آکوستا او اولین خلبانی بود که با یک بالگرد موتوری بر فراز پاریس پرواز کرد و به تنهایی!

نیمه کوبایی - نیمه آمریکایی - نیمی از نوادگان دوک های آلبا تعطیلات خود را در فرانسه گذراند. و با دریافت سه کلاس به تنهایی سوار آئروستات شد ; با این حال، مربی او از پایین با دوچرخه دنبالش میآمد و دستورات را فریاد میزد و دستانش را مانند اسپویلر تکان میداد.

نارضایتی والدین بسیار زیاد بود: اکنون هیچ مردی آنطور که خدا خواسته است نمی خواهد با این دختر بی پروا ازدواج کند، آنها فکر کردند آبروی او آبروریزی شده است. به همین دلیل آنها این شاهکار را برای سالها پنهان کردند.

یکی دیگر از کارهای خاموش این بود که از هریت کویمبی، را دومین زنی که گواهینامه خلبانی گرفت. هیچ کس مطمئن نبود که بتواند با موفقیت از کانال مانش عبور کند. معلمش هم که پیشنهاد جایگزینی او را در چنین ماجراجویی مخاطره آمیزی کرد، این کار را نکرد.

اگر او در آن لباس ارغوانی، جواهری و کلاه دار که برای خودش طراحی کرده بود، هیچ کس متوجه نمی شد. مصمم به زیر سر خورد دو کت و شلوار ابریشمی، روی کت پشمی، یک بارانی، یک مهر و موم دزدیده و یک کیسه آب گرم روی کمربندش، تا از سرما محافظت کند.

هریت کویمبی

هریت کویمبی

از دوور تا کاله پنجاه و نه دقیقه طول کشید. اما موفقیت شرکت آمریکایی بی نتیجه ماند، زیرا آن روز خبر کشتی تایتانیک تمام جلدها را اشغال کرده بود.

به دنبال چالش های جدید، آدرین بولاند از آند در یک Caudron G.3 . خودش را خوب پیچید: پیژامه، ترکیب پنبه ای، تشک روزنامه... و احتیاط کرد: یک خنجر، یک هفت تیر، یک پیاز -بله، یک پیاز، برای جلوگیری از غش کردن با استشمام عطر آن-... در هر صورت، او مسیری را که یک رسانه توصیه کرده بود دنبال کرد.

سه ساعت پرواز پرتنش و پوست بریده شده توسط بریده های زوندا. "عالی بود. همیشه به نظرم می رسید که دستگاهی که توسط باد شدیدی که در این غار روباز می چرخید کشیده شده بود، من خودم را به دیوارهای این دیوارهای تند فرو میبرم ". تازه فرود آمدن، قهوه و آینه سفارش داد. مطبوعات فرانسه هم تکرار نشد.

چیزی که روزنامه ها برجسته کردند این بود هلن دوتریو بدون کرست پرواز خواهد کرد ; سپس دوباره از آن استفاده کرد، نه از روی فروتنی، بلکه به عنوان محافظت در تصادفات احتمالی.

او رکوردهای سرعت، ارتفاع و مدت زمان را شکست ، رقبای خود را بدون توجه به جنسیت شکست می دهند. آنها به دلیلی به او لقب دادند «زن شاهین» و «تیر انسان».

هلن دوتریو

هلن دوتریو

بزرگترین رقیب او در هوا بود ماری ماروینگت، یک زن فرانسوی همه کاره که دامن-شلوار را برای هوانوردان اختراع کرد (همچنین یک اسکیت برای اسکی در صحرای صحرای آفریقا، اما این موضوع خارج از موضوع ماست). «من مثل بقیه زن نیستم». مرد بسیار شجاع هویت جنسی خود را برای شرکت در مأموریت های جنگی هوایی در طول جنگ جهانی اول استتار کرد. ل

وقتی هواپیمای با صلیبهای سیاه و صلیب شکسته روی دم را میبینم، فقط یک احساس دارم: نفرت. این احساس باعث می شود که ماشه مسلسل هایم را محکم تر فشار دهم. لیدیا لیتویاک ، تک آس روسی که در بیست و یک سالگی دوازده پانک لوفت وافه را به تنهایی از پای درآورده بود.

