هفت سال بدون تو، گابو

Anonim

هفت سال بدون تو گابو

هفت سال بدون تو، گابو

پدرم هرگز دوست نداشت صد سال تنهایی . او گفت که کتابی که در آن همه شخصیت ها به همین نام بودند من با او نبودم و بنابراین، فرد با این فکر بزرگ می شود که داستان های خاصی ارزش خواندن ندارند و رمان های فولت یا براون آنها همیشه بسیار سرگرم کننده تر هستند. تا سالها بعد، شاید تحت تأثیر یک اقدام شورش منفعلانه، خودم را در حال خواندن یافتم صد سال تنهایی در طول سفر طولانی مترو

کتاب را خوردم در کمتر از یک هفته علیرغم وظیفه مشاوره با (سیری ناپذیر) درخت شجره نامه خانواده بوئندیا در گوگل و در یک دفترچه یادداشت برداری، گابو توانست مرا به آنجا برساند دنیایی دیگر، جهانی سرسبز، پر از خرافات و درختان موز ; بهترین فرار در آن زمستان طولانی

گابریل گارسیا مارکز پدر رئالیسم جادویی

گابریل گارسیا مارکز، پدر رئالیسم جادویی

مانند هر نماد دیگری، درباره گابریل گارسیا مارکز بسیار گفته شده است، اما هیچ کس نمی تواند یک حقیقت جهانی را انکار کند: توانایی او در تبدیل رئالیسم جادویی معروف به بهترین میانبر برای واقعیت های جدید.

چیزی که شاید پیش از این هرگز تا این حد ضروری نبوده است.

یک و نیم واقعیت

مائوریسیو بابیلونیا همیشه در کنسرتها، سینماها، در جمع تماشاگران بود و نیازی به دیدن او نداشت تا متوجه شود، زیرا پروانههای زرد به او گفتند. (گزیده ای از صد سال تنهایی)

در 6 مارس 1927، گابریل گارسیا مارکز، گابو یا گابیتو برای دوستان ، متولد شد آراکاتاکا ، یک شهر دور افتاده در منطقه ماگدالنا، در دریای کارائیب کلمبیا.

از دوران کودکی، یکی از شناخته شده به عنوان "پسر اپراتور تلگراف" با پدربزرگش بزرگ شد سرهنگ نیکلاس مارکز، کهنه سرباز جنگ هزار روزه؛ و مادربزرگش Tranquilina Iguaran یک خاص شهرزاده با مشکل نابینایی که داستانهایش نمایانگر دید کیهانی نوهاش است.

اگرچه در سال 1947 او شروع به تحصیل در رشته حقوق در بوگوتا سرنوشت گابو برای رضایت پدرش محکوم به ادبیات شد: باشگاه های روشنفکری، شغل خبرنگاری و اولین داستان کوتاه به روزنامه ارسال شد مشاهده کننده تا به سردبیرش ثابت کند که او نسلی از نویسندگان گمشده و متوسط نیست.

گابریل گارسیا مارکز در رم

گابریل گارسیا مارکز در رم

چنین موفقیتی بود در سال 1955 منتشر شد طوفان برگ، رمان که قبلا ذکر کردم یک شهر خاص به نام ماکوندو از بقیه دنیا جدا شده

برای هجده ماه شامل بین سالهای 1965 و 1966 گابریل گارسیا مارکز صد سال تنهایی را نوشت یک آپارتمان در مکزیکو سیتی

زندانی الهامی سرشار از هوسبازی، بعضی شبها با ناراحتی گریه می کرد در حالی که همسرش، مرسدس بارچا، متحد و همراه بزرگ ، به طبقه دوم رفت تا آن را فشار دهد تا متراکم شود پانزده سال خلقت در یک اثر.

