پنج نکته در مورد سیسی که در قلعه هافبورگ یاد می گیرید

Anonim

سیسی و وین یکی هستند

سیسی و وین یکی هستند

سیسی یکی از اولین شخصیتهایی بود که کیش شخصیت را دریافت کرد، شخصیتی مشهور که قبل از فراگیر شدن چاپ کاغذ روکشدار، شیفتگی را برانگیخت. افسانه او آنقدر قوی است که در برابر تلاش های مداوم برای ابهام زدایی مقاومت می کند. زیرا علیرغم فیلم هایی که در آن رومی اشنایدر زیبا و صریح زندگی او را به ناب ترین و کرینولین ترین شکل ممکن تعبیر کرد (سال ها بعد ویسکونتی این خرد را داشت که همان بازیگر را برای سیسی گرگ و میش از قبل بالغ در فیلم لودویگ انتخاب کند) واقعیت زندگی ملکه سیاه تر از صورتی بود: در دنیایی که از آن متنفر بود حبس شده بود ، با شوهری ازدواج کرد که خیلی زود دیگر دوستش نداشت، با مادرشوهری که صمیمانه از او متنفر بود و هر گونه نفوذی را بر فرزندانش سلب کرد. در راس یک امپراتوری در حال مرگ و محکوم به نارضایتی همیشگی است.

در واقع عناصر رمان عاشقانه کلاسیک زیادی در زندگی او وجود دارد، اما پایان خوش گم شده بود. ما نتایج حاصل از بازدید از هافبورگ را بین ویترین هایی با دستکش های ابریشمی و ظروف نقره بررسی می کنیم.

کاخ امپراتوری هافبورگ در وین

کاخ امپراتوری هافبورگ در وین

1) او زیبا بود و موهای عالی داشت:

در هافبورگ برخی از شناخته شده ترین پرتره های ایزابل حفظ شده است، به ویژه آنهایی که در آنها یال فراوانی بر تن دارد. شستن او یک روز کامل طول کشید و وزنش باعث کمردرد مزمن شد . با وجود اینکه خودش مواد خوبی داشت، شلوار عروسی او شامل 16 کلاه گیس و هدبند پردار بود، از جمله کلاه گیس او زمانی که پسر عمویش فرانسیسکو ژوزه، که در واقع قصد ازدواج با خواهرش ننه (نام مستعار خانوادگی یک مورد جداگانه است) به او علاقه داشت.

2) او بسیار ناراضی بود:

در موزه یادداشتی از ملکه در مورد عاشقانه و ازدواج بعدی او با فرانسیسکو خوزه وجود دارد که می گوید: "برای چند روز دیوانگی، یک عمر بدبختی" . مطمئنا ازدواج با یک امپراتور بدترین سرنوشت برای یک شاهزاده خانم اروپای مرکزی قرن نوزدهم نبود، اما دوران کودکی سیسی که توسط پدری عجیب و غریب و غیرعادی در طبیعت بزرگ شده بود، او را به فردی تبدیل نکرده بود که بتواند خود را با وینی های فوق العاده سفت و سخت سازگار کند. دادگاه. دقیقاً همین برخورد احساسات آزادانه او با واقعیت بود که او را حتی امروز بسیار جذاب می کند.

همچنین، شانسی نیست. در نتیجه مرگ یکی از دخترانش، او در افسردگی همیشگی فرو رفت. در نهایت عملاً از شوهرش جدا شد و یک سری اتفاقات ناگوار (پسر او رودولف، وارث تاج و تخت، با همراهی معشوقهاش ماریا وتسرا خودکشی کرد؛ پسر عموی مورد علاقهاش لوئیس دوم در دریاچه غرق شد، معلوم نیست به ابتکار خودش یا به زور، خواهرش سوفیا در آتش سوزی کشته شد. آتش سوزی در غرفه ای برای خیریه در پاریس؛ پسر عموی او ماکسیمیلیانو به عنوان امپراتور در مکزیک دست به ماجرایی زد که با تیراندازی او و همسر دیوانه اش به پایان رسید...) آنها در دوران بلوغ تا زمان مرگ غم انگیز او را همراهی می کردند.

هافبورگ خاطرات سیسی را حفظ می کند

هافبورگ خاطرات سیسی را حفظ می کند

3) او یک ورزشکار پرشور بود:

جلوتر از زمانش در خیلی چیزها، سیسی بسیار مراقب اندام خود بود و در طول زندگی خود مبارزه کرد تا از 50 کیلوگرم بیشتر نکند و دور کمر خود را 45 سانتی متر نگه دارد. . در اتاقهای خصوصیاش در کاخ، چندین وسیلهای که او در تمرینات ژیمناستیکاش استفاده میکرد، به نمایش گذاشته میشود، از جمله چند نرده و حلقههایی که بسیار شبیه به هر باشگاه فعلی است (در میان آثار مختلف، توالت سیسی نیز نشان داده شده است، به طوری که ما می تواند با تصور الاغ امپراطوری خود روی او راحت شود). او همچنین عاشق اسبسواری بود و با پختگی، در اواسط قرن نوزدهم به یکی از طرفداران پشیمانکننده پیادهروی تبدیل شد و در پیادهرویهای هشت ساعته که همراهان طولانی رنجش را خسته میکرد، افراط کرد.

4) او در زیبایی خود وسواس داشت:

او علاوه بر بحث وزن و ژیمناستیک، مراقبت زیادی از صورت خود داشت و زمانی که گذشت زمان باعث شیطنت او شد، آنها را از عکاسی مجدد از او منع کرد. در هافبورگ عکسهای رولراس بسیار بدی از سیسی سوار بر اسبی که صورتش را پوشانده است نشان میدهند با یک پنکه یا پوشاندن خود با چادر مشکی.

5) او یک مسافر پیگیر بود:

او از آغاز سلطنت خود به شدت با مجارستان همذات پنداری کرد (چیزی که برای رئیس برجسته امپراتوری اتریش-مجارستان مناسب نبود) و مکرراً به این کشور سفر کرد و خود را متعهد به استقلال مجارستان کرد. سالها بعد ایزابل به نوعی امپراتور فراری تبدیل شد که ابتدا به بهانه بهبود سلامتی خود و سپس به طور کامل شکست ازدواج خود را فرض کرد. او خود را وقف قایقرانی در دریای مدیترانه با قایق تفریحی خود کرد یا فصول شکار را در انگلستان و اسکاتلند سپری کرد. . او از الچه، فونچال دیدن کرد، ویلایی به سبک یونانی در کورفو (آکویلئون) ساخت تا اینکه در قالب یک حمله در ژنو با مرگ روبرو شد. هافبورگ یک اتاق کامل را به ترور ملکه در سواحل دریاچه ژنو اختصاص می دهد. آنارشیست ایتالیایی، لوئیجی لوچنی، ناامید شده بود زیرا قربانی مورد انتظارش به سوئیس نیامده بود، متوجه شد که الیزابت اتریشی آنجاست و در حین پیاده روی، تصادفی جعلی ساخت که در آن از فرصت استفاده کرد و با یک پرونده به او چاقو زد. حتی خود ملکه متوجه نشد تا اینکه از هوش رفت، او را سوار کشتی کردند و وقتی بند کرست او را باز کردند متوجه شدند که او به قلبش چاقو خورده بود. این پایان پوچ و غم انگیز بود که برای تکمیل داستان او گم شد.

خیابانی در وین با هافبورگ در پس زمینه

خیابانی در وین با هافبورگ در پس زمینه

ادامه مطلب