شجاع دیگر بود ماری پپا کولومر، که بالهای خود را در خدمت جمهوری گذاشت، خلبانی آمبولانس های هوایی در طول درگیری اسپانیا . دختر جرات داشت: وقتی هفت ساله بود، خود را در حالی که چتری از بالکن خانه اش باز می کرد به خلاء پرتاب کرد (و قسمت قبل از مری پاپینز بود). وقتی پیر شد، بدون اینکه مادرش بداند گواهینامه اش را گرفت، تا اینکه دخترش را در صفحات کتاب دید پیشتاز: "اولین هوانورد کاتالانی".

"من پرواز خواهم کرد یا خواهم مرد!" ، مجبور به گوش دادن به مادر آملیا ارهارت، یک روز از او پرسیدند: "آیا دوست داری اولین زنی باشید که بر فراز اقیانوس اطلس پرواز می کند؟" وقتی او به عنوان مسافر سوار شد، شور و شوق اولیه به خشم تبدیل شد! به هواپیما "مثل یک گونی سیب زمینی!" با اشاره به.

لیدیا لیتویاک

لیدیا لیتویاک

او همچنین از مقایسه با چارلز لیندبرگ خشمگین شد - همسر چه کسی، آن مورو لیندبرگ خلبان هم بود. او می خواست بر اساس شایستگی های خودش شناخته شود. به همین دلیل بود که او به تنهایی با یک ماشین تک سرنشین قرمز از حوض عبور کرد: نیوفاندلند را ترک کرد و چهارده ساعت و پنجاه و چهار دقیقه بعد به یک مرتع ایرلندی رسید.

بعد، بریل مارکهام او از شرق به غرب، با بادهای مخالف، بدون رادیو و عملاً در شب، به روشی دشوارتر از آن عبور کرد. در آن زمان، آملیا در حال برنامه ریزی مانورهای بزرگی بود که آماده بود تا به دور جهان در یک لاکهید ال 10 الکترا: آمریکا، آفریقا، آسیا، اقیانوسیه… من در مه پرواز می کنم (...) سی دقیقه بیشتر سوخت ندارم (...) زمین را نمی بینم. ارزش آن در برخی مختصات اقیانوس آرام از دست رفت.

جری ماک هدف خود را به پایان رساند، گویی به سخنان سلف خود گوش می دهد: «زنان باید سعی کنند کارهایی را انجام دهند که مردان انجام داده اند . و هنگامی که آنها شکست می خورند، شکست آنها چیزی جز چالشی برای دیگران نیست." با این ایده در سال 1929 تاسیس شد نود و نه ، یک سازمان بین المللی برای تشویق هوانوردی زنان ; همان هدفی که با آن در اینجا در اسپانیا متولد شد انجمن هوانوردان .

چون خیلی عادی نیست که فقط یکی باشه 3.5 درصد خلبانان زن در این کشور s (طبق داده های SEPLA ). اگر همه آنها را در یک جا قرار دهید، فضای زیادی دارد ایرباس 340 . و اینکه میانگین جهانی این است (فقط هند بدون علامت است) دلداری نمی دهد

آملیا ارهارت

آملیا ارهارت

در سال 1926، کمیسیون بین المللی ناوبری هوایی او شرکت های تجاری را از استخدام زنان به عنوان فرمانده منصرف کرد. «بهتر است به خانه خود برگردید، به خانه خود. بچه داشتن. مطمئناً برای خانواده شما مفیدتر خواهد بود.» آنها باید گوش می کردند.

بنابراین آنها مجبور بودند برای کسب دستمزد - به معنای واقعی کلمه - پیروت انجام دهند، خود را وقف حرکات آکروباتیک و شکستن رکوردها کنند: هلن بوچر زمانی که خود را سریع ترین فرد روی کره زمین معرفی کرد به سرعت 445028 کیلومتر در ساعت رسید. نخل پوشیده شده توسط جکی کوکران و ژاکلین اوریول که دیوار صوتی را در یک راکتور شکست.

