بازیگر دیگری مخفیانه وارد فیلم می شود: بی جان و با موتور
آ فولکس واگن زردش کن مشخصه بارز شد فیلم های جاده ای کارگردانی شده توسط جاناتان دیتون و والری فارس در سال 2006. در داخل، زندگی یک خانواده آمریکایی که به همان اندازه ناکارآمد و حساس بود، در سفر تپش داشت. بزرگراه های آریزونا و کالیفرنیا در مسابقه زیبایی کودکانه توهم.
با حس طنز اسیدی فیلم خانم سان شاین کوچولو به ما در تمام واقعیت هذیانی خود نشان داد **جهان مسابقات زیبایی کودکان در ایالات متحده**، آن کپی های عجیب و غریب مسابقات خانم ها برای متقاضیان بزرگسال که در آن دختران بیش از حد جنسی فقط 6 یا 7 ساله، مانند درها و با درها ساخته شده اند. تنها اسپری مو در مدلهای موی خود میروند و آهنگهای اجباری و گوشخراش را تا کمای دیابتی بازسازی میکنند.
ون فرسوده بیش از 1200 کیلومتر را طی کرد
فراتر از آن پرتره زباله های سفید جامعه شناختی و کاستومبریستایی، فیلم ما را به داخل برد زندگی روزمره یک خانواده ناکارآمد متشکل از مادری مصمم به حفظ خانواده، پدری که روشهایی برای موفقیت در زندگی میفروشد، پسری انساندوست که میخواهد خلبان ارتش شود، طرفدار نیچه است و عهد سکوت را اجرا میکند، پدربزرگ معتاد به مواد مخدر، خودکشی میکند. دایی متخصص در پروست و البته! دختر شایان ستایش اولیو که رویای برنده شدن در مسابقه زیبایی را در سر می پروراند و تمام خانواده را وارد ماجراجویی زندگی خود می کند.
به این تیم انسانی غیرقابل عبور، بستری برای وقوع انواع موقعیت های دیوانه کننده، یک عنصر دیگر اضافه می شود، در این مورد بی جان اما موتوری ، که به پایان می رسد تبدیل شدن به یکی دیگر از شخصیت های فیلم
این در مورد است ون زرد روشن فرسوده که به عنوان کلاستروفوبیک عمل می کند سناریوی همزیستی در طول سفر از محل سکونت خود در آلبوکرکی ، در ایالت نیومکزیکو ، به مقصد شما در ساحل گرد ، که در کالیفرنیا، مسابقه کجا برگزار می شود؟ "خانم سان شاین کوچولو".
با شکسته شدن کلاچ، تنها راه راه اندازی آن فشار دادن بود
جمع، 1298 کیلومتر مسیر که از ایالت آریزونا نیز عبور می کند و در آن وسیله نقلیه دسته جمعی را به دست می آورد استعاره در مورد وضعیت نهاد خانواده
مدت کوتاهی پس از شروع سفر، کلاچ می شکند ، که باعث می شود آن را در یک شیب یا با هل دادن همه اعضا شروع کنید و سپس یکی یکی سوار شوید. بعد ، بوق بلند می شود و به طور مداوم شروع به بوق زدن می کند و بدون قافیه یا دلیل، برای پایان دادن به درب عقب پاره شد خارج از خط شما
با این حال، به اندازه کافی عجیب، هنوز هم معلوم است محیطی دلپذیر و تقریباً رستگار در شرایط شدیدی که باید در آن نقش آفرینی کنند.
وانت مورد نظر یک بود فولکس واگن (همچنین به عنوان شناخته شده است حمل کننده ) سال 1971 و این انتخاب شخصی نویسنده بود مایکل آرنت، برنده یکی از دو اسکار برنده شده توسط این فیلم (آلن آرکین برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای ایفای نقش پدربزرگ به آلن آرکین رسید)، زیرا او را به یاد سفر مشابهی میاندازد که در کودکیاش با خودروی مشابهی انجام داده بود.
بخشی از بود نسل دوم وانت های کامبی به نام T2 و در سال 1968 ظاهر شد ، پس از فروش 1,800,000 دستگاه از اولین T1.
به عنوان نوآوری اصلی در طراحی آن ارائه شده است یک جلو جدید، با شیشه جلو در یک تکه ، به جای آن که به دو قسمت تقسیم شده بود که نسل اول پوشیده بود. علاوه بر این، برخی پنجره های بزرگتر افزایش دید و نور داخلی و حجم موتور از 1600 به 1700 سی سی با 48 CV قدرت رسید.
فولکس واگن کامبی تا درب شکست خورد
در طول فیلمبرداری Little Miss Sunshine، سقف بلند و r آینه های شفاف از VW Kombi برای قرار دادن دوربین هایی که باید سکانس های داخلی را می گرفتند بسیار کاربردی بودند.
جمع، پنج نسخه از همان مدل استفاده شد که با تکنیک های مختلف فیلمبرداری مورد استفاده اقتباس شده بودند. سه نفر از آنها موتور خود را برای عکسهای بیرون نگه میداشتند، مانند زمانی که اعضای خانواده مجبور بودند فشار وارد کنند و سپس به تدریج سوار شوند، عکسهایی که بدون خطر قابلتوجه نبودند.
خطرناک یا نه که بدون شک معلوم شد خانم آفتاب کوچولو یک موفقیت بزرگ باکس آفیس برای یک فیلم مستقل بود. در ابتدا در جشنواره ساندنس که حق توزیع آن به رقم رکورد 8.5 میلیون یورو فروخته شد.
علاوه بر این، فیلم تبدیل شد نماد دفاع از تنوع با انتقال این پیام که اهمیتی ندارد که دیگران شما را چگونه می بینند اگر به کاری که انجام می دهید اعتقاد دارید و احساس می کنید مورد حمایت خود هستید.
همه اینها از چشم یک دختر، الیوی
همه اینها از نگاه یک دختر زیتون ، با مغناطیس بدون شک توسط بازیگر تفسیر شده است ابیگیل برسلین که کنجکاو در صحنه هایی که با او ظاهر می شود چند کلاه درون کمبی زرد داشتم موسیقی واقعی گوش می کردم. تعهد تولیدکنندگان به طوری که به عبارات بد گوش نمی دهد که پدربزرگش در داستان تلفظ می کرد. همان پدربزرگی که به او کمک کرد تا رقص خنده دار و خنده دار خود را آماده کند که در نهایت تمام خانواده درگیر آن خواهند شد.
زیرا اگر آن فیلم چیزی را برای ما روشن کرد، این بود که خانواده ای که (علاوه بر رقص) در یک کمبی متحد سفر می کند، با هم می ماند.