این فرآیند همچنین شامل شبکه ای از دوستان روشنفکر بود که مراجع و مراجع را پیشنهاد می کردند اصلاحات حالت روستیک تلگرام. این برنامه نهایی برای اتصال بند ناف یک قاره بود دنیای رویاها

چه زمانی انتشارات آمریکای جنوبی، در آرژانتین، او از گابو اولین پیش نویس ششصد صفحه ای از صد سال تنهایی را درخواست کرد. در کمتر از یک ماه فروخته شد. 8000 نسخه چاپ شده از چاپ اول.

کتاب هایی هستند که آینه هستند

اگر از برخی باسوادها بپرسید، بسیاری این را خواهند گفت یک ساحل اقیانوس اطلس توسط سروانتس و دیگری توسط گارسیا مارکز نوشته شده است. به فرض صد سال تنهایی آینه آمریکای لاتین از طریق «رئالیسم جادویی»، جریانی ادبی که مبتنی بر ادغام واقعیت روزمره با جادو است و در دوران شکوفایی دهه 60 آمریکای لاتین به اوج خود رسید. **

مقصد بین المللی مکزیکو سیتی مکزیک

او «صد سال تنهایی» را در آپارتمانی در مکزیکوسیتی نوشت

در نتیجه این حرکت، رمان های معروف دیگری منتشر شد، مانند خانه ارواح، اثر ایزابل آلنده یا سالها بعد مانند آب برای شکلات، اثر لورا اسکویول. همه آنها داستان هایی بودند که سعی در تقویت هویت داشتند مردم و مناطق استوایی یک قاره کامل.

رئالیسم جادویی بدین ترتیب پاسخی به این شد آمریکای لاتین که تحت تاثیر بی ثباتی سیاسی قرار گرفته است و تهاجم به جهان غرب: "تعبیر واقعیت ما از طریق نقشه های بیگانه فقط به ناشناخته شدن ما بیشتر و بیشتر، کمتر و کمتر آزاد، بیشتر و بیشتر تنها می شود." پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات در استکهلم در سال 1982.

این جایزه معتبر این انقلاب ادبی را از طریق آثاری که قبلاً بخشی از تخیل جهانی هستند به رسمیت شناخت: از تواریخ یک مرگ پیشگویی شده (یا هنر بازیافت وقایع روزنامه نگاری در الف رمان جنایی با هواهای دوران طلایی اسپانیا) به مثلث عشق عشق در زمان وبا، با الهام از داستان پدر و مادر خودش.

راهنمای عاشقانه برای لذت بردن از Cartagena de Indias به عنوان یک زوج

کارتاخنا هند

برای آیندگان باقی می ماند روح آبی یولاندا دی شیوس پرواز بر فراز خانه قدیمی خود؛ خروس از سرهنگ کسی را ندارد که به او بنویسد ، با غلات و نوستالژی تغذیه می شود. یا باران قورباغه هایی که ماکوندو را ویران کرد ، سنگ بنای نقشه کلمبیایی که دارای محیط هایی به همان اندازه واقعی و جادویی است: خیابان های Cartagena de Indias ، شهری که به قول گابو "این همیشه او را با محیط طبیعی اش آشتی می داد" یا البته الف شهر آراکاتاکا جایی که راهنماهای سرگردان هنوز شما را به آنجا هدایت می کنند یک راه آهن قدیمی امروز یتیم قصه ها

مطالعه به دلیل توانایی آن در انتقال ما به مکان ها و سناریوهای دیگر در طول همه گیری به میزان مصرف بالاتری رسیده است: به هند رشدی، به فانوس های دریایی وولف، یا به کارائیب همینگوی.

شاید اگر گابو در اثر کووید-19 از طریق این بیماری همه گیر زندگی می کرد باعث می شود ما 120 سال زندگی کنیم، مانند ارسولا ایگواران و در حین حبس، جنگل ها در خانه های ما رشد می کردند. توسل به کار گابو امروزه بیش از یک فرار، یک تمرین متافیزیکی است.

در حقیقت، پدرم دوباره صد سال تنهایی را خوانده است. این روزها. فکر میکنم حتی او هم این را تشخیص داده است که در زمانهای تاریک، ما همیشه می توانیم پروانه های زرد را تعقیب کنیم.

ادامه مطلب