هلن ریچی رکورد استقامت را پس از گذراندن ده روز متوالی در میان ابرها و ستاره ها به دست آورد. اما وقتی موفق شد وارد شود خطوط هوایی مرکزی تحمل زن ستیزی همکارانش را نداشت، که بدون شرایط جوی مناسب به او اجازه پرواز نمی دهند. من فقط یک خلبان برای هوای خوب نیستم! او در نهایت استعفا داد.

امریکن ایرلاینز تا سال 1973 بوئینگ خود را به یک زن سپرد, هوا فرانسه در سال 74، بریتیش ایرویز در سال 87 ، در 88 لوفت هانزا

بتینا کادنر موتورها را در اسپانیا راه اندازی کرد. از سال 1969 برای شرکت منقرض شده کار کرده است اسپانتاکس . او تا سال 1985 تنها هوانورد مسافر بود، **زمانی که ایبریا با ماریا آبورتو (M)** قرارداد امضا کرد.

جکی کوکران

جکی کوکران

- م: چرا ما اینقدر کم هستیم؟ آسان. چند زن کامیون دار، آجرکار، راننده بیل مکانیکی، راننده جرثقیل، ملوان وجود دارد؟ آنها به سادگی حرفه هایی هستند که کمتر زنان را جذب می کنند. ما در همه سطوح متفاوت هستیم، احساسی، فکری، غریزی... و این در میان چیزهای دیگر در گزینه های شغلی منعکس می شود. من فکر می کنم اگر در بیش از سی سال تعداد خلبانان زن و مرد حتی از راه دور برابر نبوده است، باید دلیلی داشته باشد. به نظر من هرگز برابر نخواهد شد.

— Vanesa de Velasco، بنیانگذار انجمن Aviadoras (V): تعداد ما کم است زیرا در ابتدا خطوط هوایی توسط سربازان ارتش تغذیه می شدند و بعد از آن هیچ زن در ارتش وجود نداشت.

-M: این که یک زن برای اولین بار در تجارب بیش از گسترده پرواز آنها روی صندلی خلبان نشست، برای آن مردان نظامی تازگی نگران کننده ای بود. نکته زیبا این بود که بعد از یک یا حداکثر دو روز، بی اعتمادی او به کلی از بین رفت. در بسیاری از موارد، بدترین آنها همسران خود خلبانان بودند. آنها بیشترین مخالفت را داشتند. من یک مورد شدید از توهین یا تهدید اما حقیقت این است که آنها در یک گوش فرو رفتند و از گوش دیگر ...

**—Irene Rivera (I) **: یک مانع اقتصادی نیز وجود دارد. من به پرداخت هزینه دوره خلبانی هلیکوپتر خود ادامه می دهم، من دوازده سال پیش گرفتم و 60000 یورو برایم هزینه کرد.

-کنسوئلو آرتو (C): بلیط هواپیما در حال حاضر بین ارزش دارد 120000-140000 یورو ; اما برای اینکه بتوانید کار کنید نیاز به مجوز دارید که حدود 30000 است.

-یو: درجه بندی دوره خاصی است که برای هر مدل هواپیما درخواست می شود. انگار برای رانندگی بی ام و باید گواهینامه ای متفاوت از رانندگی فورد یا تسلا می گرفت.

-C: و با این کار شما وارد یک شرکت می شوید تا تقریباً 1000 یورو در ماه درآمد داشته باشید.

-M: من مهماندار هواپیما در آویاکو شدم تا هزینه درس و ساعات پروازم را بپردازم. من همیشه احساس غرور میکنم که آموزش من یک پستا از آن زمان برای کسی هزینه نداشت. وقتی هجده سالم بود رفتم باشگاه پرواز چهار باد با اجازه والدین (در آن زمان که هجده ساله بودیم، هنوز به سن قانونی نرسیده بودیم) و من شروع به کار کردم. دوره خلبانی خصوصی, در هواپیمای پارچه ای و چوبی.

—V: اگر دانشگاه دولتی وجود داشت…

-C: آنجا بود: ENA (مدرسه ملی هوانوردی).

-لورتو (L): من از ENA بودم! برای من هیچ هزینه ای نداشت، حتی فتوکپی. نمی دانم چرا ناپدید شد. علاوه بر این، درست زمانی که سوسیالیست ها آمدند…

ماریا آبورتو

ماریا آبورتو

** Easy Jet اعتباری در حدود 100000 پوند برای آموزش فراهم می کند**. این کمک بخشی از ابتکار عمل است پرواز با امی جانسون ، برنامه ای با الهام از اولین مهندس هوانوردی در انگلستان. جدای از گرفتن عنوان، ل دختر به تنهایی از انگلستان به استرالیا پرواز کرد، طی شانزده روز بیست هزار کیلومتر را طی کرد.

و این یک تازه کار است، با حداقل هشتاد و پنج ساعت زمان پرواز در محفظه دستکش یک هواپیمای کارکرده. پدرش ششصد پوند را به او قرض داد Havilland DH.60 Moth (دو نفره را می توان در موزه علم لندن ) .

به خدمت گرفتن امی جانسون های قرن بیست و یکم هدف این شرکت هواپیمایی بریتانیایی است. طرح: که تا سال 2020، 20 درصد از خلبانان جدید آن زن هستند، در کنترل فرماندهی بسیار کمیاب است که امروزه در پستهای مهماندار زیاد است.

این امکان تعدیل شکاف حقوقی را فراهم می کند که بدون تبعیض، نابرابر است ، بسیاری از آنها حقوق خلبان (123139 دلار در سال) و بسیاری از آنها حقوق مهماندار هواپیما (123139 دلار در سال) دریافت می کنند. 33050 دلار ) .

-C: و سپس موضوع وجود دارد آشتی خانوادگی، چون وقتی شروع کردم هیچ کاهشی در ساعات کاری وجود نداشت...

-M: یادم میآید که چهار روز آفلاین میشدم، آن موقع، بدون تلفن همراه، و بچهای مریض را در خانه گذاشتم...

-C: Y یا از مادر و مادرشوهرم بلیط گرفتم تا پسر کوچکم را ببرم، که در چهار ماهگی او قبلاً پرواز می کرد (و نه، او به عنوان خلبان بیرون نیامده است). بعد با بچه دوم از جمع آوری و کمک به تامین اجتماعی منصرف شدم، به من گفتند بارداری خودزنی است! چون خیلی انتقام جو بودم، پرونده را به دادگاه بردم و پیروز شدم. آیا باور خواهید کرد که آنها زنان بیشتری را در آن شرکت انتخاب نکردند؟ اما این مربوط به بیست سال پیش بود... اکنون در قراردادها به زایمان فکر شده است و با وجود اینکه نمی توانید به دلیل بارداری پرواز کنید، به عنوان مربی به کار خود ادامه می دهید و حقوق پایه را دریافت می کنید.

- من: مشکل دیگر این است که هیچ مرجعی وجود ندارد.

—V: من هرگز نام بریل مارکهام، امی جانسون یا آملیا ارهارت را نشنیده بودم...

— من: جامعه زنان را با حرفه خلبانی مرتبط نمی داند، بلکه با حرفه مهمانداری مرتبط است.

به همین دلیل است که هوانورد افغان الاصل شایستا ویز پنج قاره را در یک سفر کرده است Bonanza A36 ، برای ایجاد انگیزه در دختران در سراسر جهان، به آنها نشان می دهد که اگر یک دختر پناهنده بی پول به تنهایی 45000 کیلومتر هوایی را طی کرده است آنها همچنین می توانند یک حرفه فنی مطالعه کنند و پرواز کنند.

—V: نکته مهم این است که دختران بدانند که ارزش خلبانی را نیز دارند، یک هواپیما را لمس کنید و ما را با لباس متحد ببینید ...

ج: ما قبلا لباس مردانه می پوشیدیم...

-M: در ایبریا از من پرسیدند که آیا می خواهم تغییری در کت و شلوار داشته باشم، اما در آن زمان کت و شلواری که همه پوشیده بودند برایم راحت به نظر می رسید و چیز خاصی نخواستم. و همینطور سالها ادامه دادم.

به طور خاص تا سال 2006 که شرکت هواپیمایی شلوار را با فرم های زنانه تطبیق داد ژاکت دو لنگه با یک برش مستقیم، پیراهن مناسب تر و یک کیف مکمل جایگزین شد.

ونسا ولاسکو

ونسا ولاسکو

—V: شما باید کلیشه ها را تغییر دهید.

-یو: از کودکی دوست داشتم خلبان جنگنده شوم... شاید به خاطر داستان هایی که مادرم برایم تعریف می کرد: او در کودکی جنگ را زندگی کرد و به جای پنهان شدن در پناهگاه ها به هواپیماها خیره می شد، فکر می کرد، لعنتی، برای رفتن به آنجا چه می دهد، حتی اگر بعداً مرا مثل بمب پرت کنند... در نهایت من به عنوان یک رهبر گشت در اداره کل ترافیک، در رادار پگاسوس، پایان یافتم. کسی که به شما جریمه می دهد

—V: من شانزده سال است که در ایبریا هستم. پدرم هم خلبان ایبریا بود و همیشه دوست داشت من اینطور باشم.

-C: مثل من، چه تمام خانواده من درگیر دنیای هوانوردی هستند. با گفتن اینکه من گواهینامه پروازم رو قبل از گواهینامه رانندگی گرفتم و باید با مترو برم کواترو وینتوس...!

- M: به نظر می رسد که شما با آن متولد شده اید، زیرا، از جایی که یادم می آید، شیفتگی پرواز در آنجا بود. به محض اینکه به اندازه کافی بزرگ شدم که تنها بیرون بروم، به باراخاس می رفتم تا به آن هیولاهای جذاب با بال فکر کنم که با دویدن در هوا بلند شدند. به نوعی برای من غیر قابل درک است.

-L: در مورد من دلیلش این بود که یک روز روی یک قایق بادبانی پریدم...

—V: قایق بادبانی یک گلایدر بدون موتور است.

-L: تا زمانی که به من گفتند نمی دانستم که کسی می تواند این کار را انجام دهد ...

- م. من در سال 2015 با حدود 15000 ساعت بازنشسته شدم. آخرین پرواز من به مقصد تل آویو بود، در میانه درگیری، حتی با عبور موشک . یکی از وظایف اصلی من این بود که تا حد امکان به خدمه اطمینان دهم. امیدوارم موفق شده باشم.

-یو: سخت ترین پرواز من ورود به فرودگاه مالاگا از آلمریا بود: تارو را گرفتیم، مهی که از دریا می آید، و مطلقاً چیزی در یک متری آن دیده نمی شد. ما هر شش ماه یک بار با شبیه سازها تمرین می کنیم، و ظرفیتی که ما برای واکنش داریم وحشیانه است.

—V: رانندگی با چنین ماشین قدرتمندی به شما احساس آزادی می دهد.

م: دلم براش تنگ شده دلم برای پرواز به سقف ابری که مثل عقاب بر فراز یک پاریس شب روشن معلق می ماند، تنگ شده است. طلوع خورشید را بر فراز کویر ببینید...

-L: عبور از رشته کوه آند درست در سپیده دم دیدنی است، من هرگز خسته نمی شوم. از کوه ها خیلی نزدیک می گذری و وقتی برف می بارد، شگفت انگیز است که با طلوع آفتاب چگونه صورتی می شوند... اما برای پروازهای واقعا زیبا، آنهایی که با آدم های خوب می روی.

کتابشناسی برای پرواز بالاتر توصیه می شود

آنها آسمان را فتح کردند: 100 زن که تاریخ هوانوردی و فضا را نوشتند توسط مارک برنارد (Blume، 2009).

بین ابرها ، توسط سارا برنهارت، که از طرفداران سفر با بالون بود (SD Edicions، 2016)

غرب با شب توسط بریل مارکهام (کتابهای سیارکی، 2012)

جادوگران شب نوشته لیوبا وینوگرادوا، درباره نزدیک به ششصد زن خلبان جنگنده شوروی که علیه نازی ها جنگیدند (گذشته و حال، 2016)

کنسوئلو آرتو

کنسوئلو آرتو

ادامه مطلب